باب الحوائج

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

باب الحوائج

این وب جهت آشنایی با معارف دینی و سیره ائمه معصومین(ع) و شهداء و ایجاد فرصت برای همه کسانی که تمایل به دانستن مطالب مختلف علمی،پژوهشی،دینی،فرهنگی،اجتماعی،هنری،
تاریخی،سیاسی،طنزو...دارند طراحی گردید لطفاً ازنظرات خود مارا بهره مندنمایید. استفاده از مطالب این وب به شرط ذکر آدرس منبع و اهداء 14صلوات آزاد است.
karbala114.mihanblog.com - hajmahmod33@yahoo.com - 09111495934 - hajmahmod33@gmail.com مدیران وبلاگ : ابواب الحوائج(حضرت ابوالفضل العباس،حضرت علی اصغر،حضرت موسی بن جعفر،حضرت امام جواد)علیهم السلام اجمعین

مسامحات مناسک حج4

جمعه, ۷ شهریور ۱۳۹۳، ۰۶:۱۰ ب.ظ

هشتم: محرمات احرام

در بیان محرّمات احرام و تعداد آنها در بسیاری از مناسک حج، نوعی تداخل و عدم ضبط دقیق دیده می‌شود; مثلا حضرت امام خمینی+ دومین عمل محرّم از محرّمات احرام را «جماع با زن، بوسیدن، دست زدن یا تماس و نگاه با شهوت، بلکه هر نحو لذّت بردن و تمتّع» دانسته‌اند.[53] یعنی همه این امور را ذیل یک عنوان آورده‌اند; همچنان که حرمت شکار و همه فروع آن را یک عمل محرّم از محرّمات احرام قلمداد کرده اند[54] و از این جهت، یکنواختی در تعداد رعایت شده است، ولی مرحوم آیة الله خویی&، مورد نخست را چهار امر محرّم به حساب آورده‌اند و مورد دوم را یک امر; یعنی در بیان تروک احرام فرموده‌اند: «1. ‌‌شکار حیوان صحرایی; 2.‌نزدیکی با زنان; 3. بوسیدن زن; دست زدن به زن; نگاه کردن به زن و ملاعبه با او».[55]

بنابر این تفصیل، شکار را هم باید چند عنوان محرّم قلمداد می‌کردند; چون آنچه محرّم است و ایشان ذیل عنوان «شکار حیوان صحرایی» به حرمتش تصریح کرده‌اند، عبارت است از:

1. شکار; 2. کمک به دیگری در شکار (چه دیگری محرم باشد، چه مُحِلّ); 3.  نگهداری شکار یا به دست گرفتن آن در حال احرام (هر چند شکار کردنش پیش از احرام باشد); 4. خوردن گوشت شکار (هر چند شکارکننده، مُحِلّ باشد).[56]

به نظر می‌رسد تعبیر و شمارش قدما در این موضوع، دقیقتر است که برای مثال، تعبیرات علاّمه حلّی، شهید اوّل و شهید ثانی را به ترتیب ذکر می‌کنیم:

ـ «یجب على المحرم اجتناب صید الْبَرِّ... أکلا و ذبحاً، واصطیاداً، و إشارةً، و دلالةً، وإغلاقاً و إمساکاً.

و النساء وطئاً، و عقداً له و لغیره و شهادةً علیه و إقامةً، و تقبیلا و نظراً بشهوة».[57]

ـ «أمّا التروک المحرّمة فثلاثون:... و النساء بکلّ استمتاع حتّى العقد.»[58]

ـ «... صید البرّ... اصطیاداً و أکلا و ذبحاً و دلالةً و إغلاقاً، مباشرةً و تسبیباً ولو بإعارة الآلة. والاستمتاع بالجماع و مقدّماته حتّى العقد».[59]

اشکال دیگر به تعبیر مرحوم آیة الله خویی اینکه ایشان «نگاه کردن به زن و ملاعبه با او» را یک عنوان شمرده‌اند، در حالی که نگاه، غیر از ملاعبه است و به مبنای ایشان مبنی بر تفصیل و جدا کردن این امور، باید دو عنوان محسوب می‌شد.

