باب الحوائج

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

باب الحوائج

این وب جهت آشنایی با معارف دینی و سیره ائمه معصومین(ع) و شهداء و ایجاد فرصت برای همه کسانی که تمایل به دانستن مطالب مختلف علمی،پژوهشی،دینی،فرهنگی،اجتماعی،هنری،
تاریخی،سیاسی،طنزو...دارند طراحی گردید لطفاً ازنظرات خود مارا بهره مندنمایید. استفاده از مطالب این وب به شرط ذکر آدرس منبع و اهداء 14صلوات آزاد است.
karbala114.mihanblog.com - hajmahmod33@yahoo.com - 09111495934 - hajmahmod33@gmail.com مدیران وبلاگ : ابواب الحوائج(حضرت ابوالفضل العباس،حضرت علی اصغر،حضرت موسی بن جعفر،حضرت امام جواد)علیهم السلام اجمعین

شعر میلاد حضرت زینب(س)

سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ

یازینب کبری(س)

وقت نزول رحمت حق از سحاب شد

یعنی که جام دیده ی ما پُر شراب شد

 

مستی ما به رتبه ی اعلی رسیده است

آنگونه که دل همه ی ما خراب شد

 

زهراترین ستاره ی زهرا طلوع کرد

نوری دمید و قبلگه آفتاب شد

 

بعد از طلوع مِهر رخش دل جلا گرفت

در ذره ذره های دلم انقلاب شد

 

امشب خدا برای علی حیدر آفرید

زیباترین دعای علی مستجاب شد

 

"یک نیمه اش حسن شد و یک نیمه اش حسین"

از شدّت بزرگی اش عالی جناب شد

 

از بس که شأن و منزلتش پر بها بود

وحی خدا به حضرت ختمی مآب شد ...



... آمد ندا که نام دل آراش زینب است

این گونه شد که زینت بابا خطاب شد

 

قائم مقام فاطمه آمد ادب کنید

از او سعادت دو جهان را طلب کنید

 

ما از ازل گدای پریشان زینبیم  

شکر خدا که ریزه خور خوان زینبیم

 

با یک دعای او همه عاشق شدیم و بس 

یعنی که عاشقانه مسلمان زینبیم

 

ما را خرید و نوکر اربابمان نمود 

ممنون لطف و بخشش و احسان زینبیم

 

طعم شراب کوثری او زبانزد است 

مست و خراب باده ی جوشان زینبیم

 

با یک نگاه حیدریش جذبمان نمود 

ما قوم در به در،همه سلمان زینبیم

 

حجب و حیای دختر زهرا زبانزد است 

تا روز حشر ما همه حیران زینبیم

 

مثل خدیجه هستی خود را فدا نمود 

مبهوت عزم راسخ و ایمان زینبیم

 

او یک تنه مقابل دشمن قیام کرد 

دلداده های رزم نمایان زینبیم

                                                              

مانند مرد باشد اگر چه که خانم است

خون علی میان رگش در تلاطم است

  

او آمده زمین و زمان را تکان دهد

مثل مسیح بر تن هر مرده جان دهد

 

او آمده که با کرم کردگاریش

با نور خویش بر سر ما سایه بان دهد

 

او آمده که آیه ای از هل اتی شود

بر دست های خالی ما آب و نان دهد

 

او آمده که با نخی از تار چادرش

بر دوستدار فاطمه برگ امان دهد

 

او آمده که با نفس مصطفاییش

قد قامت نماز ولا را اذان دهد

 

او آمده پیمبر خورشید طف شود

در ماجرای کرب و بلا امتحان دهد

 

او آمده که حق خودش را ادا کند

یعنی به راه عشق،دو تا نوجوان دهد

 

او آمده برای حسین خواهری کند

او آمده که خواهریش را نشان دهد

 

خواهر- برادری که عزیز دل هم اند

تنها همین دو عاشق و معشوق عالم اند 

 

هرگز کسی شبیه تو خواهر نبود و نیست

در آسمان عاطفه اختر نبود و نیست

 

دار و ندار تو همه وقف حسین بود

مانند تو به پای برادر نبود و نیست

 

حتی تو از عصاره ی جانت گذشته ای

در کربلا،شبیه تو مادر نبود و نیست

 

آیینه ی شکسته ی صحرای کربلا!

مانند ماجرای تو دیگر نبود و نیست

 

بر شانه ی صبور تو بار رسالت است

مانند تو کسی که پیمبر نبود و نیست

 

در ذیل خطبه های فصیح تو گفته اند:

اصلاً کسی شبیه تو "حیدر" نبود و نیست

 

شیوایی کلام تو را هیچ کس نداشت

از ذوالفقار نطق تو خوشتر نبود و نیست

 

زینب شدی که زینت شیر خدا شوی

یعنی کسی شبیه تو زیور نبود و نیست

 

در دفتر ثنای تو ای یاس مریمی

این بس بُوَد که عالمه ی بی معلمی

 

هر دختری که دختر زهرا نمی شود 

هر بانویی که زینب کبری نمی شود

 

!دار و ندار حضرت حیدر،مجلّله

جز تو کسی که "زینت بابا" نمی شود

 

وصف و مدایح همه ی خاندانتان 

در فهم و عقل ما به خدا جا نمی شود

 

پرونده ی زمین و زمان،زیر دست توست 

بی اذن تو که نامه ای امضا نمی شود

 

صبر و ادب به پای تو قد خم نموده اند

این واژه ها بدون تو معنا نمی شود

 

دریا اگر مرکّب و گل ها قلم شوند

 یک شمّه از فضائلت انشا نمی شود

 

عیسی به نام نامی تو می دهد شفا

بیخود مقام او که مسیحا نمی شود

 

شأن و مقام حضرت مریم ز مهر توست

بی مهر تو که بانوی دنیا نمی شود

  

صدّیقه و زکیّه و تندیس عفّتی 

تو گوهر مقدّسه ی بحر عصمتی

 

آیینه ی تمام کمالات مادری 

یادآور جلال و کمال پیمبری

 

مستجمع جمیع صفات علی تویی 

یعنی تویی علی و علی تو،چه باوری؟

 

حیدر اگر به شهر علوم نبی در است 

بانو! تو هم به شهر وصال حسین،دری

 

وقتی به روی دست نبی گریه می کنی 

چشم انتظار دیدن روی برادری

 

در پای درس مادر خود پا گرفته ای 

بیخود نشد که عالمه ی آل حیدری

 

علم لدنّی تو گواه کمال توست

الحق که از سلاله ی زهرای اطهری

 

با نطق حیدری و بیانات فاطمی

ویرانگر قبیله ی شوم و ستمگری

 

با هر کلام خود به عدو تیغ می کشی

در رزم خود شبیه برادر، دلاوری

 

  با قدرتت به قله ی دل ها علم زدی

فتح الفتوح آل علی را رقم زدی

  

ای بانویی که اسوه شدی بر ادیب ها

مدح و فضائل تو بُوَد از عجیب ها

 

با هر خطابه ی تو علی زنده می شود

مبهوت ذوالفقار کلامت خطیب ها

 

وقتی که با حسین خودت حرف می زنی

پیچیده می شود همه جا عطر سیب ها

 

ای یادگار فاطمه،علیا مخدّره

زهرا نسب شدی که شوی از نجیب ها

 

وقتی که نام توست به دارو چه حاجت است

اصلاً نیاز نیست وجود طبیب ها

 

با نام تو تمامی حاجات ما رواست

ای بهترین تجلّی امّن یجیب ها

 

طعم خوشی و طعم بلا را چشیده ای

ای مَحرم تمام فراز و نشیب ها

 

تفسیر داغ در نظرت جز "جمیل" نیست

محو شکوه عشق تو صبر و شکیب ها

 

در ظهر واقعه چقَدَر غصه خورده ای

ای خواهر خمیده ی شیب الخضیب ها

 

بانو! تو را برای حسین آفریده اند 

گریه کن عزای حسین آفریده اند

 

ای یادگار فاطمه،غم پرور حسین 

هم خواهر حسینی و هم مادر حسین

 

همپای او شدی و رهایش نکرده ای 

حتّی میان موج بلا،یاور حسین

 

بار رسالت علوی روی دوش توست 

با این حساب بوده ای پیغمبر حسین

 

چشم امید او به نماز شبت بُوَد

روح دعا و کعبه ی نیلوفر حسین 

 

دیدی که نیزه ها همگی حلقه بسته اند 

دور ضریح بی کفن پیکر حسین

 

حتّی به روی نی چقَدَر خوب واضح است 

آثار بوسه های تو بر حنجر حسین

 

شکر خدا نموده ای وقتی که دیده ای 

زخمی شده تمامی بال و پر حسین

 

در شام و کوفه بودی علمدار قافله

جانم فدای تو همه ی لشکر حسین

  

اسلام با حضور تو ریشه دوانده است

عالم از این شهامت تو مات مانده است

 

زینب اگر نبود که زمزم نداشتیم

از ابر دیده بارش نم نم نداشتیم

 

زینب اگر نبود دگر کعبه ای نبود

باور کنید روح دعا هم نداشتیم

 

زینب اگر نبود،میان کتاب حق

جایی برای سوره ی مریم نداشتیم

 

زینب اگر نبود جهان کفر محض بود

نامی ز دین حضرت خاتم نداشتیم

 

زینب اگر نبود دگر حیدری نبود

شیر نبرد خطّ مقدّم نداشتیم

 

زینب اگر نبود علی،فاطمه نداشت

آیینه ی نبی مکرّم نداشتیم

 

زینب اگر نبود کرم زاده ای نبود

مثل حسن کریم دو عالم نداشتیم

 

زینب اگر نبود به دنباله ی حسین

جایی برای واژه ی "جانم" نداشتیم

 

زینب اگر نبود تلاطم نداشتیم

قطعاً برای شور و نوا دم نداشتیم

 

این حرف آخر است که امشب قلم نوشت

زینب اگر نبود "محرّم" نداشتیم

 

شکر خدا که از می عشقش لبالبم

شکر خدا که شاعر دربار زینبم

(سروده ی دوست گرامی محمد فردوسی)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۰۵
محمدرضا محمودی

نظرات  (۱)

سلام
 مبارکتان باد....
پاسخ:
علیکم السلام ممنون متقابلاً

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی