«مناسک حج»
مناسک
حج، آمیزه ای از کنش های بدنی در جغرافیای کعبه است که به قصد قربت به پروردگار جهانیان انجام می گیرد. اعمال تعریف شده در کنار خانه خدا را «مناسک حج» می گویند. مناسک در ادیان مختلف، نقش آفرینی ها و اثربخشی های مهمی دارد که در دیدگاه دانشمندان جامعه شناس چنین است:
یو آخیم واخ: کلیه اعمالی که از تجربه دینی مایه گرفته یا با تجربه دینی مشخص می شود; همه در حکم بیان عملی مناسک هستند. به معنای محدودتر، مناسک، عمل یا اعمال پرستش انسان دیندار است.(1)
تاریخ مناسک دینی نشان دهنده تأثیرات متقابل و مستمر میان اجبار سنت از یک طرف و کشش دائم برای آزادی فرد، ایجاد انگیزه های تازه و بروز فعالیت خلاّقِ انسانِ دیندار از طرف دیگر است که در سیر تکاملی الگوهای فکری بشری ملاحظه می کنیم.(2)
به نظر «دورکیم»، همین مناسک است که احساسات مذهبی را ایجاد، تقویت و تجدید می کند. حس وابستگی به یک قدرت خارجی روحانی و اخلاقی را که در واقع همان جامعه است، تشدید می نماید. همین مناسک و ماهیت جمعی چنین گردهمایی هاست که این همه شور و شوق برمی انگیزد و شرکت کنندگان را به اهمیت گروه و جامعه در قالب آیین های مذهبی آگاه می سازد. بدین سان مناسک، همبستگی و انسجام اجتماعی را ایجاد و حفظ می کند.(3)
«ردکلیف براون» نیز معتقد است: مناسک کارکرد اجتماعی خاص دارد; که
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . جامعه شناسی دین، یو آخیم واخ، ترجمه جمشید آزادگان، 1380، نشر سمت، ص26
2 . همان، ص27
3 . مسجد نهاد عبادت و ستاد ولایت، حسن رهبری، 1380، دبیرخانه کانون های فرهنگی هنری مساجد، ص155
ضمن تنظیم و حفظ احساساتی که مبنای ساختمان را تشکیل می دهد; آن را از نسلی به نسل دیگر انتقال می دهد.(1)
به عقیده «گیرتس»: مکانیسم ایجاد کننده ایمان، مناسک است. ایمان مذهبی در جریان مناسک مذهبی ایجاد می شود.(2)
دین زنده، با ماهیتی که دارد، باید رابطه اجتماعی را خلق کرده و از آن نگهداری کند.(3)
انواع مناسک:
ـ مناسک خانوادگی: دعا، نماز، زیارت، قربانی، قرآن خوانی و...
ـ مناسک خویشاوندی: صله ارحام، ازدواج، دعا، نماز، زیارت، ولیمه دادن، عیادت مریض و...
ـ مناسک محلی: مسجدسازی، مراسم دعا، قرائت قرآن، مراسم شب قدر، نماز جماعت، نماز.
ـ مناسک ملی: مانند مثال های بالا.
ـ مناسک جهانی: حج.
مناسک جهانی، برای دنیای خارج از اسلام مفهوم ناشناخته ای است. جامعه شناسان غربی، در بیان انواع مناسک دینی، توانسته اند تا مناسک ملی و نژادی پیش بروند. حال، اگر در قرن اخیر به پدیده جهانی شدن می اندیشند، جز در چهارچوب روابط مادی و سیاسی، تصوّری از جهانی شدن را درک نمی کنند.
حج، مهم ترین مناسک دینی در آیین مقدس اسلام است که، می تواند مسلمانان را سالیانه در یک اجتماع عظیم مذهبی گردهم آورد و همگان را با دستور و نظام هماهنگ و شعار واحد به اجرای مراحل مختلف مناسک، هدایت نماید و ارتباط معنوی با خدا و مردم را در عالی ترین و زیباترین صورت نشان دهد.
این است که حج در اسلام از ارکان اعتقادی ایمان آورندگان به شمار می رود و در قرآن و روایت ها، به رفتن به سوی آن تأکید می شود; اما نه هجوم همگانی، که ممکن نخواهد بود، بلکه آنان که شرایط برایشان فراهم است و عذر و مشکل خاصی برای به جا آوردن مناسک حج ندارند، باید آهنگ حج نمایند.
مناسک جهانی حج در سفارش پیشوایان اسلامی
احکام و دستورهای اسلامی همواره متناسب با مصالح و مفاسد فردی و اجتماعی صادر شده است. هرکدام آثار فردی و اجتماعی خاصی دارد. هرکدام از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . همان.
2 . همان، ص156
3 . جامعه شناسی دین، ص28
دیگری متأثر می باشد. همگی در یک سخن، اسلام را تعریف می کند. اگر روزه اثر فردی بیشتری دارد، نماز، زکات، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، هم اثر فردی دارد هم اثر اجتماعی. در این میان حج است که علاوه بر داشتن آثار دوگانه، اثر جهانی را هم با خود به همراه دارد. این است که گاه در ترازوی اسلام، وزنه حج بر نماز و روزه سنگینی می کند و با فضیلت تر به شمار می رود.(1)
در جهان اسلام، تقویت دین و پیوند مسلمانان به حج بستگی دارد.(2) کعبه، نماد و مظهر اسلام است.(3) دین جهانی اسلام، تا آن جا ماندگار است که حج ماندگار باشد.(4)خداوند متعال تا آن جا مسلمانان را مهلت می دهد که حج رَوی و مناسک حج را ترک نکنند; و خانه خدا را خالی نگذارند.(5)
حج، جدای از آثار جهانی، آثار مادی و معنوی ویژه ای را هم در انسان پدیدار می کند:
حج پذیرفته شده در پیشگاه خداوند، پاداشی جز بهشت ندارد.(6) حج گزار، از گناه پاک می شود، همانند روزی که از مادر متولد شده است.(7) هر مالی و نعمتی را پاسخگویی لازم است، مگر هزینه کردنی که در راه جهاد برای خدا و زیارت کعبه انجام گرفته باشد.(8) حج مایه سلامتی بدن، افزایش درآمد و شایستگی در ایمان خواهد بود.(9) آن که حج واجب انجام دهد; آزادی از آتش جهنم پاداش اوست; و اگر دوباره رود، تا پایان عمر سعادتمند خواهد زیست; و اگر سه باره پشت سرِ هم حج کند، همانند کسی است که هرساله به حج رود.(10) چنین کسی دیگر روی فقر و تهیدستی نخواهد(11)دید.
حج، در عمر انسان بالغ و عاقل، بیش از یک بار واجب نیست; اما از چنان اهمیتی برخوردار است که در سفارش پیشوایان اسلام می خوانیم: «اگر می توانید در زندگیتان به نان و نمک قناعت کرده و سالیانه به حج روید، چنین کنید!»
گاه فقیهان قدیم شیعه، حج رَوی را در روایت های رسیده به قدری عمیق یافته اند که به واجب بودن همه ساله آن فتوی داده اند.(12)زیرا علاوه بر تأکیدهای فراوان برای رفتن به حج، از کسانی هم که با وجود استطاعت، به حج نمی روند، کافر نام برده می شود.(13)
تعریف استطاعت
«استطاعت، اصطلاح کلامی به معنای توانایی (قدرتِ) انجام دادن کار (فعل) از سوی انسان است که متکلّمان درباره ماهیت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . «وَ قَدْ رُوِیَ أَنَّ الْحَجَّ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلاَةِ وَ الصِّیَامِ»، من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، 1413هـ . ق، بیروت، دارالأضواء، ج2، ص170
2 . علی(علیه السلام): «الْحَجَّ تَقْرِبَةً لِلدِّینِ» ـ نهج البلاغه صبحی صالح، حکمت 252
3 . علی(علیه السلام) : «جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی لِـلاِْسْلامِ عَلَماً»، همان، خطبه اول.
4 . امام صادق(علیه السلام): «لاَ یَزَالُ الدِّینُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْکَعْبَةُ»، وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، 1378هـ . ق بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ج8، ص14
5 . علی(علیه السلام): «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا»، نهج البلاغه، نامه 47
6 . رسول الله(صلی الله علیه وآله): «الحجّ الْمَبْرُور لَیس لَهُ جَزاءٌ إلاّ الْجَنّة»، کنز العمّال، فاضل هندی، 1224هـ . ق بیروت، دارالکتب العلمیة، ج5، ص3 و مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، 1407هـ . ق قم، مؤسسه آل البیت(علیه السلام)لإحیاء التراث، ج8، ص41
7 . ابوعبدالله(علیه السلام) عن أبیه: «مَنْ أَمَّ هَذَا الْبَیْتَ حَاجّاً أَوْ مُعْتَمِراً مُبَرَّأً مِنَ الْکِبْرِ رَجَعَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهَیْئَةِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ»، فروع کافی، شیخ کلینی، 1350، دارالکتب الإسلامیة، ج4، ص252
8 . عن رسول الله(صلی الله علیه وآله): «وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله) کُلُّ نَعِیم مَسْئُولٌ عَنْهُ صَاحِبُهُ إِلَّا مَا کَانَ فِی غَزْو أَوْ حَجّ»، سفینة البحار، شیخ عباس قمی، بی تا، انتشارات فراهانی، ج1، ص211
9 . قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) یَقُولُ حُجُّوا وَاعْتَمِرُوا تَصِحَّ أَجْسَامُکُمْ وَ تَتَّسِعْ أَرْزَاقُکُمْ وَ...»; ثواب الأعمال، شیخ صدوق، ترجمه علی اکبر غفاری، 1363، 108
10 . وَ قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام) مَنْ حَجَّ حَجَّةَ الاِْسْلاَمِ فَقَدْ حَلَّ عُقْدَةً مِنَ النَّارِ مِنْ عُنُقِهِ وَ مَنْ حَجَّ حَجَّتَیْنِ لَمْ یَزَلْ فِی خَیْر حَتَّی یَمُوتَ وَ مَنْ حَجَّ ثَلاَثَ حِجَج مُتَوَالِیَة ثُمَّ حَجَّ أَوْ لَمْ یَحُجَّ فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ مُدْمِنِ الْحَجِّ»; من لا یحضره الفقیه، ج2، ص162