اشکال دیگر اینکه تعبیرات «نگاه کردن به زن، دست زدن به زن» و مانند آن در سخن ایشان، موهم این است که این امور فقط بر مردان حرام است، درحالی که بر زنان نیز حرام است و مسأله طرفینی است و عنوان مسأله باید طوری اتّخاذ شود که موهم خلاف نباشد.

البته این اشکال به تعبیر علاّمه در ارشاد و شهید در لمعه: «والنساء وطئاً، و عقداً و...»; «والنساء بکلّ استمتاع حتّی العقد» نیز وارد است، ولی به تعبیر شهید ثانی: «والاستمتاع بالجماع و مقدّماته حتّی العقد» و به تعبیر برخی از معاصران[60] «امور زناشویی» وارد نیست.

تعبیر اخیر، علاوه بر اینکه عامّ و سلیم از این اشکال است، از جهت کنایی و محترمانه بودن هم ستودنی است. سزاوار است مانند قرآن کریم، از این امور در مناسک حج و رسائل عملیه هم تا آنجا که به فهم مطلب ضرری نرساند، با تعابیر کنایی یاد شود.[61]

همچنین مرحوم آیة الله خویی و من تبعه و امام خمینیU، یکی از محرّمات احرام را به ترتیب، «استعمال بوی خوش» و «استعمال عطریات» دانسته‌اند، ولی ذیل همین عنوان فرموده‌اند:

«بر محرم حرام است که بینى خود را از بوى بد بگیرد. بلى تند رفتن از جهت خلاص از بوى بد عیبى ندارد.»[62]

«اقوى حرمت گرفتن دماغ است از بوى بد، لکن فرار کردن از بوى بد به تند رفتن، عیب ندارد.»[63]

در حالی که حرمت استعمال بوی خوش و حرمت گرفتن بینی از بوی بد، دو عنوان محرّم است، نه یک عنوان.

نیز آیة الله خویی در شمارش محرّمات احرام، ذیل عنوان «9. پوشیدن لباس دوخته بر مردان» فرموده‌اند:

«پوشیدن لباس دوخته، هر طور باشد، براى زنان عیبى ندارد، مگر دستکش که آن را نپوشند.»[64]

پیداست که حرمت پوشیدن دستکش برای زنان، عنوان مستقلّی است و ربطی به «پوشیدن لباس دوخته بر مردان» ندارد.

همچنین در شمارش محرّمات احرام، ذیل عنوان «16. زینت نمودن» نوشته‌اند:

«پوشیدن زیور براى زینت بر بانوان محرم حرام است و زیورى که پیش از احرام، عادت به پوشیدن داشته، مستثنى است و مى‌تواند او ]آن [را بپوشد، ولى نباید او ]آن [را به شوهر خود و دیگر مردان نشان دهد.»[65]

هویداست که «إظهار الزینة للزوج و لغیره من الرّجال» عنوان مستقلی غیر از «پوشیدن زیور» است. همین ایراد، عیناً به مناسک حج حضرت امام خمینی نیز وارد است.[66]

در اینجا تعابیر قدما دقیق‌تر است; مثلا علاّمه و شهیدین در شمارش محرّمات احرام گویند: «و الحلی غیرالمعتاد للنساء، و إظهار المعتاد للزوج»[67]، «و لبس المرأة ما لم تعتده من الحلى; و إظهار المعتاد للزوج»[68]، «و لبس ما لم تعتده من الحلی، و ما اعتادته بقصد الزینة لا بدونها; لکن یحرم علیها إظهاره للزوج».[69]

توضیح اینکه برخی از قدما مانند شهید، چنان که گذشت، تروک احرام را سی مورد دانسته‌اند و آنها را از یکدیگر تفکیک کرده‌اند و برخی معاصران، 25 یا 24 مورد دانسته‌اند و دو یا چند عنوان را ذیل یک عنوان درج کرده‌اند که دقیق نیست. البته در مواردی، قدما هم چند امر را ذیل یک عنوان آورده‌اند، ولی تعبیرشان دقیق است; مثلا تعابیر علاّمه در ارشاد که گذشت، انصافاً دقیق است:

«...صید البَرِّ... أکلا، و ذبحاً، و اصطیاداً، و اشارةً، و دلالةً، و إغلاقاً و إمساکاً و النساء وطئاً، و عقداً له و لغیره و شهادةً علیه و إقامةً، و تقبیلا و نظراً بشهوة».[70]

ولی مرحوم آیة الله خویی& و من تبعه صید را با همه مسائل وابسته اش یک عنوان و نساء، یعنی آمیزش و مانند آن را ـ چنان که گذشت ـ چهار عنوان دانسته که این دوگانگی، وجهی ندارد. علاوه بر اینکه عنوان «صید» در کلام علامه و مانند آن، کلّی است و همه محرّماتی را که ذیل آن ذکر شده، شامل می‌شود، ولی عنوان در کلام آیة الله خویی به گونه ای است که شامل محرّمات ذیل آن نمی‌شود; زیرا در عنوان محرّم نخست فرموده‌اند: «1. شکار حیوان صحرایی» و پیداست که این عنوان، شامل اکل، امساک و مانند آن نمی‌شود;بر خلاف تعبیر «شکار= صید» در سخن علاّمه که شامل همه موارد; یعنی اصطیاد، ذبح، أکل و... می‌شود.

نهم: عدم محاذات جدّه با میقات

مسأله محاذات یا عدم محاذات جدّه با میقات یکی از مسائلی است که کارشناسان باید تکلیف آن را مشخص و معیّن کنند و اختلاف در آن به هیچ وجه شایسته نیست. در مناسک برخی از مراجع معاصر می‌خوانیم:

«کسانى که با هواپیما به حج مى‌روند و مى‌خواهند بعد از حج به مدینه مشرف شوند، احتیاط آن است که بدون احرام بروند جدّه، و از اهل اطلاع مورد اعتماد تحقیق کنند، اگر جدّه یا حده معلوم شد محاذى با یکى از میقاتهاست از آنجا محرم شوند و الاّ بروند به میقات دیگر مثل جحفه و از آنجا محرم شوند....»

محاذات یا عدم محاذات جدّه با یکی از مواقیت ـ به نظر بسیاری از فقیهان ـ موضوع حکم است و نباید توقع داشت حاجی ـ که از همه جا بی خبر است ـ تحقیق کند که آیا جدّه محاذی میقات است یا نه و ابهام و تردید در آن با اینهمه امکانات و وسائل فعلی سزاوار نیست. برخی از فقیهان دیگر در این زمینه نوشته‌اند:

ـ «محاذات جدّه با یکى از مواقیت ثابت نیست، بلکه اطمینان به عدم محاذات آن است، پس احرام از جدّه مجزى نیست و بر حاجى لازم است قبل از رسیدن به جده نذر احرام نموده و از محل نذر احرام ببندد...»[71]

ـ «با ملاحظه نقشه هاى جغرافیایى، نقطه محاذى جحفه، در جنوب شرقى جدّه واقع است و لذا با نذر مى‌شود در فرودگاه جدّه احرام بست; زیرا قبل از میقات واقع است.»

ـ «محاذات جدّه با هیچ یک از میقاتها ثابت نیست. بنابر این باید یا به میقات یا محاذات میقات برود.»[72]

ـ «جدّه نه میقات است نه محاذى میقات، لذا احوط آن است که با نذر از آنجا محرم شود.»[73]

ظاهراً منشأ اختلاف فتوای علما در این زمینه، مشخص نبودن وضع موضوع حکم، یعنی محاذات یا عدم محاذات جدّه با میقات است،[74] که با این همه وسایل موجود، ابهام در آن به هیچ وجه شایسته نیست. البته اگر در معنی کلمه «محاذات» اختلاف باشد و بر اثر آن در محاذی بودن جدّه اختلاف شود، سخن دیگری است و چنین اشکالی وارد نخواهد بود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۰۷
محمدرضا محمودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی