باب الحوائج

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

باب الحوائج

این وب جهت آشنایی با معارف دینی و سیره ائمه معصومین(ع) و شهداء و ایجاد فرصت برای همه کسانی که تمایل به دانستن مطالب مختلف علمی،پژوهشی،دینی،فرهنگی،اجتماعی،هنری،
تاریخی،سیاسی،طنزو...دارند طراحی گردید لطفاً ازنظرات خود مارا بهره مندنمایید. استفاده از مطالب این وب به شرط ذکر آدرس منبع و اهداء 14صلوات آزاد است.
karbala114.mihanblog.com - hajmahmod33@yahoo.com - 09111495934 - hajmahmod33@gmail.com مدیران وبلاگ : ابواب الحوائج(حضرت ابوالفضل العباس،حضرت علی اصغر،حضرت موسی بن جعفر،حضرت امام جواد)علیهم السلام اجمعین

مشربه امّ ابراهیم یا مسکن دوم پیامبر خدا(ص)1

يكشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۴:۴۷ ب.ظ

امّ ابراهیم کیست؟

از این روایات برداشت می شود که ائمه(علیهم السلام) توصیه و تأکید بر زیارت مشربه امّ ابراهیم داشتند و آن را به عنوان مسکن و مصلاّی پیامبر(صلی الله علیه وآله) شناسانده اند. از آنجاکه لازمه مسکن و مصلاّ بودن مشربه حضور ممتد و نوعی تردّد دائمی را ایجاب می کند و با زندگی ماریه و جناب ابراهیم، فرزند پیامبر ارتباط و پیوند دارد، لازم است شرح حال این مادر گرامی و فرزند گران قدرش، جناب ابراهیم را در اختیار خوانندگان ارجمند قرار دهیم تا مسکن و مصلا بودن مشربه، که امام صادق(علیه السلام) آن را عنوان کرده است، بیشتر و بهتر روشن شود.

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در ذی قعده سال ششم هجرت، پس از مراجعت از حدیبیّه، نامه هایی به برخی از سلاطین و سران کشورهای مختلف فرستاد و آن ها را به توحید خداوند و پذیرش اسلام فرا خواند; از جمله نامه ای بهوسیله یکی از اصحابش، به نام حاطب بن ابی بلتعه به مقوقس پادشاه اسکندریه فرستاد و در این نامه او را به قبول اسلام دعوت فرمود.

مقوقس گرچه اسلام نپذیرفت، لیکن احترام و ادب کامل نسبت به نامه پیامبر خدا و پیک آن حضرت را مراعات کرد و هنگام دریافت نامه گفت: از این پیام عطر خیر و نیکی استشمام می شود. آنگاه فرمان داد آن نامه در صندوقی از عاج حفظ شود و به همراه پاسخ این نامه هدایایی(1) برای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرستاد و از جمله این هدایا کنیزی بود به نام ماریه، دختر شمعون و کنیز دیگر به نام سیرین خواهر او.(2)

پس از ورود این دو خواهر به شهر رسول الله (مدینه)، آنها را به بانویی به نام امّ سلیم تحویل داد و در خانه او به دیدارشان رفت و آن ها را به اسلام دعوت کرد و هر دو خواهر، که از آگاهی بالایی نسبت به مذهب و عقیده خود برخوردار بودند، در همان خانه اسلام را پذیرفتند و در تاریخ، از بانوان با فضیلت و متعهّد صدر اسلام به حساب می آیند. پیامبر(صلی الله علیه وآله)سیرین را به حسّان بن ثابت، شاعر خویش هدیه کرد و حسان از وی دارای فرزندی به نام عبدالرحمان شد وماریه را برای خود نگهداشت و از وی دارای فرزندی به نام ابراهیم شد. بنابراین، زندگی ماریه با پیامبر(صلی الله علیه وآله) از اواخر سال ششم و یا اوایل سال هفتم تا رحلت آن بزرگوار به مدت تقریبی پنج سال ادامه داشت.

فوت ماریه: ابن کثیر از واقدی نقل می کند که ماریه در محرم سال پانزده هجرت، در دوران خلافت عمربن خطاب از دنیا رفت و عمر بر پیکر او نماز خواند و در بقیع، در کنار قبر فرزندش ابراهیم به خاک سپرده شد.(3)

محبت شدید پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) به ماریه از آنجا که ماریه بزرگ شده در محیط اجتماعی اسکندریه، متمدن ترین کشور آن روز و تربیت یافته دربار مقوقس و دارای جمال ظاهری و کمال معنوی و اخلاقی بود و نسبت به رسول خدا ادب و احترام فوق العاده داشت و از یک کشور بیگانه آمده بود و مانند میهمان در خدمت رسول خدا بود، لذا از آغاز ورود به مدینه، مهر و محبت رسول خدا را به سوی خود جلب کرد و از عطوفت و لطف خاص آن حضرت برخوردار شد; به طوری که موجب حساسیت و حسادت بعضی از همسران آن حضرت گردید و این در حالی بود که پیامبر(صلی الله علیه وآله) با هر یک از همسرانش دارای عادلانه ترین رفتار و نرم ترین مماشات بود و در تأمین حقوق و خواسته های هر یک از آنان کمال مراقبت را داشت تا کوچکترین رنجش و ناراحتی در آنان بهوجود نیاید، ولی به هر حال، این محبت و احترام و اظهار علاقه از سوی پیامبر نسبت به ماریه در زندگی آن حضرت بی تأثیر نبود و موجب مسائلی گردید که به توضیح آن ها خواهیم پرداخت.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . متن نامه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و پاسخ آن از سوی مقوقس و معرفی هدایای او در مکاتیب الرسول، ج2، ص217 و 423 آمده است.

2  . البدایة و النهایه، ج4، ص272 ; سیره حلبیه، ج3، ص282 ; تاریخ ذینی دحلان، ج3، ص71 ; تاریخ الخمیس ج2، ص182

3  . البدایة والنهایه، ج5 ، ص305

چرا ماریه به مشربه منتقل شد؟

پیش از آن که شرح حال ابراهیم، فرزند رسول الله(صلی الله علیه وآله) را مطرح کنیم، لازم است به این پرسش پاسخ دهیم که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) چرا و به چه انگیزه ای کنیز مورد علاقه خود، ماریه را از همسایگی بانوان و همسرانش جدا کرد و او را از زندگی در داخل مدینه و قرب جوار خویش و از کنار مسجدش محروم ساخت و در محلی دور از مسجد النبی و در خارج مدینه، در میان نخلستان و محیط زندگی مردمانی که دارای روحیه و فرهنگ اعراب بادیه نشین بودند، جای داد که این نوع زندگی هم برای کنیز تازه وارد سخت بود و هم تحمّل این دوری برای خودِ آن حضرت، با علاقه زیادی که نسبت به ماریه و پس از آن، نسبت به فرزندش ابراهیم داشت مشکل و ناگوار بود.

رفتن به مشاهد مدینه را ترک مکن و آن ها عبارت اند از مسجد قبا، که اساس آن از نخستین روز بر تقوا بوده و مشربه امّ ابراهیم و...

گذشته از این که، این اقدام پیامبر(صلی الله علیه وآله) می توانست بهانه و دست آویزی برای منافقان باشد که پیوسته در صدد گرفتن ایراد و اشکال و نیز خدشه وارد کردن نسبت به شخصیت پیامبر اسلام بودند و راهی بود از سوی دشمنان برای ایجاد تزلزل در دل مسلمانان ضعیف الایمان.

پس به یقین، یک عامل قوی و انگیزه مهم در این تصمیم وجود داشت که موجب شد آن حضرت همه این ناراحتی ها را بر خود هموار کند و کنیز مورد علاقه اش را به منطقه ای دور دست انتقال دهد.

شیوه زندگی رسول خدا با همسرانش

در پاسخ این پرسش می گوییم: بررسی آیات و احادث و تاریخ زندگی پیامبر خدا در چگونگی معاشرت و تعامل آن حضرت با همسرانش، بیانگر این حقیقت است که آن حضرت هر گاه می دید همسرانش خواسته هایی از روی رقابت و حسادت دارند و یا احیاناً، خواسته های سلیقه ای و خارج از مقررات از شخص رسول خدا طلب می کنند، آن بزرگوار دراینگونه موارد به گونه ای تصمیم می گرفت و اقدام عملی می کرد که هم موجب رفع اختلاف وهم عامل جلب رضایت خاطر آنان می گردید و این اقدام از سوی آن حضرت گاهی ایثار و مقدم داشتن خواسته های آنان نسبت به خواسته خود آن حضرت را به همراه داشت و در یک جمله رسول خدا برای جلب رضایت و آرامش خاطر همسرانش، گاهی از حق خویش اغماض و صرف نظر می کرد و بدین گونه نارضایتی و اختلاف آنان را به سکونت دل و آرامش خاطر مبدّل می ساخت.

برای روشن شدن این بُعد از زندگی پیامبر(صلی الله علیه وآله) و به عنوان نمونه، یک مورد از عملکرد آن حضرت با همسرانش را نقل می کنیم:

می دانیم که رسول الله(صلی الله علیه وآله) دهه آخر ماه مبارک رمضان را اعتکاف می کرد و با افراشتن چادری در مسجد و قطع ارتباط با همسرانش، به عبادت و تهجّد مشغول می گردید و بر این عمل اهتمام زیاد میورزید.

ولی طبق مضمون روایتی که در صحیح بخاری از عایشه نقل شده که آن حضرت در یک ماه رمضانی تصمیم به انجام اعتکاف گرفت، عایشه از آن حضرت خواست که اجازه دهد او هم خیمه ای در کنار خیمه رسول الله به پاکند ومشغول عبادت و اعتکاف شود. پیامبرخدا درخواست عایشه را قبول کرد، چون چشم حفصه به خیمه عایشه افتاد، او هم از وی خواست تا رضایت رسول الله را برای برافراشتن خیمه بر وی جلب نماید. رسول خدا بر او نیز اجازه داد. زینب بنت جحش چون این دو خیمه را در کنار خیمه رسول خدا دید، برای خود خیمه ای در کنار آن ها برافراشت. پیامبر پس از اقامه نماز که می خواست داخل خیمه خود شود چشمش به این خیمه ها افتاد، پرسید: این ها چیست؟ گفتند: اینها خیمه های سه تن از همسران شما می باشد.

رسول خدا فرمود: لا اَلله أردن بهذا ما انا بمعتکف ;(1) آن ها برای خدا چنین کار را نکرده اند، من هم نمی خواهم معتکف شوم. آنگاه مسجد را ترک کرد و به خانه اش بازگشت و بر خلاف سال های گذشته، پس از عید فطر ده روز از ماه شوال را به اعتکاف پرداخت.

به طوری که اشاره شد، پیامبر خدا با اهتمام ویژه ای که به اعتکاف دهه آخر ماه رمضان داشتند، چون رقابت و هم چشمی را در میان بانوان خود دید، با حالی شگفت زده پرسید: آیااین کار واقعاً برای خدا انجام گرفته یا جنبه رقابتی دارد و لذا از حق خویش و انجام دادن عبادت مورد علاقه اش صرف نظر کرد و در عین حال، به گونه ای اقدام نمود که برای هیچ یک

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . صحیح بخاری، ج2، کتاب الاعتکاف، ح1940

از این بانوان جای گله و ناخوشنودی بهوجود نیامد.

و اکنون بر می گردیم به پاسخ پرسش یاد شده، که چرا رسول خدا(صلی الله علیه وآله) ماریه دختر شمعون و کنیز مورد علاقه خود را به بیرون مدینه برد و مسکن او را به جای داخل شهر، در میان نخلستان قرار داد؟!

پاسخ این پرسش این است که در روزهای اول ورود ماریه به مدینه که رسول خدا او را در منزل حارثة بن ابی نعمان،(1) که در همسایگی مسجد قرار داشت، سُکنی داد بعضی از همسران آن حضرت نسبت به این بانوی جوان و میهمان تازه وارد، حسادت ورزیدند و تحمل این بانو و تردّد مکرر رسول خدا به خانه او سخت می نمود و با ظاهر شدن اثر حمل در وی این حالت شدیدتر و این اظهار ناراحتی بیشتر گردید و لذا پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله) برای حفظ توازن در میان همسران و ایجاد آرامش در داخل زندگیش مصلحت دیدند که ماریه را علی رغم علاقه فوق العاده ای که نسبت به وی داشتند، از همسایگی همسرانش جدا و به خارج شهر منتقل نمایند. از این رو، ماریه در میان بستان و نخلستانی که متعلق به پیامبر در میان قبیله بنی مازن در نزدیکی مسجد قبا قرار داشت، سکنی گزید که این محل بعدها به نام مشربه امّ ابراهیم معروف شد و پس از چند ماه، جناب ابراهیم در این محل متولد گردید.

مورّخان انتقال ماریه به مشربه را این چنین نقل کرده اند: و غار نساء رسول الله واشتدَ عَلَیْهِنَّ حین رزق منها الولد .(2)

همسران پیامبر نسبت به ماریه حسد ورزیدند و این حسادت آنگاه شدت یافت که پیامبر از وی دارای فرزند شد.

و باز در طبقات می گوید: ان رسول الله حجب ماریة و قد ثقلت علی نساء النبیّ(صلی الله علیه وآله) و غِرْنَ علیها ولا مثل عائشة .(3)

پیامبر خدا ماریه را از محیط زندگیش دور ساخت زیرا تحمل او برای همسران آن حضرت سخت بود و آنان نسبت به وی حسد ورزیدند اما نه مثل عایشه.و باز در منابع تاریخ از عایشه نقل شده است که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) روزی ابراهیم را در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . وفاء الوفا، ج3، ص826

2  . طبقات ابن سعد، ج1، ق1، ص68 ; البدایة والنهایه، ج5، ص304 ; تاریخ یعقوبی، ج2، ص87 ; کامل ابن، اثیر، ج2،ص 186

3  . طبقات ابن سعد، همان، ص86

آغوش گرفته بود و به من فرمود: عایشه ببین این طفل چه قدر به من شبیه است! گفتم: هیچ شباهتی به تو ندارد. فرمود: مانند من، چه قدر سفید و چاق است! گفتم: طفلی که شیر گوسفند بخورد چاق و سفید رنگ می شود.(1)

این ها نمونه هایی از برخورد بعضی از همسران پیامبر با ماریه و فرزندش ابراهیم و بیانگر حسادت آنان نسبت به این مادر و فرزند می باشد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۲۶
محمدرضا محمودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی