در سایهسار کلام امام کاظم علیه السلام
در سایهسار کلام امام کاظم علیه السلام
چه بسا تاریکی سیاهچالهای، روشنتر از چراغانی قصری رؤیایی باشد! چه بسا تنهایی خلوتی، پرازدحامتر از تردد چاپلوسانه مترسکهای دربار حکومتی باشد! چهبسا حاکمی بیهیچ دربان و منشی و داروغه و سربازی، بر دلها حکومت کند؛ کنجی بنشیند به اشراق و فرمانبراند بر نفسهای پاکیزه و دلهای صیقلخورده؛ با دستهای بسته، باز کند گرههای پولادین و دشوار را و با گامهای همآغوش با غل وزنجیر، طی کند مسافتهای صعب و ناهموار را برای هدایت دیگران به سوی روشنایی.
شخصیتهای برجسته و ممتاز، کسانی هستند که بر همه ابعاد زندگی انسانی توجه دارند و در همه آن ابعاد، بروز و ظهور میکنند و به درجه عالی آن دست مییابند. آنها در عین آنکه در میدان زهد و پارسایی یگانهاند، در میدان جهاد و مبارزه نیز یکّهتاز هستند و در عین آنکه با دیدن یتیم سرافکنده، بر اثر مهر و عاطفه، اشک میریزند، با دیدن طاغوت سرکش هر چه خشم دارند، بر ضد او آشکار مینمایند و به اصطلاح، جامع اضداد هستند.
امام موسی کاظم(علیه السلام) در عین آنکه انسانی رئوف و مهربان بود، در برابر طاغیان سرکش، خشمگین بود. در عین آنکه استاد پارسایان بود، یکهتاز میدان جهاد و عرصه سیاست بود. امام کاظم(علیه السلام) نهمین اختر آسمان عصمت و هفتمین ستاره درخشان فضای دلانگیز امامت، تبلوری از ارزشهای والای انسانی بود و لحظهلحظه عمر پربارش، درسهای بزرگ اسلامی را الهام میبخشید.[1]
حضرت امام کاظم(علیه السلام) شاگردان زیادی را تربیت کرد؛ از آن جمله میتوان هشام بن حکم، صفوان، بهلول بن عمرو، یونس بن عبدالرحمن، محمدبن ابی عُمیر و علیبن جعفر(علیه السلام) را نام برد
«امام موسی کاظم(علیه السلام) در روز یکشنبه هفتم ماه صفر سال صدوبیستوهشت هجری قمری درروستای ابواء ـ بین مکه و مدینه ـ به دنیا آمدند و پنجاهوپنج سال زندگی کردند. ایشان در بیستویک سالگی به امامت رسیدند. کنیه مبارکشان «ابوابراهیم» و «ابوالحسن» بود و به کاظم و بابالحوائج شهرت داشتند. امام در زمان خلافت منصور، مهدی، هادی و هارونالرشید زندگی میکردند و سالها در زندان هارونالرشید بودند. ایشان ابتدا در زندان بصره بودند و بعد هارون دستور داد که امام را به زندان بغداد ببرند. در همانجا بود که یحیی بن خالد با خرما ایشان را مسموم کرد. مدفن شریف امام کاظم در شهر کاظمین است و زمان شهادتشان بیستوپنج رجب سال صدوهشتادوسه هجری قمری».[2]
«امام موسی بن جعفر(علیه السلام) همان راه و روش پدرش حضرت صادق(علیه السلام) را بر محور برنامهریزی فکری و آگاهی عقیدتی و مبارزه با عقاید انحرافی ادامه داد. آن حضرت با دلایل استوار، بیمایگی افکار الحادی را نشان میداد و منحرفان را به اشتباه راه و روششان آگاه میساخت. کمکمجنبش فکری امام درخشندگی یافت و قدرت علمیاش دانشمندان را تحتالشعاع خود قرار داد. این کار بر حاکمان حکومت عباسی سخت و گران آمد و به همین دلیل با شیفتگان مکتبش با شدت و فشار و شکنجه برخورد کردند».[3]
«امام کاظم(علیه السلام) عابدترین، زاهدترین، فقیهترین و کریمترینِ مردم زمان خود بود. هرگاه دو سوم از شب میگذشت، نمازهای نافله را بهجا میآورد و تا سپیده صبح به نماز خواندن ادامه میداد و هنگامیکه وقت نماز صبح فرا میرسید، بعد از نماز شروع به دعا میکرد و از ترس خدا آنچنان گریه میکرد که تمام محاسن شریفش به اشک آمیخته میشد و هرگاه قرآن میخواند، مردم پیرامونش جمع میشدند و از صدای خوش او لذت میبردند. آن حضرت، صابر، صالح، و امین لقب یافته بود و به سبب تسلط بر نفس و فرو بردن خشم، به کاظم مشهور گردید» .[4]
نکتهها:
نام حضرت، موسی و القاب معروف آن حضرت «عبد صالح»، «کاظم»، «بابالحوائج»، «صابر» و «امین» است.
کنیه آن حضرت، «ابوالحسن اول» و «ابو ابراهیم» میباشد.
مادر بزرگوار آن حضرت، حمیده، از مهاجران اندلس است که حضرت باقر در ازدواج پسرش با او به او فرمود: ستوده باشی در دنیا و پسندیده باشی در آخرت.
آن حضرت در صبح روز یکشنبه 7 صفر سال 128 هـ .ق در روستای ابواء واقع در بین مکه و مدینه متولد شد.
آن حضرت در 55 سالگی به دستور هارونالرشید مسموم شد و در 25 رجب سال 183 هـ .ق در زندان هارون، در بغداد به شهادت رسید.
حضرت امام موسی بن جعفر(علیه السلام) با چهار خلیفه عباسی همعصر بود: منصور دوانیقی به مدت ده سال؛ مهدی عباسی به مدت ده سال؛ هادی عباسی یک سال و هارونالرشید پانزده سال.
حضرت امام کاظم(علیه السلام) شاگردان زیادی را تربیت کرد؛ از آن جمله میتوان هشام بن حکم، صفوان، بهلول بن عمرو، یونس بن عبدالرحمن، محمدبن ابی عُمیر و علیبن جعفر(علیه السلام) را نام برد.
امام موسی بن جعفر(علیه السلام) همان راه و روش پدرش حضرت صادق(علیه السلام) را بر محور برنامهریزی فکری و آگاهی عقیدتی و مبارزه با عقاید انحرافی ادامه داد. آن حضرت با دلایل استوار، بیمایگی افکار الحادی را نشان میداد و منحرفان را به اشتباه راه و روششان آگاه میساخت
کوتاه و گویا: جملات برگزیده
در سایهسار کلام امام کاظم(علیه السلام)
«1. هرکه برادر مؤمنش برای حاجتی به نزد او بیاید رحمتی است که خدا به سوی او فرستاده است.
2.اول نیکی که پدر به فرزندانش میکند، آن است که نام نیکی بر آنها گذارد.
3.کسی که تعهد نداشته باشد، دین ندارد.
4. زمانی که دانشمند مؤمنی وفات یابد و بمیرد، ملائکهبرای او گریه میکنند.
5.داخل بهشت نمیشود کسی که در قلبش کبر و خودبینی وجود داشته باشد.
6. فضیلت فقیه بر عابد، همانند فضیلت خورشید بر ستارههاست.
7. قریهای که دارای هفت نفر مؤمن باشد، عذاب بر اهالی آن شامل نمیشود.
8. هر کس بخواهد قویترینِ مردم باشد، باید بر خداوند سبحان توکل نماید.
9. صبر در مقابل مکنت و تندرستی، عظیمتر است از صبر بر بلاها و مصائب.
10. بد شخصی است آنکه دو رو و دوزبان دارد.
11. دنیا بهشت کافران و قبر قلعه آنهاست و آتش دوزخ جایگاهشان.
12. کمگویی حکمت بزرگی است. بر شما باد به خموشی که شیوهای خوب و سبکباری و تخفیفگناه است.13. بهترین عبادت بعد از شناخت خداوند، انتظار فرج و گشایش است.
14. کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد.
15. هرگاه خداوند بدی مورچه را بخواهد، به او دو بال میدهد که پرواز کند تا پرندهها او را بخورند.
16. همانا عاقل دروغ نمیگوید، گرچه طبق میل و خواسته او باشد».[5]
پی نوشت ها:
[1]. محمد محمدی اشتهاردی، سیره چهارده معصوم، قم، نشر مطهر، 1378، چ 2، ص 599.
[2]. هفتهنامههمشهری، ش 55، 25/11/1386.
[3]. هفتهنامه شما، ش 405، 27/12/1383.
[4]. همان.
[5]. نک: ابراهیم عباسی، نصایح معصومین، قم، انتشارات نهاوندی، 1378، صص 67 ـ 70.
منابع :
ادیان نیوز
مقاله سید محمدصادق میر قیصری