مشربه امّ ابراهیم یا مسکن دوم پیامبر خدا(ص)2
محبت پیامبر(صلی الله علیه وآله) نسبت به فرزندش ابراهیم در دوران زندگی و به هنگام وفاتش جناب ابراهیم در میان قبیله بنی مازن، در مشربه متولّد شد و سلمی همسر ابو رافع مامایی او را به عهده گرفت. از این رو، نخستین کسی که مژده ولادت او را به رسول خدا داد، ابو رافع بود و رسول خدا غلامی را به عنوان مژدگانی به او هدیه داد. پیامبر خدا در روز هفتم ولادت ابراهیم گوسفندی عقیقه کرد و شخصی به نام ابو هند، موی سر آن طفل را تراشید و پیامبر به وزن موهای او، نقره صدقه داد و سپس موها در خاک دفن گردید و در همین روز پیامبر(صلی الله علیه وآله) نام ابراهیم را بر وی نهاد و فرمود: جبرئیل بر من نازل گردید و گفت: السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا إِبْراهِیْم من هم نام جدّم ابراهیم را بر وی نهادم.(2)
پس از تولد ابراهیم، هریک از همسران انصار درخواست کردند که پیامبرخدا وظیفه پرستاری و شیردادن بر ابراهیم را به وی واگذارد، تا این که سرانجام این افتخار نصیب بانویی به نام امّ برده همسر ابو سیف شد که شغل آهنگری داشت و در همسایگی مشربه می زیست. امّ برده ابراهیم را نزد ماریه در مشربه و به حضور رسول الله در مدینه می برد و پس از دیدار آنان، به خانه خویش بر می گرداند و گاهی نیز رسول خدا خود به دیدار ابراهیم و مادرش می رفت.
انس بن مالک، خدمتگزار پیامبر می گوید: من کسی را مهربان تر از رسول خدا نسبت به فرزند ندیده ام. هنگامی که امّ برده ابراهیم را پرستاری می کرد، رسول خدا گاهی آن فاصله دور تا خانه وی را می پیمود و فرزندش را در آغوش می گرفت و او را می بوسید و آنگاه به دایه اش تحویل می داد.
روزی رسول خدا باز قصد خانه امّ برده را داشت که من نیز همراه آن حضرت بودم، چون به خانه ابو سیف رسیدیم، دیدم خانه پر از دود است و من به سرعت و پیش از پیامبر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . طبقات، همان ; البدایة والنهایه ج5 ، ص305 ; تاریخ یعقوبی، ج3، ص87
2 . طبقات، همان، ص87
وارد خانه شدم و او را از ورود رسول خدا آگاه ساختم و او هم بی درنگ دست از کار کشید و کوره آهنگری را خاموش کرد تا دود فضای خانه، آن حضرت را نیازارد ولی رسول خدا با همان وضع و بدون توجه به دود خانه وارد شد و فرزندش را به سینه چسبانید.(1)
در مرگ ابراهیم علاقه و محبّت پیامبر(صلی الله علیه وآله)نسبت به ابراهیم را می توان به هنگام مرگ وی و در مراسم غسل و دفن او، به صورت واضح و آشکارا دید و این علاقه و عاطفه، یکی از دو عامل و انگیزه ای بود که آن حضرت را به مشربه می کشاند و موجب حضور مکرّرش در این نخلستان می گردید.
ابراهیم مریض شد و در روز سه شنبه، یازدهم ربیع الاول، سال دهم هجرت، در حالی که هجده ماه و به قولی شانزده ماه داشت، از دنیا رفت.
پیامبر خدا ماریه را از محیط زندگی اش دور ساخت; زیرا تحمل او برای همسران آن حضرت سخت بود و آنان نسبت به وی حسد ورزیدند اما نه مثل عایشه.
در منابع حدیثی متعدّد نقل شده که در دقایق آخر عمر ابراهیم و آنگاه که او در حال نزع بود، پیامبر(صلی الله علیه وآله) در کنارش نشسته بود و در حالی که اشک از دیدگانش جاری بود، چنین فرمود: تدمع العین ویحزن القلب و لا نقول الاّ ما یرضی به الرّب و إنّا بک لمحزونون .(2)
قلبم اندوهگین و چشمم گریان است و چیزی به جز رضای حق نمی گویم، ای ابراهیم اکنون در فراق تو به شدت اندوهگینم.
و در حدیث دیگری آمده است که: ففاضت عینا رسول الله فقال سعد ما هذا؟ قال: انّها رحمة وضعها الله فی قلب من یشاء و إنّما یرحم الله من عباده الرحماء .(3)
چون سعد اشک پیامبر را دید، عرض کرد: ای پیامبر خدا، این گریه چرا؟ حضرت فرمود: این رحمت و عاطفه است و خداوند در دل کسانی که می خواهد قرار می دهد. خداوند از میان بندگانش بر کسانی رحم می کند که در دلشان رحم باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اسد الغابه، ج1، ص49
2 . صحیح بخاری، ج1، کتاب الجنائز، ح1241 ; صحیح مسلم ج2، کتاب الفضائل، ح2315 ; سنن ابن ماجه، ج1، کتاب الجنائز، ح1589
3 . سنن ابن ماجه، کتاب الجنائز.
انتقال پیکر ابراهیم(علیه السلام) برای دفن پس از مرگ ابراهیم، وقتی از پیامبر(صلی الله علیه وآله) پرسیدند: أین ندفنه ; پیکرش را در کجا دفن کنیم. فرمود: ألحقوه بسلفنا الصالح، عثمان بن مظعون و طبق این دستور پیکر او به داخل مدینه حمل گردید.(1)
ابن کثیر می گوید: آنگاه که ابراهیم از دنیا رفت، پیامبر(صلی الله علیه وآله)امیر مؤمنان(علیه السلام)، را در مشربه نزد ماریه فرستاد و آن حضرت پیکر ابراهیم را در تابوتی در بالای اسب به مدینه نزد رسول خدا منتقل نمود.(2)
غسل پیکر ابراهیم
مشهور آن است که مراسم غسل ابراهیم(علیه السلام) به وسیله فضل بن عباس انجام گرفت و رسول خدا و عمویش عباس در گوشه ای نشسته، بر این مراسم نظاره می کردند.(3)
گریه پیامبر(صلی الله علیه وآله) هنگام کفن کردن ابراهیم ابن ماجه در سنن خود از انس بن مالک نقل می کند که پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) هنگام کفن کردن جسد ابراهیم(علیه السلام) فرمود: بر کفنش نپیچید تا برای آخرین بار او را ببینم، آنگاه بر روی پیکر ابراهیم خم شد و گریست. (4)
ابن کثیر این جمله را چنین نقل کرده است: فبکی حتّی اضطرب لحیاه و جنباه ;(5) رسول الله آن چنان گریست که شانه ها و چانه اش از شدّت گریه تکان می خورد.
نماز بر پیکر ابراهیم ابن ماجه همچنین نقل می کند که: لمّا مات إبراهیم بن رسول الله(صلی الله علیه وآله) صلّی علیه رسول الله وقال: إنّ له مرضعاً فی الجنة (6)
چون ابراهیم فرزند رسول خدا از دنیا رفت، خود پیامبر بر پیکر او نماز خواند و فرمود: در بهشت کسی است که به وی شیر می دهد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ابن شبه، تاریخ المدینه، ج1، ص100 ; استیعاب، ج 3، ص85 ; اسد الغابه، ج3، ص387
2 . البدایة والنهایه، ج5 ، ص311
3 . طبقات، ج1، ق1، ص92 ; اسد الغابه، ج1، ص40
4 . سنن ابن ماجه کتاب الجنائز، ح1475
5 . البدایة والنهایه، ج5 ، ص310
6 . سنن ابن ماجه کتاب الجنائز باب ماجاء فی الصلاة علی ان رسول الله(صلی الله علیه وآله) .
در سنن ابی داود هم آمده است: صلّی علیه فی المقاعد ;(1) رسول خدا نماز او را در میدان عمومی اقامه کرد.
چگونگی دفن ابراهیم
ابن کثیر می نویسد: هنگام دفن ابراهیم، امیر مؤمنان داخل قبر شد و کف قبر را هموار و آماده ساخت، آنگاه او را دفن نمود; فدخل علیٌ فی قبره حتّی سوّی علیه و دفنه .(2)
گریه پیامبر و مسلمانان در کنار قبر
ابن کثیر به مراسم دفن جناب ابراهیم اشاره می کند و می گوید: در این هنگام بود که: بَکی رسول الله و بکی المسلمون حوله حتّی ارتفع الصوت ثمّ قال تدمع العین و یحزن القلب ولا نقول ما یغضب الربّ و انّا علیک یا ابراهیم لمحزونون (3)
رسول خدا گریست و مسلمانان در اثر گریه آن حضرت آن چنان گریستند که صدایشان به گریه بلند شد آنگاه آن حضرت فرمود...
پس از دفن
صاحب طبقات نقل می کند که پیامبر دستور داد مشک آبی آوردند و به روی قبر ابراهیم ریخت و آنگاه فرمود قطعه سنگی آوردند و بر قبر او نصب کرد.(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سنن ابی داود، ج2، کتاب الجنائز.
2 . البدایة والنهایه، ج 5 ، ص310
3 . همان.
4 . طبقات، ج1، ق1، ص91
نتیجه:
این بود رفتار رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در مورد فرزندش ابراهیم و عاطفه و محبت آن حضرت نسبت به وی در حال حیات و پس از مرگش. همانگونه پیش تر اشاره شد، این مهر و محبت و این عاطفه و علاقه پیامبر به فرزندش، گذشته از علاقه آن حضرت نسبت به کنیز خود ماریه عامل مهمی بود در جذب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به مشربه امّ ابراهیم و بر حضور آن بزرگوار در این مکان، در هر فرصت و فراغتی که می یافت.
این رفت و آمد به مدت پنج سال یعنی از زمان انتقال ماریه به مشربه تا آخر عمر پیامبر ادامه داشت. اینجا است که امام صادق(علیه السلام) از مشربه امّ ابراهیم با تعبیر مسکن و مصلاّی رسول خدا یاد می کند و زیارت آن را، حتّی قبل از زیارت قبر عموی پیامبر، حضرت حمزه و سایر شهدا به یارانش توصیه می نماید.