باب الحوائج

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

باب الحوائج

این وب جهت آشنایی با معارف دینی و سیره ائمه معصومین(ع) و شهداء و ایجاد فرصت برای همه کسانی که تمایل به دانستن مطالب مختلف علمی،پژوهشی،دینی،فرهنگی،اجتماعی،هنری،
تاریخی،سیاسی،طنزو...دارند طراحی گردید لطفاً ازنظرات خود مارا بهره مندنمایید. استفاده از مطالب این وب به شرط ذکر آدرس منبع و اهداء 14صلوات آزاد است.
karbala114.mihanblog.com - hajmahmod33@yahoo.com - 09111495934 - hajmahmod33@gmail.com مدیران وبلاگ : ابواب الحوائج(حضرت ابوالفضل العباس،حضرت علی اصغر،حضرت موسی بن جعفر،حضرت امام جواد)علیهم السلام اجمعین


حدیث غدیر بیان‏گر امامت امیرالمؤمنین‏ علی علیه السلام

مى‏خواهیم چگونگى دلالت این حدیث شریف را بر باور شیعه که امامت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام‏

است بررسى کنیم.

خلاصه استدلال بر امامت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام‏ این گونه است:

رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله‏ در واقعه غدیر ابتدا با اشاره به آیه کریمه: «النَّبِیُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِیْنَ

مِنْ أَنْفُسِهِمْ»؛ «1» «پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان اولى و سزاوارتر است» از حاضران اقرار

گرفت که آن بزرگوار نسبت به مؤمنان از خودشان اوْلى‏ و سزاوارتر است.

آن چه از این آیه کریمه استفاده مى‏شود این است که در تمام امورى که مردم از طرف شارع

نسبت به آن امور ولایت وحقّ تصرف دارند، پیامبر نسبت به مردم در آن امور، اولى‏ و سزاوارتر

است؛ از این رو آن حضرت نیز از مردم بر همین معنا اقرار گرفت، آن گاه از این اقرار نتیجه گرفت و

فرمود:

فمن کنت مولاه فعلی مولاه؛

پس هر که من مولا و سرپرست او هستم، على مولا و سرپرست اوست.

در متن دیگرى آمده است که فرمود:

فمن کنت ولیّه فعلیّ ولیّه؛

پس هر که من ولى و سرپرست او هستم، على ولى و سرپرست اوست.

در متنى دیگر نیز آمده است که فرمود:

فمن کنت أمیره فعلیّ أمیره؛

پس هر که من امیر او هستم، على امیر اوست.

بنا بر این رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله‏ اولویّتى را که بر مردم به حکم قرآن داشت، همان اولویت

را براى امیرالمؤمنین‏ علیه السلام‏ نیز ثابت فرمود.

آن گاه همه مردم با امیرالمؤمنین‏ علیه السلام‏ به فرمان رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله‏ بر همین

امر بیعت کردند و بر آن حضرت با لقب «امیرالمؤمنین» سلام دادند و به او تهنیت گفتند و اشعارى

نیز در این زمینه از شاعران مشهور آن زمان در همان مجمع سروده شد.

باید دانست که محور استدلال به «حدیث غدیر» واژه «مَوْلى‏» است و این واژه در زبان عرب به

معناى «اوْلى‏» استعمال شده است که هم در قرآن کریم به کار رفته است، آن جا که مى‏فرماید:

«فَالْیَوْمَ لایُؤْخَذُ مِنْکُمْ فِدْیَةٌ وَلا مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا مَأْواکُمُ النَّارُ هِیَ‏ مَوْلاکُمْ وَبِئْسَ الْمَصیرُ»؛ «2»

پس امروز نه از شما فدیه‏اى پذیرفته مى‏شود و نه از کفرورزان؛ جایگاهتان آتش است و همان

شایسته شماست و چه بد سرانجامى است.

و هم در احادیث معتبر رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله‏، به خصوص در صحیح بُخارى و صحیح

مسلم و در اشعار و کاربردهاى ادبى زبان عربى فصیح آمده است.

اکنون با در نظر گرفتن این شواهد، استدلال به «حدیث غدیر» بر اساس قرآن کریم، احادیث رسول

خدا صلى اللَّه علیه وآله‏ و کاربردهاى ادبى زبان عربى فصیح تمام خواهد بود.

