ازدواج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف1
ـ نقد و بررسى:
دلیل مزبور شامل دو قسمت است:
قسمت اوّل: ازدواج سنّت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)، و امرى نیکو و مستحبّ شرعى است.
قسمت دوّم: امام زمان(علیه السلام) لزوماً به این سنّت و امر شرعى عمل می کند.
هر دو مقدّمه نیازمند بررسى و تأمّل است.
امّا استحباب ازدواج([5]) از آیات و روایات فراوانى استفاده می شود مانند: آیه شریفه (فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَآءِ)([6]) و آیه (وَأَنکِحُواْ الاَْیَـمَى مِنکُمْ وَالصَّـلِـحِـینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَآئـِکُمْ )([7]) و همچنین در حدیثى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) ازدواج را سنّت خود می داند([8])، و در حدیثى دیگر می فرماید: هر کسى از آن اعراض کند از من نیست.([9])و در روایاتى دیگر ازدواج امرى پسندیده و ممدوح دانسته شده([10]) و بر تولید نسل و بقاء آن توصیه شده و کثرت مسلمین مایه مباهات پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) شمرده شده است.
در اهمیّت و تشویق به ازدواج چنین آمده است: «هر کس ازدواج کند نصف دینش را بدست آورده است»([11])، و نیز امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «دو رکعت نماز کسى که ازدواج کرده با فضیلت تر است از هفتاد رکعت نماز کسى که بدون همسر است»([12])، و همچنین در روایات فراوانى نقطه مقابل ازدواج یعنى ترک ازدواج مذمّت شده و از ناحیه ائمّه(علیهم السلام) امرى مکروه و ناپسند شمرده شده است.([13]) که این روایات نیز به قرینه مقابل دلالت بر استحباب ازدواج دارند.
با توجّه به آیات و روایات فوق و وجود کلمات امر مانند «انکحوا» در آیات، و تشویق به ازدواج در روایات، و توصیه کردن در عمل به سنّت رسول خدا، فقهاى بزرگوار اسلام، استحباب شرعى ازدواج را استنباط کرده و بر طبق آن به استحباب([14])، و بعضى به استحباب مؤکّد فتوى داده اند، و برخى آن را در شرایطى واجب می دانند([15]).
و از سوى دیگر از عمومات و اطلاقات ادلّه استحباب ازدواج بدست می آید که اوّلا: ازدواج چه به صورت دائم و چه به صورت غیر دائم (موقّت) مستحب شرعى است.
ثانیاً: استحباب ازدواج مخصوص مشتاقان و کسانى که نیازمند به همسر می باشند نیست، بلکه شامل غیر مشتاقان و کسانى که در خود احساس نیاز به همسر نمی کنند نیز می باشد.([16])
چرا که علّت این حکم شرعى در اشتیاق به جنس مخالف و یا اطفاء (خاموش کردن) غریزه جنسى خلاصه نشده است، تا گمان شود ازدواج براى غیر مشتاقان استحباب ندارد، بلکه مواردى از قبیل: تکثیر نسل، و ابقاء نوع انسانى، و کثرت تعداد موحّدین، در استحباب شرعى ازدواج دخالت دارند.([17])
پس اگر ازدواج براى تأمین این اغراض هم باشد، از جهت شرعى مستحب است، و داراى مطلوبیّت شرعى است.
بدیهى است که استحباب ازدواج فقط مختصّ به ازدواج دائم نیست، بلکه شامل غیر دائم و مِلک یمین (کنیزان) نیز میشود.([18]) و به همین جهت اینگونه به نظر می رسد که تحقّق یک مرتبه از ازدواج در طول عمر براى عمل کردن به این مستحبّ شرعى کافى است، اگر چه بنا به عللى([19]) بین زوج و زوجه جدایى حاصل شده باشد.
امّا با تأمّل در روایاتى که در آن عزوبت (همسر نداشتن) مکروه دانسته شده است حتّى براى مدّتى اندک([20])، معلوم می شود که مقصود از استحباب ازدواج، استمرار آن تا پایان عمر است.
پس عمل کردن به استحباب ازدواج در صورتى کافى است که استمرار و دوام داشته باشد نه فقط صرف تحقّق آن، همانطور که این استحباب فقط به داشتن یک همسر نیست بلکه تعدّد آن نیز مستحب شرعى است.([21])
بنابراین در باره مقدّمه أوّل (ازدواج سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)، و امرى مستحب است) چنین نتیجه می گیریم:
1 . ازدواج مستحب شرعى است، خواه نیاز به ازدواج باشد و خواه نباشد، خواه دائم و خواه موقّت.
2 . این استحباب دوام و استمرار دارد، و شامل تمام عمر انسان میشود.
3 . تعدّد همسر نیز مستحب شرعى است.
و امّا مقدّمه دوّم (لزوم عمل امام(علیه السلام) به امر شرعى و سنّت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) ) در اذهان سؤالاتى را به وجود می آورد، از جمله اینکه: با کثرت امور مستحبّى، آیا امام(علیه السلام) به همه آنها عمل می کند؟ یا اینکه از آن امور انتخاب کرده و گزینشى عمل می کند؟ آیا لزوم عمل به امور مستحب براى امام ضرورى است؟
بدون تردید امامان مانند پیامبران چون هدایت مردم را بعهده دارند، و رهبران الهى محسوب می گردند، همیشه در عمل به احکام الهى پیشقدم بوده اند، و اساساً رسالت آنان ایجاب میکرد که أوّل خودشان عامل به احکام الهى باشند، و از دستورات الهى سرپیچى نکنند، و در صحنه عمل براى دیگران الگو و نمونه باشند، لذا عمل نکردن به اوامرى که حکایت از محبوبیّت نزد خداوند دارد (خواه واجب و خواه مستحب) براى رهبران دینى مذموم است، و شأن و رسالت آنان اقتضاء دارد که آنها به دستورات واجب و مستحب عمل کنند، پس امام(علیه السلام) نیز به آنها عمل می کند.
بنابراین، دو نکته در لزوم عمل کردن امام به مستحبّات وجود دارد.
1 . هدایت و رهبرى و الگوى کامل بودن براى مردم که ایجاب می کند امام در زندگى و معاشرت و در برخورد با دیگران به نحو احسن عمل کند، و در عمل به دستورات دینى (واجب و مستحب ) پیشقدم باشد.
2 . اقتضاى شأن و منزلت انسان کامل ایجاب می کند که به مستحبّات عمل کند، بدون تردید نکته أوّل در زمان غیبت امام(علیه السلام) موضوعیّت ندارد، زیرا امام(علیه السلام) در مرأى و منظر مردم نیست، و امامت وى در باطن است، نه در ظاهر.([22]) ولى نکته دوّم در رسیدن به مطلوب (امام پایبند به مستحبّات شرعى است، و سزاوارتر از دیگران است) کافى است.
با توجّه به دو مقدّمه اى که گذشت، عدّه اى معتقدند که امام زمان(علیه السلام) در عصر غیبت ازدواج کرده و صاحب همسر و فرزند است.