ازدواج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف4
آیا ازدواج امام(علیه السلام) با فلسفه غیبت سازگارى دارد؟
ـ نظریه دوّم: برخى معتقدند که اساساً آن حضرت ازدواج نکرده است.
و تنها دلیل آنان این است که:
ازدواج امام(علیه السلام) با فلسفه غیبت سازگارى ندارد، زیرا لازمه ازدواج داشتن همسر و فرزند است، و این امر باعث میشود که حضرت شناخته شده و اسرارش فاش شود. و از سوى دیگر غیبت به معناى خفاى شخص است، یعنى ناشناس بودن نه نامرئى بودن، در حالى که با ازدواج کردن شناخته می شود، و حد اقلّ شناخته شدن شناسایى وى توسط همسرش می باشد.
امّا فلسفه غیبت بنا بر آنچه در روایات آمده است خوف از کشته شدن است، امام صادق(علیه السلام)درباره آن حضرت می فرماید: «براى غلام (مهدى(علیه السلام)) غیبتى است قبل از این که قیام کند، شخصى پرسید: براى چه؟ فرمود: می ترسد. سپس با دست مبارکش به شکمش اشاره کرد.»([46])
مقصود امام صادق(علیه السلام) از این حرکت احتمال کشته شدن آن حضرت است، و همچنین از امام سجّاد(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «در قائم ما سنّت هایى از پیامبران گذشته وجود دارد... و سنّتى که از موسى(علیه السلام) در او هست، خوف و غیبت است.»([47])
بنابراین، فلسفه ى غیبت، دورى و پنهان بودن از مردم است تا اینکه صدمه و گزندى به او نرسد، و از شرّ دشمنان در امان بوده و هر چیزى که خلاف آن باشد، بر آن حضرت روا نیست، و ازدواج با این امر و فلسفه منافات دارد.
در نتیجه می توان گفت: ازدواج کردن امرى است مستحب و پسندیده و مهمّ، و حفظ اسرار و پنهان زیستى و حفظ جان از گزند دشمنان امرى است اهمّ و مهمتر، و هر گاه امرى دائر شود بین مهمّ و اهمّ، عقل اهم را برمیگزیند.
به عبارت دیگر مصلحت اهمّ و فلسفه غیبت بیشتر است از مصلحت ازدواج، لذا فلسفه غیبت مانعى است براى ازدواج و می تواند از فعلیّت ازدواج جلوگیرى کند، و حال که ازدواج مانع دارد، ازدواج نکردن آن حضرت نمی تواند به عنوان اعراض از سنّت تلّقى شود، چون که وى اعراض نکرده، بلکه امر اهمّ را اختیار کرده است.
ـ نقد و بررسى: با عنایت به دلیل فوق ممکن است برخى در مقام جواب بگویند: پنهان زیستى و خوف آن حضرت از کشته شدن مانع از ازدواج نمی تواند باشد، زیرا در روایات موارد دیگرى نیز وجود دارند که به عنوان فلسفه ى غیبت شناخته می شوند، مانند:
الف) به دنیا آمدن مؤمنانى که در صلب افراد کافر هستند، درباره این مطلب امام صادق(علیه السلام)فرموده است: «قائم ما اهل بیت تا تمام کسانى که (مؤمنان) در اصلاب پدران خود به ودیعت نهاده شده اند، خارج نشوند ظهور نخواهد کرد، و هنگامی که همه خارج شدند آن حضرت بر دشمنان خدا پیروز شده و آنها را میکشد.»([48])
ب) امتحان الهى: امام کاظم(علیه السلام) به برادرش على بن جعفر فرمود: «براى صاحب این امر (امام مهدى(علیه السلام) ) غیبتى است، که عدّه اى از معتقدین به وى برمی گردند، این غیبت محنت و سختى از طرف خداوند است که با آن خلقش را امتحان می کند.»([49])
ج) سرّى از اسرار الهى: در روایتى از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده است: «صاحب این امر غیبتى دارد که گریزى از آن نیست... راوى پرسید: چرا؟ فرمود: به دلیل امرى که ما اجازه بازگو کردنش را نداریم. راوى پرسید: پس حکمت غیبت او چیست؟ فرمود: همان حکمتى که در غیبت حجّت هاى دیگر خداوند بوده است که پس از ظهورش کشف خواهد شد، همان طور که فلسفه کارهاى خضر نبى(علیه السلام) براى موسى(علیه السلام) تا هنگام جدایى آنها کشف نشد، سپس امام فرمود: اى پسر فضل! این امر از امور خداوند و از اسرار الهى و غیبى از غیب هاى خداست.»([50])
با توجّه به موارد مذکور، و موارد دیگرى که به عنوان فلسفه غیبت شمرده شده است، نمی توان فلسفه غیبت را فقط در خوف از کشته شدن دانست که با ازدواج آن حضرت منافات داشته باشد، شهید سیّد محمّد صدر در این رابطه می نویسد: «اگر بپذیریم که غیبت آن حضرت به معناى مخفى شدن شخص وى است بدین معنا که جسم مبارک او از دیده ها مخفى شده و با اینکه میان انبوه جمعیّت بوده و آنها را می بیند اما آنها او را نمی بینند، در این صورت باید گفت آن حضرت ازدواج نکرده و تا زمان ظهور مجرّد خواهد بود.
و این مسأله هیچ بعدى هم ندارد زیرا هر چیزى که با غیبت در تضادّ باشد و آن حضرت را با خطر مواجه کند بر وى جایز نیست، چرا که ازدواج باعث کشف شدن امر آن حضرت می گردد.
علاوه بر آن براى ازدواج لزوماً باید آن حضرت ظاهر شده و در معرض دید مردم قرار گیرد، و این همان چیزى است که باید از آن اجتناب کند.
و این فرض که فقط براى همسر خود آشکار شود، اگر چه عقلاً ممکن است ولى فرض آن بسیار بعید است بلکه فرض باطلى است، زیرا چنین زنى با خصوصیات خاصّ به طورى که امام(علیه السلام)هویّت واقعى خود را از او مخفى نکند، و هیچ خطرى هم از ناحیه ى او متوجّه امام(علیه السلام) نباشد، چنین زنى بین زنان عالم یافت نمی شود، چه رسد به اینکه بگوییم در هر عصرى چنین زنى وجود دارد امّا اگر غیبت را به معناى پنهان بودن و پوشیدگى عنوان آن حضرت بدانیم بدین معنا که او به صورت ناشناس در بین مردم زندگى می کند، در این صورت هیچ اصطکاکى با ازدواج ندارد و از آسانترین کارهاست، زیرا ازدواج به صورت ناشناس صورت گرفته و همسر وى نیز در طول عمر خود بر هویت واقعى او آگاه نخواهد شد، و اگر به علّت عدم مشاهده پیرى در چهره ى آن حضرت به هویت وى گمانى برد، حضرت او را طلاق داده و یا در شهرى دیگر، دورِ جدیدى از زندگى خود را آغاز کرده و دوباره ازدواج می کند .
سپس شهید صدر می گوید: «حال که ثابت شد که ازدواج آن حضرت در عصر غیبت ممکن است، امکان دارد بگوئیم این امر تحقّق یافته است، چون مهدى(علیه السلام) به تبعیّت از سنّت اسلامی سزاوارتر است، خصوصاً اگر معتقد شدیم که معصوم تا جایى که ممکن است به مستحبّات عمل کرده و مکروهات را ترک می کند.بنابراین التزام به این که ازدواج وى در عصر غیبت ممکن است در اعتقاد به آن کافى است»([51]).