بنا بر مقتضاى «حدیث غدیر»، امیر مؤمنان على‏ علیه السلام‏ نسبت به هر مؤمنى- جز رسول خدا

صلى اللَّه علیه وآله‏- از خود مؤمن اولى و شایسته‏تر است؛ چه ایمان آن مؤمن واقعى باشد یا

ادّعایى و چه او از بزرگان صحابه و رؤساى قبایل عرب باشد و یا از دیگر مردم.

ناگفته نماند که در مقابل این استدلال، دیدگاه علمى مخالفان را نیز باید در نظر گرفت که ما این

مطلب را در بخش سوم بررسى خواهیم کرد.‏

براى «حدیث غدیر» ریشه‏هایى اساسى در قرآن کریم، روایات قطعىّ الصدور از رسول خدا صلى

اللَّه علیه وآله‏- که مورد اعتراف فریقین است- و اخبار و آثار وجود دارد.

مناظرات و احتجاجات بسیارى به «حدیث غدیر» از جانب امیر مؤمنان على‏ علیه السلام‏، پاره تن

رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله‏ فاطمه زهراء، ائمّه اطهار علیهم السلام‏، بزرگان صحابه و

دانشمندان صورت گرفته است.

هم چنین «حدیث غدیر» را شعراى بزرگ صحابه و حتى شعراى قرون مختلف سروده و در

اشعارشان آورده‏اند.

آرى، حدیث غدیر داراى جایگاه قابل توجّهى است و از چنین اصول و ریشه‏هایى مستحکم و غیر

قابل تردید برخوردار است. ما اگر بخواهیم عنان قلم را در این نوشتار رها سازیم، نیازمند مجالى

بسیار وسیع‏تر از این نوشتار است؛ چرا که مناظره‏هایى که درباره «حدیث غدیر» صورت گرفته،

خود به تنهایى نیازمند نوشتارى جداگانه است.

به گونه‏اى که مطالب گفتنى و شنیدنى پیرامون احتجاج حضرت صدّیقه طاهره، فاطمه زهرا علیها

السلام‏ به «حدیث غدیر»، بیش از محتواى این‏ نوشتار است. فاطمه زهرایى که پاره تن رسول خدا

صلى اللَّه علیه وآله‏ است، و این خصوصیّت موضوعى نیست که به سادگى بتوان از آن چشم

پوشید و اهمیّتش را نادیده گرفت.

رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله‏ در ضمن حدیثى فرمود:

فاطمة بضعة منّی؛

فاطمه پاره تن من است.

این حدیث در کتاب‏هاى صحیح شش گانه و منابع معتبر دیگر اهل سنّت آمده است؛ حدیثى که در

نزد آنان ثابت شده و معتبر است.

به خاطر همین سخن رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله‏، عدّه بسیارى از بزرگان اهل تسنّن تصریح

کرده‏اند که حضرت فاطمه زهراء علیها السلام‏ از همه افراد امّت حتّى ابوبکر و عمر برتر است؛ در

حالى که آنان مقام امیرالمؤمنین‏ علیه السلام‏ را بعد از عثمان بن عفّان، و عثمان را پس از

شیخین مى‏دانند و افضلیّت و برترى را بدان گونه که خلافت صورت گرفته است مى‏پندارند.

البتّه این مطلب میان اهل تسنّن مشهور است؛ ولى عدّه‏اى از آنان به خاطر سخنى که رسول

خدا صلى اللَّه علیه وآله‏ در فضیلت و برترى حضرت فاطمه زهرا علیها السلام‏ بیان فرموده، آن

انسیّه حوراء را بر شیخین نیز برترى داده‏اند. مطالبى که درباره اثبات سند، متن و دلالت «حدیث

غدیر» مطرح شد، با چشم پوشى از شواهد بسیارى است که در متن حدیث غدیر وجود دارد؛

شواهد بسیارى که در روایات قطعى الصدور از رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله‏ آمده است که از آن

جمله مى‏توان به «حدیث ولایت» اشاره کرد که خود بحث مفصّل و مستقلى مى‏طلبد.

______________________________

(1) سوره احزاب: آیه 6.

(2). سوره حدید: آیه 15.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۷/۱۸
محمدرضا محمودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی