باب الحوائج

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

باب الحوائج

این وب جهت آشنایی با معارف دینی و سیره ائمه معصومین(ع) و شهداء و ایجاد فرصت برای همه کسانی که تمایل به دانستن مطالب مختلف علمی،پژوهشی،دینی،فرهنگی،اجتماعی،هنری،
تاریخی،سیاسی،طنزو...دارند طراحی گردید لطفاً ازنظرات خود مارا بهره مندنمایید. استفاده از مطالب این وب به شرط ذکر آدرس منبع و اهداء 14صلوات آزاد است.
karbala114.mihanblog.com - hajmahmod33@yahoo.com - 09111495934 - hajmahmod33@gmail.com مدیران وبلاگ : ابواب الحوائج(حضرت ابوالفضل العباس،حضرت علی اصغر،حضرت موسی بن جعفر،حضرت امام جواد)علیهم السلام اجمعین

غزوه تبوک

چهارشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۳۹ ب.ظ

غزوه تبوک «۱ رمضان سال ۹ ه.ق»

تبوک نـام مـوضـعـى است میان حِجْر و شام ؛ و نام حِصن و چشمه اى است که لشکر اسلام تا آنجا براندند و این غزوه را

غزوه فاضحه نیز گویند؛ چه بسیار کس از مـنـافـقـیـن در این غزوه فضیحت شدند و این لشکر را جیش العُسْره گویند؛ چه در سختى و قـحـطـى زحـمـت فـراوان دیـدنـد. و ایـن غـزوه واپـسـیـن غـزوات رسـول خـدا صـلى اللّه علیه و آله و سلّم است و سبب این غزوه آن بود که کاروانى از شام بـه مـدینه آمد براى تجارت به مردم مدینه ابلاغ کردند که سلطان روم تجهیز لشکرى کـرده و قـبـائل لَخْم و حُذام و عامله و غَسّان نیز بدو پیوسته اند و آهنگ مدینه دارند، و اینک مـقـدّمـه ایـن لشـکـر بـه (بـَلْقـاء) رسـیـده لاجـَرَم رسـول خـدا صـلى اللّه عـلیه و آله و سلّم فرمان کرد که مسلمانان از دور و نزدیک ساخته جنگ شوند. لکن این سفر به مردم مدینه دشوار مى آمد؛ چه هنگام رسیدن میوه ها و نباتات و درودن حـبـّات و غـلات بـود و ایـن سـفـر دور و هـوا گـرم و اعـداء بـسـیـار بـودنـد لاجـرم تثاقل مى ورزیدند آیه شریفه آمد که :

(یـا اَیُّهـَا الَّذیـنَ آمـَنـُوا مـالَکـُمْ اِذا قـیـلَ لَکـُمْ انـْفـِرُوا فـی سـَبـیـلِ اللّهـِ اثّاقَلْتُمْ…).

پـس جـمـاعـتـى بـراى تـجـهـیـز جـیـش صـدقـات خـود را آوردنـد و ابـوعـقـیـل انـصـارى مـزدورى کـرده بـود، دو صـاع خـرمـا تـحـصـیـل کـرده یـک صـاع بـراى عیال خود نهاد و یک صاع دیگر براى ساز لشکر آورد. حـضـرت آن را گـرفت و داخل صدقات کرد، منافقان بر قِلّت صدقه او سُخریّه کردند و بعضى حرفها زدند، آیه شریفه نازل شد:

(اَلَّذینَ یَلْمِزوُنَ الْمُطَّوِّعینَ مِنَ الْمُؤ مِنینَ فِى الصَّدَقاتِ…)

بالجمله ؛ بسیارى از زنان مسلمین زیورهاى خود را براى حضرت فرستادند تا در اِعداد و تـهـیه سپاه به کار برد،پس حضرت کار لشکر بساخت و همى فرمود نَعْلَینْ فراوان با خـود بردارید؛ چه مردم را چون نعلین باشد به شمار سواران رود؛ پس سى هزار لشکر آهـنـگ سـفـر تـَبوک کرد و از این جماعت هزار تن سواره بود. جماعتى که هشتاد و دو تن به شـمـار آمـدنـد بـه عـذر فـقـر و عـدم بـضـاعـت خواستند با لشکر کوچ نکنند و دیگر عذرها تـراشـیـدنـد، پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: زود باشد که خداوند حاجت مرا به شما نگذارد ؛ پس این آیه نازل شد:

(وَجآءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الاَعْرابِ لِیُؤ ذَنَ لَهُمْ..).

و دیـگـر گـروهـى از مـنـافـقـیـن بدون آنکه عذرى بتراشند از کوچ دادن تقاعد ورزیدند و بـعـلاوه مـردم را نیز از این سفر بیم مى دادند و مى گفتند هوا گرم است یا آنکه مى گفتند مـحـمـد صـلى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم گـمان مى کند که حرب روم مانند دیگر جنگها است ، هـرگـز یـک نـفـر هـم از ایـن لشـکـر کـه بـا وى مـى رونـد بـرنـمـى گـردنـد، و امـثـال ایـن سـخـنـان مـى گـفـتـنـد، در شـاءن ایـشـان نـازل شـد (فـَرِحَ الْمـُخـَلَّفـُونـَ بِمَقْعَدِهِمْ..).

علّت شرکت نکردن على علیه السّلام در جنگ تبوک

چون رسول خداى صلى اللّه علیه و آله و سلّم بعضى از منافقین را رخصت اقامت و تقاعد از سفر فرمود حق تعالى نازل فرمود (عَفَى اللّهُ عَنْکَ لِمَ اَذِنْتَ لَهُمْ..).

بـالجـمـله ؛ چون منافقین رخصت اقامت یافتند در خاطر نهادند که هرگاه سفر پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم طول بکشد یا در تبوک شکسته شود خانه آن حضرت را نهب و غارت کـنـنـد و عـشیرت و عیال را آن حضرت از مدینه بیرون نمایند. حضرت چون از مَکنون خاطر منافقین آگهى یافت ، امیرالمؤ منین علیه السّلام را به خلیفتى در مدینه گذاشت تا منافقین از قـصـد خـود بـاز ایـستند و هم مردم بدانند که خلافت و نیابت بعد از پیغمبر صلى اللّه عـلیـه و آله و سـلم از بـراى عـلى عـلیـه السـّلام اسـت ، پـس ‍ از مدینه بیرون شد منافقین گـفـتـنـد رسـول خـداى صلى اللّه علیه و آله و سلّم را از على علیه السّلام ثقلى در خاطر اسـت و اگـرنـه چـرا او را بـا خـود کـوچ نـداد. این خبر چون به امیرالمؤ منین علیه السّلام رسـیـد از مـدیـنـه بیرون شده در جُرْف به آن حضرت پیوست و این مطلب را به حضرتش عرض کرد، حضرت او را امر به برگشتن کرد و فرمود:

(اَمـا تـَرْضـى اَنْ تـَکـُونَ مـِنـّی بـِمـَنـْزِلَةِ هـارونَ مـِنْ مـُوسـى اِلاّ اَنَّهُ لا نـَبـِىَّ بـَعـْدى ).

بـالجمله ؛ رسول خداى صلى اللّه علیه و آله و سلّم طریق تبوک پیش داشت و لشکر کوچ دادند و در هیچ سفر چنین سختى و صعوبت بر مسلمانان نرفت ؛ چه بیشتر لشکریان هر ده تـن یـک شـتـر زیـادت نداشتند و آن را به نوبت سوار مى گشتند و چندان از زاد و توشه تهى دست بودند که دو کس یک خرما قوت مى ساخت ، یک تن لختى مى مکید و یک نیمه آن را از بهر رفیق خود مى گذاشت !

(وَکـانَ زادُهـُمُ الشَّعـیـرَ الْمـُسـَوَّسـَ وَالتَّمـْرَ الزَّهـیدَ وَالا هالَةَ السَّخَنَةَ).

و دیـگـر آنـکـه بـا حـِدّت هـوا و سـورت گـرمـا آب در مـنـازل ایـشـان نـایـاب بـود چـنـدان که با این همه قِلّت راحله ، شتر خویش را مى کشتند و رطـوبـات اَحـشـاء و اَمـعـاى آن را به جاى آب مى نوشیدند و از این جهت این لشکر را جَیْشُ الْعُسْرَةِ مى نامیدند که ملاقات سه عسرت بزرگ کردند.

قـالَ اللّه تـَعـالى : (لَقـَدْ تـابَ اللّهُ عـَلَى النَّبِىِّ وَالْمُهاجِرینَ وَالاَنْصارِ الَّذینَ اتَّبَعُوهُ فى ساعَةِ الْعُسْرَةِ..).

معجزات پیامبر در سفر جنگ تبوک

و در ایـن سـفـر مـعـجـزات بسیار از رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم ظاهر شد مانند اِخبار آن حضرت از سخنان منافقین و تکلّم آن حضرت با کوه و جواب او به لسان فصیح و مـکـالمه آن حضرت با جنّى که به صورت مار بزرگ در سر راه پدیدار شده بود و خبر دادن آن حـضـرت از شـتـرى کـه گـم شده بود و زیاد شدن آب چشمه تَبُوک به برکت آن حـضـرت اِلى غـَیـْرِ ذلک . بالجمله ؛ رسول خداى صلى اللّه علیه و آله و سلّم وارد تبوک گـشـت ؛ چـون خـبـر ورود آن حضرت در اراضى تبوک پراکنده شد هراقلیوس که امپراطور اُروپـا و مـمـالک شـام و بـیـت المـقـدس بـود و در حـِمـْصْ جـاى داشـت و از نخست به حضرت رسـول صـلى اللّه عـلیـه و آله و سـلم ارادتـى داشت و به روایتى مسلمانى گرفت ، مردم مملکت را به تصدیق پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم دعوت کرد، مردم سر برتافتند و چـنـان بـرفـتـنـد کـه هراقلیوس بیمناک شد که مبادا پادشاهى او تباهى گیرد، لاجَرَم دم فـرو بـست و از آن سوى چون پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم بدانست که آهنگ قیصر به سوى مدینه خبرى به کذب بوده است صنادید اصحاب را طلبید و فرمود: شما چه مى اندیشید؟ از اینجا آهنگ روم کنیم تا مملکت بنى الاصفر را فرو گیریم یا به مدینه مراجعت نـمـائیم ؟ بعضى صلاح را در مراجعت دیدند؛ پس حضرت از تبوک به جانب مدینه رهسپار گشت .

توطئه براى کشتن پیامبر در عَقَبه

و در مراجعت قصّه اصحاب عَقَبَه روى داد و ایشان جماعتى از منافقین بودند که مى خواستند در عَقَبه شتر پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم را رم دهند و آن حضرت را بکشند، چون کـمـیـن نـهـادنـد جـبـرئیـل پـیـغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم را از ایشان آگهى داد. پس حـضرت سوار شد و عمّار یاسر را فرمود تا مهار شتر همى کشید و حُذَیْفه را فرمود تا شـتـر بـرانـد چـون بـه عـقـبـه رسـیـد فـرمـان کـرد کـه کـسـى قـبـل از آن حـضرت بر عَقَبَه بالا نرود و خود بر آن عقبه شد سواران را دید که بُرقعها آویـخـتـه بـودنـد کـه شـنـاخـتـه نـشـونـد پـس حـضرت بانگ بر ایشان زد، آن جماعت روى بـرتـافـتند و عمّار با حُذَیْفه پیش شده بر روى شتران ایشان همى زد تا هزیمت شدند. پس ‍ پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم به حذیفه فرمود: شناختى این جماعت را؟ عرض کـرد: چـون چـهـره هـاى خـود را پـوشـیـده بـودنـد نـشـنـاختم ؛ پس پیغمبر نامهاى ایشان را بـرشـمـرد و فـرمـود ایـن سخن با کس مگوى و لهذا حُذیفه در میان صحابه ممتاز بود به شـنـاخـتـن مـنافقین . و در شاءن او مى گفتند: صاحِبُ السِّرّ الَّذی لایَعْلَمُهُ غـَیـْرُهُ. و بعضى قصّه منافقین عَقََبه را در مراجعت پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم از سـفـر حـجـة الوداع نـگـاشـتـه انـد. و هـم در مـراجـعـت از تـبـوک حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم مـسـجـد ضـرار را کـه مـنـافـقـیـن بـنـا کرده بودند مـقـابـل مسجد قُبا و مى خواستند ابوعامر فاسق را براى آن بیاورند، فرمان داد که خراب کـنـند و آتشزنند؛ پس آن مسجد را آتش زدند و از بنیان کندند و مطرح پلیدیها ساختند و در شـاءن ایـن مـسـجـد و مـسـجـد قـُبـا نـازل شـده : (وَالَّذیـنَ اتَّخـَذُوا مـَسـْجـِدا ضِرارا..).

بالجمله ؛ حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم وارد مدینه گشت و به قولى هنوز از مـاه رمـضان چیزى باقى بود پس نخست چنانکه قانون آن حضرت بود به مسجد درآمد و دو رکعت نماز گزاشت پس از مسجد به خانه خود تشریف برد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۲۷
محمدرضا محمودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی