خیلی وقت است که او را میشناسم. میدانستم نویسنده است، از داستان گرفته تا نوشتن برای نشریات مختلف. چندی هم هست که جزء هیئت تحریریه نشریه سروش وحی است. در همان برخورد اول خیلی زود با او صمیمی میشوی و احساس راحتی میکنی. قرار شد با او مصاحبه کنم، آنهم به عنوان یکی از حافظان قرآن کریم. تعجب کردم با اینکه سالهاست با او دوست هستم، در این باره حرفی نزده. البته تعجبی هم ندارد. پدرش از اهل علم است و برادرانش همه حافظ قرآن هستند. این را به حساب تواضع او میگذارم. برای مصاحبه خیلی این در و آن در زد که رد کند و مصاحبه نکند؛ اما سماجت زیاد من باعث شد که قبول کند. تا یادم نرفته بگویم که او مدتی هم آن طرف آب بوده، البته نه برای تفریح، بلکه برای کار فرهنگی آن هم در بوسنی. انشاءالله در قسمت دوم مصاحبهاش از خاطرات و کارهایش در بوسنی خواهد گفت و بیشتر با او آشنا میشوید؛ پس با ما همراه شوید.