باب الحوائج

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

باب الحوائج

این وب جهت آشنایی با معارف دینی و سیره ائمه معصومین(ع) و شهداء و ایجاد فرصت برای همه کسانی که تمایل به دانستن مطالب مختلف علمی،پژوهشی،دینی،فرهنگی،اجتماعی،هنری،
تاریخی،سیاسی،طنزو...دارند طراحی گردید لطفاً ازنظرات خود مارا بهره مندنمایید. استفاده از مطالب این وب به شرط ذکر آدرس منبع و اهداء 14صلوات آزاد است.
karbala114.mihanblog.com - hajmahmod33@yahoo.com - 09111495934 - hajmahmod33@gmail.com مدیران وبلاگ : ابواب الحوائج(حضرت ابوالفضل العباس،حضرت علی اصغر،حضرت موسی بن جعفر،حضرت امام جواد)علیهم السلام اجمعین

مشربه امّ ابراهیم یا مسکن دوم پیامبر خدا(ص)3

يكشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۴:۵۶ ب.ظ

اقامت یک ماهه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در مشربه

افزون بر آنچه در باره حضور رسول خدا در مشربه و در کنار جناب ابراهیم و مادرش گفته شد، آن حضرت در یک جریان و پیش آمدی خاص تصمیم گرفت به مدت یک ماه از خانه خویش و از زندگی با همسرانش فاصله بگیرد و این مدت را، طبق فرمان الهی و به عنوان تنبیه و مجازات آنان، در مشربه و در کنار ماریه سپری کند.

و این جریان نیز، که موجب آزردگی خاطر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) گردید، در اثر رقابت و حسادت بعضی از همسران آن حضرت بهوقوع پیوست که در ضمن پنج آیه اول از سوره مبارکه سوره تحریم مطرح شده است.

با توجه به ارتباط کامل این جریان قرآنی با تاریخ مشربه و سکونت یک ماهه پیامبر اسلام در این مکان، ترجمه و توضیح این آیات شریف را در اختیار خوانندگان عزیز قرار می دهیم و این بحث را با ذکر چند نکته به پایان می بریم:

جریان از اینجا آغاز می شود که در داخل خانه پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)، مانند هر خانه دیگر، موضوعی ساده و عادی رخ می دهد. زمانی که حفصه در خانه پدرش بود و هم زمان ماریه برای دیدار پیامبر و یا برای این که آن حضرت فرزندش ابراهیم را ببیند، مشربه را به قصد خانه

پیامبر ترک کرده و نزد آن حضرت به سر می برده است. در این هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله) با ماریه هم بستر می شود و حفصه با مراجعت به منزل اثر غسل را در سر و صورت رسول خدا(صلی الله علیه وآله)می بیند و از این ماجرا به شدت برآشفته و با رسول خدا آنچنان به تندی رفتار می کند و آن بزرگوار را آن چنان تحت فشار قرار می دهد که رسول خدا، همانگونه که روش زندگی او ایجاب می کرد، برای رفع ناراحتی وی به او وعده می دهد که دیگر بار ماریه را نزد خود راه ندهد. آنگاه برای اطمینان خاطر حفصه و جلب رضایت وی، بر این تصمیم خود سوگند یاد می کند و ضمن این معاهده و تصمیم به حفصه توصیه می کند که این موضوع یک تصمیم سرّی و پنهانی است و نباید در نزد کسی فاش شود; زیرا در صورت فاش شدن، دیگران خیال می کنند که این یک قانون الهی است و ناگزیر می شوند که از عملکرد رسول خدا پیروی نمایند و یا احیاناً در صورت فاش شدن موجب رنجش خاطر ماریه می شود و یا به علت های دیگر.

ولی علی رغم تأکید پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر سرّی بودن این تصمیم، حفصه آن را افشا کرد و بلافاصله عایشه را از تصمیم و از سوگند آن حضرت آگاه ساخت و خداوند هم پیامبر را از این افشای راز حفصه آگاهانید و چون رسول خدا او را به بخشی از سخنانی که با عایشه در میان گذاشته، مورد نکوهش قرار داد، او پرسید: چه کسی تو را بر افشاگری من آگاه نمود؟ رسول خدا فرمود: خداوند دانا و آگاه مرا بر این افشاگری خبر داد.

در اینجا بود که آیه به رسول خدا نازل گردید که: چرا آنچه را که خداوند بر تو حلال کرده، به جهت جلب رضای همسرانت خود را از آن محروم می کنی، این خداوند است که باید رضایتش جلب شود و با دادن کفاره می توانی مشکل سوگند خود را هم برطرف سازی و از آنچه بر تو حلال است بهره مند شوی.

آنگاه آن دو بانو (حفصه و عایشه) را که موجب ایذای پیامبر شده بودند، مخاطب ساخته، می فرماید:

شما هم اگر از این که به سوی گناه میل کردید و موجب ایذای پیامبر شدید، توبه کنید، به نفع شما است و اگر باز هم در ایذای او دست به دست هم بدهید کاری از شما ساخته نیست; زیرا خداوند یار و پشتیبان او است و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح و فرشتگان بعد از آنان، پشتیبان اویند و اگر او شما را طلاق دهد امید است به جای شما همسرانی بهتر از شما برای او قرار بدهد.

گرچه مطالب بالا خلاصه و مفهوم آیات سوره تحریم است ولی برای تیمن و تبرک و از جهت اهمیت موضوع، متن و ترجمه تحت اللفظی همان آیات را در اینجا می آوریم:

} یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضَاةَ أَزْوَاجِکَ وَاللهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ * قَدْ فَرَضَ اللهُ لَکُمْ تَحِلَّةَ أَیْمَانِکُمْ وَاللهُ مَوْلاَکُمْ وَهُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ{ .

ای پیامبر، چرا چیزی را که خدا بر تو حلال کرده، به خاطر رضایت همسرانت بر خود حرام می کنی و خداوند آمرزنده و رحیم است. خداوند راه گشودن سوگندهایتان را روشن ساخته و او مولای شما و دانا و حکیم است.

} وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلَی بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِیثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْض فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِی الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ{ .

به خاطر بیاورید هنگامی را که پیامبر یکی از رازهای خود را به بعضی از همسرانش گفت ولی هنگامی که وی آن را افشا کرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتی از آن را برای او بازگو کرد و از قسمت دیگر خودداری نمود. همسر رسول خدا پرسید چه کسی تو را از این افشای سرّ آگاه ساخت؟ فرمود: خداوند عالم و آگاه مرا با خبر ساخت.

} إِنْ تَتُوبَا إِلَی اللهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللهَ هُوَ مَوْلاَهُ وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمَلاَئِکَةُ بَعْدَ ذَلِکَ ظَهِیرٌ{ .

اگر شما دو تن (همسران پیامبر) از کار خود توبه کنید، (به نفع شماست; زیرا) دل هایتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید (کاری از پیش نخواهید برد; زیرا) خداوند یاور او است و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان اویند.

} عَسَی رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَکُنَّ أَنْ یُبْدِلَهُ أَزْوَاجاً خَیْراً مِنْکُنَّ مُسْلِمَات مُؤْمِنَات قَانِتَات تَائِبَات عَابِدَات سَائِحَات ثَیِّبَات وَأَبْکَاراً{ .

امید است که اگر او شما را طلاق دهد پروردگارش به جای شما همسرانی بهتر برای او قرار دهد. همسرانی مسلمان، مؤمن، توبه کار، عابد، هجرت کننده، زنانی غیر باکره و باکره.

نکاتی در باره این حادثه

اکنون به بیان چند نکته در باره این ماجرا و توضیح این آیات و تبیین آن حادثه می پردازیم:

1 . مضمون بعضی از روایات دیگر، که به صورت یکی از دو احتمال، در تفاسیر شیعه

و اهل سنت در وقوع این حادثه نقل شده، چنین است: آنچه را که رسول خدا خود را از آن محروم ساخت و بر آن سوگند یاد کرد، حضور آن حضرت در حجره سوده یا زینب و استفاده کردن از عسلی بود که او مهیّا کرده بود و عایشه و حفصه با هم توطئه کردند تا رسول خدا دیگر در نزد سوده توقف طولانی نکند و از عسلی که او مهیّا ساخته میل ننماید. و قرارشان بر این شد که هریک از آنان وقتی با پیامبر مواجه می شود، بگوید، ای پیامبر خدا، از دهان تو بوی بدی استشمام می شود; بویی که از استفاده کردن زنبوران عسل از گیاهان بد بو، به وجود می آمده است! و چون رسول خدا همیشه خود را معطر می ساخت و از بوی بد گریزان بود، این تصمیم را گرفت و سوگند یاد کرد که دیگر به نزد سوده نرود و از آن عسل استفاده نکند و...

ولی گفتنی است که عمل رسول خدا و حضور آن حضرت در کنار ماریه، این وجه دوم را مردود می داند زیرا لازمه وجه دوم این بود که رسول خدا برای اجرای فرمان خداوند در شکستن سوگند خویش و تنبیه همسرانش مجدّداً به خانه سوده رفته و در نزد او توقف کند و از عسلی که او آماده کرده بود میل نماید. پس، حضور آن حضرت در کنار ماریه، آن هم به مدت یک ماه، شأن نزول را که ما نقل نمودیم تأیید می کند، گرچه بعضی از کتب تفسیر مانند تفسیر نمونه، وجه دوم را مرجّح دانسته اند.

2 ـ تأدیه کفاره:

طبق مضمون و دستور آیه شریفه } قَدْ فَرَضَ اللهُ لَکُمْ تَحِلَّةَ أَیْمَانِکُمْ{  بنابر نقل منابع تفسیری، رسول خدا برای برگشت از سوگند خویش و حضور در کنار ماریه، دستور داد غلامی خریداری کنند و آن را به عنوان کفاره یمین خود آزاد کرد.(1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . تفسیر در المنثور و فخر رازی.

3 ـ شایعه طلاق

یکی دیگر از مسائلی که با انتقال رسول خدا به مشربه اتفاق افتاد و در میان مسلمانان مدینه، بهویژه در میان همسران آن حضرت و اقوام و عشیره آنان موجب اضطراب و نگرانی گردید، شایعه طلاق این بانوان از سوی پیامبر بود; زیرا آن ها تصمیم بی سابقه رسول خدا در جدایی و دوری از همسرانش را طلاق تلقّی نموده و همه عزّت و افتخار خویش را بر باد رفته تصور می کردند و لذا حالت بهت توأم با ناراحتی در آنان بهوجود آمده بود و هر یک از همسران و صحابه پیامبر در این مورد به گونه ای اظهار نظر می کردند و واکنش نشان می دادند که بعضی سکوت اختیار نموده و بعضی دیگر گریه سر می دادند و... و این شایعه با نزول آیه تهدید آمیز } عَسَی رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَکُنَّ{ تقویت می گردید و بر اضطراب ها و نگرانی ها می افزود.

4 ـ وقوع و عدم وقوع طلاق

در بعضی از روایات اهل سنت تصریح شده است که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) در ابتدا حفصه را، که عامل این رخداد بود، طلاق داد لیکن پس از آن رجوع کرد.(1) در متن یکی از روایات اهل سنّت آمده است: در آن موقعیت حساس که پیش آمده بود، عمر به حجره دخترش حفصه وارد شد و دید که او گریه می کند، از وی پرسید: آیا درست است که رسول خدا شما را مطلّقه کرده؟ حفصه پاسخ داد: نمی دانم ولی به هر حال، آن حضرت خانه را ترک نموده و در مشربه به سر می برد. اینجا بود که عمر او را مخاطب قرار داد و گفت: لو کان فی آل الخطّاب خیر ما طلّقک ; اگر در خانواده خطّاب خیری وجود داشت، پیامبر تو را طلاق نمی داد.

ولی در متن بعضی دیگر از این احادیث، باز از عمربن خطاب آمده است که این شایعه او را وادار کرد تا در مشربه به حضور پیامبرخدا برسد و وقوع و عدم وقوع طلاق را از خود آن حضرت استفسار نماید و چون پیامبر وقوع طلاق را نفی کرد، عمر این خبر را با خوشحالی به مدینه آورد و موجب خوشحالی در داخل شهر گردید.

چون متن این خبر که در صحیح بخاری(2) و دیگر منابع حدیثی از عمر نقل شده طولانی است، خلاصه ای از آن را در اینجا می آوریم:

عمربن خطاب می گوید: وقتی به من خبر رسید که امر عظیمی اتفاق افتاده و رسول خدا همسرانش را طلاق داده است، پیش خود گفتم این حفصه بود که بدبخت شد و من

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . تفسیر روح البیان، فخر رازی، بغوی وبیضاوی در ذیل آیه شریفه.

2  . کتاب النکاح، ح4895

وقوع آن را پیش بینی می کردم; خابت حفصة وخَیرَت قد کنت أظنّ هذا یوشک ان یکون ، آنگاه نزد حفصه رفتم و دیدم که او گریان است. پرسیدم: چرا گریه می کنی، آیا تو را از چنین پیشامدی نترسانده بودم، مگر پیامبر شما را مطلقه نموده؟ آنگاه وارد مسجد شدم، دیدم گروهی در کنار منبر نشسته اند و در موضوع طلاق با همدیگر گفتگو می کنند و از این پیش آمد کاملا متأثرند; به طوری که بعضی از آنها گریه می کردند. از شدّت ناراحتی تصمیم گرفتم به مشربه رفته و چگونگی ماجرا را از رسول الله جویا شوم. به نگهبان مشربه که غلام سیاهی بود، گفتم: از رسول خدا برای ورود من اجازه بگیر. او نزد رسول خدا رفت و برگشت و گفت: پیام تو را به حضرت رساندم ولی او سکوت کرد و جوابی نداد. عمر می گوید این رفت و برگشت من به مشربه سه بار تکرار شد و در هر سه دفعه جواب من منفی بود. دفعه سوم که مأیوسانه برگشته بودم، غلام از پشت سر مرا صدا کرد و گفت: رسول خدا اجازه ورود داد. چون وارد مشربه شدم و به آن حضرت سلام کردم، در حالی که هنوز ننشسته بودم، پرسیدم: ای پیامبر خدا، آیا همسرانت را طلاق داده ای؟ آن حضرت نگاهی به من کرد و فرمود: نه. من از سر شوق تکبیری گفتم، سپس از آن حضرت برای نشستن و مأنوس شدن اجازه خواستم و گفتگو در میان ما آغاز شد...

عمر بن خطاب در این روایت علت کناره گیری پیامبر از همسرانش را توضیح می دهد که انگیزه آن، افشای سرّ رسول خدا، علی رغم تأکید آن حضرت بر عدم افشای آن از سوی حفصه بوده است و همچنین یاد آور می شود که علّت مراجعت پیامبر به میان همسرانش، در کمتر از یک ماه، به جهت بیست و نه روز بودن این ماه بوده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۲۶
محمدرضا محمودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی