راویان حدیث غدیر و تواتر حدیث غدیر
جمعه, ۱۸ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۵ ق.ظ
راویان حدیث غدیر و تواتر حدیث غدیر
همان طور که بیان شد، حدیث غدیر در اصطلاح «درایة الحدیث» فراتر از حدّ تواتر است و شکّى در
صدور آن از رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله نیست، آن سان که شمس الدّین ذهبى به این مطلب
تصریح کرده است؛ ولى اکنون اسامى مشهورترین راویان این حدیث را از پیشوایان و حافظان اهل
سنّت در قرون مختلف ذکر مىنماییم:
1. محمّد بن اسحاق، نویسنده کتاب سیره ابن اسحاق؛
2. مَعْمَر بن راشد؛
3. محمّد بن ادریس شافعى، پیشواى شافعىها؛
4. عبدالرزّاق بن همّام صنعانى، استاد بُخارى و نگارنده کتاب المصنَّف؛
5. سعید بن منصور، نویسنده کتاب المُسْنَد؛
6. احمد بن حنبل شیبانى، پیشواى حنبلىها و نگارنده کتاب المسند؛
7. ابن ماجه قزوینى، نویسنده یکى از صحاح ششگانه؛
8. ابوعیسى تِرمذى، نویسنده یکى دیگر از صحاح ششگانه؛
9. ابوبکر بزّار، نگارنده المسند؛
10. ابوعبدالرحمان نَسائى، نویسنده کتاب سنن، یکى از صحاح ششگانه؛
11. ابویَعْلى موصلى، نگارنده کتاب المسند؛
12. ابوجعفر محمّد بن جریر طبرى، مؤلف دو کتاب مشهور و معروف تفسیر و تاریخ؛
13. ابوحاتِم ابن حِبّان، نویسنده کتاب الصّحیح؛
14. ابوالقاسم طبرانى، نویسنده کتابهاى معجم صغیر، اوسط و کبیر؛
15. حافظ ابوالحسن دارقُطْنى.
وى در زمان خود پیشواى بغداد بوده است و در میان مشایخ حدیث عامّه، به «امیرالمؤمنین در
حدیث» لقب یافته است؛
16. حاکم نیشابورى، نگارنده کتاب المستدرک على الصّحیحین؛
17. ابن عبدالبَرّ، مؤلّف کتاب الإستیعاب؛
18. خطیب بغدادى، نویسنده کتاب تاریخ بغداد؛
19. ابونعیم اصفهانى، نگارنده کتابهاى حلیة الاولیاء، دلائل النّبوّة و کتابهاى دیگر؛
20. ابوبکر بیهقى، نویسنده کتاب السّنن الکبرى؛
21. بَغَوى، نگارنده کتاب مصابیح السنّة؛
22. جاراللَّه زمخشرى، مؤلّف کتاب الکشّاف؛
23. ابن عساکر دمشقى، نویسنده کتاب تاریخ مدینة دمشق؛
24. فخر رازى، نویسنده کتاب مفاتیح الغیب، معروف به تفسیر کبیر؛
25. ضیاء مَقْدِسى، نویسنده کتاب المختاره؛
26. ابن اثیر جَزَرى، نویسنده کتاب أُسْد الغابه؛
27. حافظ کبیر ابوبکر هیثمى، نویسنده کتاب مجمع الزوائد؛
28. حافظ مِزّى از حافظان بزرگ اهل تسنّن، نویسنده کتاب تهذیب الکمال؛
29. حافظ ذهبى، نویسنده کتاب تلخیص المستدرک و کتابهاى دیگر؛
30. حافظ خطیب تبریزى، نویسنده کتاب مشکاة المصابیح؛
31. نظام الدین نیشابورى، نویسنده کتاب غرائب القرآن در تفسیر؛
32. ابن کثیر دمشقى، نگارنده کتاب تفسیر القرآن العظیم معروف به تفسیر ابن کثیر و کتاب
البدایة والنّهایه در تاریخ؛
33. حافظ ابن حجر عسقلانى.
اهل تسنّن او را به «شیخ الاسلام» ملقّب ساخته و یکى از علماى بزرگ آنها به شمار مىآید
که در نقل روایات و استدلالهایش مورد اعتماد است. او کتابهاى زیادى نوشته که مهمترین آنها
فتح البارى فى شرح صحیح البُخارى است.
34. عینى حنفى، نویسنده کتاب عمدة القارى فى شرح صحیح البُخارى؛
35. حافظ جلال الدین سیوطى، نویسنده کتابهاى بسیار و معروف؛
36. ابن حجر مکّى، نویسنده کتاب الصّواعق المحرقه؛
37. شیخ على متّقى هندى، نویسنده کتاب کنز العمّال؛
38. شیخ نور الدّین حلبى، نویسنده کتاب السیرة الحلبیّه؛
39. شاه ولىّ اللَّه دهلوى.
وى نویسنده کتابهاى بسیارى است. اهل سنّت او را «علّامه هند» نامیده، بر کتابهایش
اعتماد کرده و از آنها نقل مىنمایند؛
40. شهاب الدین خفاجى.
وى شخصیّتى محقق ادیب و محدّث است. او کتاب نسیم الرّیاض را در شرح شفاء قاضى عیاض
نوشته و تعلیقه مفصّلى بر تفسیر بیضاوى نگاشته است که هر دو از کتابهاى معتبر در نزد اهل
سنّت هستند.
41. مرتضى زبیدى، نویسنده کتاب تاج العروس فى شرح القاموس؛
42. احمد زینى دحلان، نویسنده کتاب السّیرة الدحلانیه؛
43. شیخ محمّد عبده مصرى، نویسنده کتابهاى تفسیر و شرح نهج البلاغه و آثار دیگر.
آرى، اینان از مشهورترین و معروفترین راویان «حدیث غدیر» در قرنهاى مختلف هستند.
چرا اهل سنّت حدیث غدیر را نقل نکردهاند؟
در پاسخ این پرسش ناگزیریم اشارهاى گذرا به این مطلب بنماییم که اگر پژوهشگر با انصاف و
آزاداندیش به سندها و متنهاى «حدیث غدیر» توجّه نماید، به قراین بسیارى دست مىیابد که
انگیزههاى عدم نقل و یا موانع نقل «حدیث غدیر» را به وضوح روشن مىسازد. ما براى نمونه با
ارائه چند متن و با نقلهاى مختلف، به یکى از آن موانع اشاره مىکنیم.
یکى از راویان چنین مىگوید: ابن ابى اوفى بینایى خود را از دست داده بود. او را در راهرو خانهاش
دیدم و درباره حدیثى از او پرسیدم.
گفت: به راستى که شما مردم کوفه حالاتى دارید که نمىتوانیم برایتان احادیث را نقل نماییم.
گفتم: خداوند کارهایت را به سامان برساند! واقعیت آن است که من از آن گروه نیستم و از طرف
من مشکلى براى تو ایجاد نخواهد شد.
وقتى خاطرش از جانب من آسوده شد، گفت: کدام حدیث را مىخواهى براى تو نقل کنم؟
راوى گوید: گفتم: حدیث على علیه السلام در غدیر خم را .... «1»
راوى دیگرى مىگوید: نزد زید بن ارقم رفتم و به او گفتم: دامادم از تو حدیثى در شأن على علیه
السلام در روز غدیر خم براى من نقل کرده است. من دوست دارم آن حدیث را از خودت بشنوم.
زید بن ارقم در پاسخ گفت: شما مردم عراق حالاتى دارید که مانع از نقل حدیث براى شما
مىشود.
به او گفتم: از طرفِ من مشکلى براى تو ایجاد نخواهد شد.
وقتى از جانب من مطمئن شد، درخواست مرا پذیرفت و گفت:
آرى، ما در جُحْفه بودیم ... سپس واقعه را تا آخر نقل نمود.
به او گفتم: آیا رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله فرمود:
اللهمّ والِ مَنْ والاهُ وعادِ مَن عاداهُ؟؛
خدایا! دوست بدار هر که او را دوست بدارد و دشمن باش با کسى که با او دشمنى ورزد.
زید بن ارقم گفت: من آن چه را که شنیدم به تو بازگو کردم. «2» اکنون اگر این حدیث را که در
مسند احمد از زید بن ارقم نقل شده است، با حدیثى که در بخش پیشین از زید بن ارقم آوردیم-
که آن نیز در مسند احمد آمده بود- بسنجید، به خوبى درمىیابید که در این نقل، از بیان ذیل
حدیث که همان جمله دعاى رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله
در حقّ دوستان و نفرین آن بزرگوار بر دشمنان امیرالمؤمنین علیه السلام است خوددارى شده
است، آن جا که فرمود:
فمن کنت مولاه، فإنَّ علیّاً مولاه، اللهمّ عاد من عاداه ووال من والاه؛
هر که من مولا و سرپرست او هستم، پس على مولا و سرپرست اوست. خدایا! دشمن بدار هر
که با على دشمنى ورزد؛ و دوست بدار آن که با او از در دوستى درآید.
در حالى که همین جمله توسّط خود زید بن ارقم در کتاب مسند احمد- آن سان که گذشت-
موجود است.
جالب توجّه این که احمد بن حنبل این دو حدیث را با فاصله چند صفحه آورده است؛ ولى زید بن
ارقم در یک حدیث کلام رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله را به طور کامل بیان نمىکند و از نقل
دعاى پایانى حدیث خوددارى مىنماید و در حدیث دیگر، که براى شخص دیگرى بوده، حدیث را با
دعاى پایانى آن نقل مىنماید.
البتّه ما به زودى متن دیگرى را از معجم کبیر طبرانى، خواهیم آورد که زید بن ارقم این حدیث را به
طور کامل و با دعاى پایانى آن براى شخص سومى بیان مىکند.
پیش از نقل روایت زید بن ارقم از معجم کبیر طبرانى، به کیفیّت نقل
زیر نیز توجّه نمایید!
راوى مىگوید: به سعد بن ابى وَقّاص- که یکى از راویان حدیث غدیر و از بزرگان صحابه به شمار
مىرود، و به پندار اهل تسنّن یکى از ده نفرى است که رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله مژده
بهشت به آنان داده است!- گفتم: مىخواهم درباره مطلبى از تو سؤال نمایم؛ ولى از تو تقیّه
مىکنم! «3» سعد گفت: هر چه مىخواهى بپرس؛ زیرا من عموى تو هستم.
راوى گوید: گفتم: جایگاه رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله در میان شما در روز غدیر چگونه بود؟ ....
سعد بن ابى وَقّاص شروع به نقل حدیث نمود. «4» به شرایط حاکم بر مردم آن زمان درباره حدیث
غدیر توجّه کنید! به راستى با چه مشکلات و سختىهایى این حدیث را از اصحاب رسول خدا
صلى اللَّه علیه وآله که در آن واقعه حضور داشتند اخذ مىکردند.
تا آن جا که راوى مىگوید: مىخواهم مطلبى از تو بپرسم؛ ولى از تو تقیّه مىکنم!
در نقل دیگرى که طبرانى در معجم کبیر نقل کرده است این گونه مىخوانیم. راوى مىگوید:
عدّهاى در اطراف زید بن ارقم حلقه زده بودند. شخصى در بین آنان ایستاد و گفت: آیا زید در میان
شماست؟
گفتند: آرى، این شخص زید بن ارقم است.
آن شخص گفت: اى زید! تو را به خدایى که معبودى جز او نیست سوگند مىدهم! آیا از رسول
خدا شنیدى که درباره على فرمود:
مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلیٌّ مولاهُ، اللهمّ والِ مَنْ والاهُ وعادِ مَنْ عادَاهُ؟
زید گفت: آرى.
او پس از دریافت این پاسخ از جماعت دور شد.
گویا موقعیّت این گونه بوده است که وقتى شخصى مىخواهد حقیقت قضیّه را دریابد، چارهاى
ندارد جز این که پرسش خود را با سوگند همراه نماید تا این که زید بن ارقم به احترام سوگندى که
او را داده است! واقعه را همان گونه که از پیامبر خدا صلى اللَّه علیه وآله شنیده است بیان کند.
تواتر لفظى حدیث غدیر
با توجه به آن چه بیان شد، سند ومتن «حدیث غدیر» بررسى شد و دانستیم که این حدیث از
احادیث متواتر است؛ بلکه به مراتب فراتر از حدّ تواتر است. اکنون مىخواهیم این تواتر را اثبات
کنیم. تواتر- آن
سان که در مباحث مربوط به آن آمده است- بر سه قسم است:
1. تواتر لفظى؛
2. تواتر اجمالى؛
3. تواتر معنوى.
با توجّه به این که گروهى از دانشمندان اهل سنّت حدیث غدیر را در کتابهایى که به احادیث
متواتر تعلق دارد، نقل کردهاند، روشن مىشود که این حدیث- با همان متنى که گذشت- داراى
تواتر لفظى است که خود نکته مهمّى است؛ زیرا دانشمندان علم حدیث و درایه اهل سنّت
مىگویند که تواترِ لفظى در احادیث نبوى جدّاً اندک است، به گونهاى که گفتهاند: فقط یک حدیث
متواتر لفظى داریم و آن گفتار پیامبر صلى اللَّه علیه وآله است که مىفرماید:
إنَّما الأعمالُ بالنیّات؛
کردارها فقط در گرو نیتهاست.
گاهى به این حدیث، حدیث دیگرى نیز مىافزایند.
آنان مىگویند: احادیثى که از پیامبر خدا صلى اللَّه علیه وآله رسیده گرچه متواترند؛ ولى تواتر
معنوى یا اجمالى دارند. البته این سخن در بیشتر احادیثى که بتوانیم به پیامبر اکرم صلى اللَّه
علیه وآله به طور قطع و یقین نسبت دهیم جارى است؛ ولى- هم چنان که مشاهده مىشود و با
قراینى که ذکر شد- «حدیث غدیر» از احادیث متواتر لفظى است و این مطلب به خاطر اهمیتش
قابل دقّت است.
شیخ عبدالعزیز دهلوى در کتاب تحفه اثنا عشریّه، «5» مىگوید:
اگر حدیثى به حدّ تواتر رسید و صدورش از رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله قطعى شد، در حکم
آیه قرآن خواهد بود؛ پس همان گونه که قرآن کریم قطعىّ الصدور و از جانب خداوند متعال است و
جایز نیست واژهاى از آن رد و یا باطل شود و هر که چنین کند کافر خواهد بود و تردیدى در این
مطلب نیست؛ چرا که با تواتر قطعى به دست ما رسیده است؛ همان طور هر حدیثى که با
سندهاى قطعى و یقینى و در حدّ تواتر از رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله به ما برسد، به منزله
آیهاى از آیات قرآن خواهد بود.
نتیجه کلام دهلوى پیرامون حدیث غدیر این مىشود که فرمایش رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله
که فرمود: مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَولاهُ؛ از این جهت که به صدور آن از پیامبر اکرم صلى اللَّه
علیه وآله قطع و یقین داریم؛ همانند آیهاى از آیات قرآن بوده و تکذیب و رد آن حرام است.
______________________________
(1). مناقب علىّ بن ابىطالب علیه السلام، ابن مغازلى: 16.
(2). مسند احمد: 4/ 368.
(3). توجّه دارید که چگونه حتّى خودشان از یکدیگر تقیّه مىکردند.
(4). کفایة الطّالب فى مناقب على بن ابى طالب علیه السلام: 62.
(5). این کتاب به صورت اختصار، به زبان عربى و به قلم آلوسى بغدادى و با پاورقىهاى یکى از
دشمنان دین چاپ و منتشر شده است. وى در این پاورقىها با دشنام و کلمات نامربوط، بغض و
کینه خود را به اهل بیت علیهم السلام و شیعیان آن بزرگواران ابراز داشته است.
۹۳/۰۷/۱۸