مصاحبه باعلی لطیفی حافظ قرآن
خیلی وقت است که او را میشناسم. میدانستم نویسنده است، از داستان گرفته تا نوشتن برای نشریات مختلف. چندی هم هست که جزء هیئت تحریریه نشریه سروش وحی است. در همان برخورد اول خیلی زود با او صمیمی میشوی و احساس راحتی میکنی. قرار شد با او مصاحبه کنم، آنهم به عنوان یکی از حافظان قرآن کریم. تعجب کردم با اینکه سالهاست با او دوست هستم، در این باره حرفی نزده. البته تعجبی هم ندارد. پدرش از اهل علم است و برادرانش همه حافظ قرآن هستند. این را به حساب تواضع او میگذارم. برای مصاحبه خیلی این در و آن در زد که رد کند و مصاحبه نکند؛ اما سماجت زیاد من باعث شد که قبول کند. تا یادم نرفته بگویم که او مدتی هم آن طرف آب بوده، البته نه برای تفریح، بلکه برای کار فرهنگی آن هم در بوسنی. انشاءالله در قسمت دوم مصاحبهاش از خاطرات و کارهایش در بوسنی خواهد گفت و بیشتر با او آشنا میشوید؛ پس با ما همراه شوید.
خودت را معرفی کن.
علی لطیفی هستم، متولد سال 1360، و 25 سال سن دارم. امسال هم در پایه 10 حوزه علمیه درس میخوانم.
از کی کار حفظ را شروع کردی؟
ابتدای دوران راهنمایی بود و تا پایان آن دوران هم توانستم کل قرآن را حفظ کنم.
مشوقی هم داشتی؟
پدر و مادر مشوق اصلی من بودند. در ضمن، از کودکی در برنامههای درالتحفیظ که زیر نظر آقای طباطبایی بود، شرکت میکردم و بعد در دوران حفظ زیر نظر دارالتحفیظ کار حفظ را شروع کردم و ادامه دادم. (یادآور میشوم که جامعهالقرآنالکریم ابتدا در غالب دارالتحفیظ فعالیت خود را شروع کرد).
در کنار درس و حفظ ایا فعالیت دیگر هم داری؟
در حال حاضر مشغول تدوین مجموعه کتابهای درسی و کمکدرسی در زمینه روخوانی و مفاهیم قرآنی برای دوره ابتدایی و راهنمایی مدرسهای در بوسنی هستم و با برخی مراکز، همکاریهایی در ترجمه انگلیسی دارم.
به چه زبانهایی مسلط هستی؟
به عربی و انگلیسی مسلط هستم. با بوسنیایی و آلمانی هم آشنایی نسبتاً خوبی دارم که البته چند وقتی است آلمانیام ضعیف شده چون فرصت مراجعه و تمرین پیدا نکرده ام.
با چه هنرهایی آشنایی داری؟
در خط، خصوصاً خط نسخ و همچنین نقاشی خط، فعال بوده ام و آثار متعددی هم هست که البته چند سال است خیلی فرصت این کارها برایم مهیا نمیشود.
با چه هدفی کار حفظ را شروع کردی؟
کودکان و نوجوانان دوست دارند سرود و یا شعر را با خود زمزمه کنند. حال اگر کسی آیات قرآن را زمزمه نکند، چیزی دیگر را زمزمه میکند که در بهترین فرضش شعر است و آن هم قابل قیاس با کلام خدا نیست. این دید به انسان انگیزه قوی میدهد. هنوز هم زمزمه کردن آیات قرآن برایم جذابیت دارد. در تنهایی یا در بین راه یا وقتی از کارهای روزانه آسوده میشوم، آیات قرآن را زمزمه میکنم.
اگر کسی بخواهد کار حفظ را شروع کند، چه اصولی را باید رعایت کند؟
سه اصل در حفظ وجود دارد که نسبت به افراد متفاوت است:
اصل اول پشتکار است، دوم تمرین و تکرار، و اصل سوم تمرکز.
اگرچه استعداد مهم است، اما آنچه نقش اساسی در حفظ دارد، پشتکار است. یکی از استادانم میگفت: استعداد اسبی است سرکش که اگر مهار نشود، انسان را به زمین میزند. مرحله بعد تکرار و تمرین است. به قول طلبهها: الدرس حرف و التکرار الف. درباره تمرکز باید بگویم: نسبت به مطالعات دیگر در حفظ قرآن باید تمرکز بیشتری داشت.
روش حفظ شما چگونه بود؟
یک بار برای تصحیح غلطها صفحه را میخواندم؛ چون غلطهای اعرابی و کلمات، بین حافظان شایع است. از این رو، باید با گوش دادن از طریق نوار و یا دقت در خواندن کلمات، تلفظ و اعراب صحیح را یاد گرفت.
رکن بعدی، خواندن ترجمه بود که به صورت تطبیقی میخواندم؛ یعنی اول آیه را میخواندم و سعی میکردم خودم ترجمه کنم و اگر نمیتوانستم، به ترجمه نگاه میکردم تا بتوانم به خوبی الفاظ آیه را به معنی فارسی آن تطبیق بدهم. بعد بین آیات هر صفحه ارتباط میدادم و سپس هر صفحه با صفحه بعد. همچنین ترتیب آیات و حتی درباره اینکه چرا مثلاً آخر آیه سمیع علیم آمده، در حالی که میشد صفات دیگر بیاید. در نتیجه، هر صفحه تار و پودی در هم تنیده میشود که به همین منوال تمام سورهها و اجزا، یک کل به هم پیوسته دیده میشود.
مرحله بعد تمرین بود؛ به این صورت که آیات را چند بار از نوار گوش میکردم و بعد از روی قرآن نگاهم را برمیداشتم و ضبط صوت را هم خاموش میکردم و خودم تلاوت میکردم تا حفظ شوم. اوایل حفظ هر صفحه را به سه بخش تقسیم میکردم. بعد از حفظ هر بخش، سراغ بخش دیگر میرفتم. آنگاه هر سه بخش را به هم متصل میکردم و همینطور صفحات بعدی و بعدی. سپس بین مفاهیم صفحات ارتباط برقرار میکردم.
در اواخر دوره حفظ، یک صفحه و حتی بیشتر از آن را حفظ میکردم.
برای حفظ روزانه چقدر وقت میگذاشتی؟
به صورت طبیعی وقت و زمان برای حافظ کمکم برکت میآورد. هم به سرعت حفظ برکت میدهد و هم در زمینههای دیگر اعم از علمی، اقتصادی و فکری و ... آثاری دارد.
یادم هست در ماه رمضان هرگاه از مدرسه میآمدم، کتابهای درسی را تا بعد از سحر برای مطالعه از کیفم درنمیآوردم. آنچنان شیفته حفظ بودم که در شبهای ماه رمضان سال آخر حفظ، بیش از 3 جزء حفظ کردم در حالی که فرصت کمی از من میگرفت.
برای اوقات بیکاری و وقتهایی که کار یا مطالعه نداشتی، ایا برای حفظ برنامهریزی میکردی؟
نکتهای که باید حفاظ به آن توجه کنند، این است که برای حفظ نیاز به تمرکز دارند، باید وقت معین و مفیدی پیشبینی کنند. لذا نباید از اوقات فراغت یا وقت خالی که معمولاً غیرقابل پیشبینی است را برای حفظ اختصاص دهند؛ بلکه این اوقات باید صرف تمرین و تکرار باشد.
در رشته حفظ از محضر کدام یک از استادان بهرهمند شدی؟
در رشته حفظ مدت زیادی شاگرد حاجآقا طباطبایی بودم و به همین خاطر ارادتِ زیادی به ایشان دارم. جالب است که هنگام شروع کلاسهای دارالتحفیظ 50 نفر بودیم. به خاطر ریزشهای متعدد، اواخر دوره 5 نفر حفظ قرآن را تمام کردند؛ چون مشکلات آن دوران زیاد بود؛ مثلاً امکانات فعلی مؤسسه در آن دارالتحفیظ نبود. یادم میاید محل کلاسها خیلی جابهجا میشد. مدتی در خانهای در کنار مصلی بود، چند وقتی در خیابان صفاییه و مدتی هم در زیرزمینی در کنار مسجد محلمان برگزار میشد. بعد از مدتی از آنجا به مسجد اعظم آمدیم، حتی گاهی کلاسها در منزل حاجآقا طباطبایی تشکیل میشد.
از جزء بیستم در خدمت استاد اسعدی بودم، هم برای حفظ و بیشتر برای کلاسهای تفسیر.
با مسئولان قرآنی، فرهنگی و اجرایی کشور چه صحبتی دارید؟
اول اینکه در برنامهریزی، مدیریت، تعیین بودجه و ... نگاه و توجه ویژه به حوزه قرآن داشته باشند.
دوم اینکه در آموزش قرآن بهویژه برای مقطع سنی دبستان و پیشدبستانی، روحیات، نیازها و توانایی مخاطب را در نظر بگیرند.
سوم اینکه برای راه یافتن پیام قرآنی به دل جوان و نوجوان، باید طرحی نو درانداخت و از قالبهای فرسوده روشهای مرسوم خارج شد. الآن در جهان پیشرفتهای زیادی در روشهای آموزش به کودک و نوجوان حاصل شده؛ روشهایی که در عین جذابیت برای کودکان، باعث تثبیت عمیق و ماندگار مطالب در ذهن آنها میشود. اگر ما به این عامل جذابسازی برای کودک توجه نکنیم، اگر نتوانیم برنامه آموزشی او را بر اساس شرایط جسمی و روحی و تواناییها و نیازهای سنی او تنظیم کنیم، اگر در سادهسازی روشهای آموزشی تلاش نکنیم، نتیجهای جز افت بازده و عقب ماندن از جریان پیشرفت و موفقیت نخواهیم دید.