مسامحات مناسک حج
بخش نخست این نوشتة پژوهشی و تحقیقی، در شمارة 57 فصلنامه میقات حج نشر یافت که در آن دو نمونه از مسامحات مناسک بررسی گردید. اکنون در این شماره بخش دوم و قسمت پایانی آن، که به برخی دیگر از مسامحات مناسک پرداخته است را به خوانندگان گرامی تقدیم میکنیم:
سوم: استحباب ورود به مسجد الحرام از باب بنى شیبه
یکی از مستحبات ورود به مسجد الحرام را، داخل شدن از باب بنی شیبه دانسته اند; زیرا بت هُبَل در آنجا دفن شده است.[1] شهید اوّل& در این باره میگوید: «ویدخله حافیاً خاضعاً خاشعاً من باب بنی شیبة لیطأ هبل، و یقف عنده داعیاً...».[2]
علامه محمد تقی مجلسی (أعلی الله مقامه) در «شرح فقیه» مینویسد:
حضرت فرمودند: «آن بت را دفن کردند نزد باب بنى شیبه» که از جهت علامت آن در، طاقى زدهاند قریب به زمزم و از این جهت است که سنت است که از آن در داخل مسجد الحرامِ زمان آن حضرت شوند; چون الحال آن طاق در میان مسجد است.»[3]
شهید ثانی&، ذیل این سخن علامه حلّی در «ارشاد الأذهان»: «و یستحبّ... دخوله من باب بنی شیبة» فرموده است: «و هو الآن داخل فی المسجد موازیاً لباب السلام بقرب الأساطین».[4]
شهید ثانی در سایر آثار فقهیاش; یعنی «مسالک الأفهام»، «الروضة البهیة»، «حاشیة الشرائع» و «مناسک الحج و العمره»، نیز متذکر این نکته شده است:
ـ «هو الآن داخل فی المسجد، بإزاء باب السلام، و لیس له علامة تخصّه، فلیدخل من باب السلام على الاستقامة إلى أن یتجاوز الأساطین; فإنّ توسعة المسجد من قربها...».[5]
ـ «و هو الآن فی داخل المسجد بسبب توسعته، بازاء باب السلام عند الأساطین».[6]
ـ «هو الآن داخل فی المسجد بإزاء باب السلام، فلیدخل من باب السلام على الاستقامة إلى أن یتجاوز الأساطین لیصادفه...».[7]
البته شهید ثانی (م965) در تذکر این نکته، تا حدودی تحت تأثیر آثار محقق کرکی (م940) از جمله «جامع المقاصد» بوده است. محقق کرکی در این باره مینویسد.
«سمعنا أنّ هذا الباب یُدعى الآن بباب السلام. و ینبغی أن یعلم أنّ هذا الباب الآن غیر معلوم; لأن المسجد قد ثبت أنّه زید فیه. نعم، یراعی الدخول من الباب الذی یسامته الآن، فعلى ما سمعناه یدخل من باب السلام المعروف بذلک الآن».[8]
در توضیح سخن شهید بزرگوار میافزایم که: از زمانهای پیش از شهید تا نزدیک زمان ما، یعنی حداقل تا یکصد سال پیش، در نزدیکی مطاف ـ یعنی نزدیک محدوده بین مقام و کعبه شریفه ـ ستونهایی بوده است که به آنها چراغ آویزان میکردهاند و منظور شهید از «اساطین» همین ستونها است که اگر کسی مستقیماً از باب السلام میآمده تا از این ستونها بگذرد از باب بنی شیبه عبور میکرده است. رفعت پاشا تصویری از طاقی نیم دایره که علامت موضع باب بنی شیبه بوده در مرآةالحرمین (ص 217) درج کرده، و در توضیح ستونهای یاد شده و باب بنی شیبه مینویسد:
«... گرداگرد مطاف بر روى سنگها، ستونهاى مسّى زرد رنگى قرار دارد که... قندیلها بدانها مىآویزند.... در کنار مطاف.. در سمت جنوبى گنبدى بر روى چاه زمزم ساخته شده است. در شمال چاه، درب بنى شیبه قراردارد که این درب به صورت طاقى نیم دایره بر دو ستون از سنگ مرمر ساخته شده است....[9] و آن هنگام که تمامى این قندیلها که در اطراف کعبه قرار گرفته روشن شود، منظره بس زیبایى را به وجود مىآورد.[10]... میان ستونهاى مطاف 257 عدد قندیل قرار دارد... این شمارش در سال 1320ق. توسّط اینجانب به عمل آمد....[11]
«در سال 232ق. به دستور واثق بالله عباسى ده ستون چوبى در اطراف مطاف قرار داده شد... تا طواف کنندگان از نور آن استفاده کنند... پس از آن مجدّداً تغییراتى در ستونهاى یاد شده به وجود آمد به صورتى که در این اواخر آنها را از مس ساخته و اتّصالات بین آنها را آهن قرار دادند....»[12]
از برخی منابع تاریخی هم فهمیده میشود که باب بنی شیبه نزدیک چاه زمزم و روبه روی مقام ابراهیم با فاصله حدود هفت متر بوده[13] و از چند قرن پیش داخل مسجد شده است. شیخ انصاری (م 1281) هم بیش از صد و چهل سال پیش به پیروی از فقیهان پیشین در مناسک خود میگوید:
«و چون داخل شود از در بنى شیبه وارد شود و گفتهاند که آن در الحال برابر باب السلام است، باید که چون از باب السلام داخل شود راست بیاید تا ستونها....»[14]
شاید این سخن شیخ: «گفتهاند که آن در الحال برابر باب السلام است» اشاره به توضیح شهید ثانی باشد که فرمود: «و هو الآن داخل فی المسجد بإزاء باب السلام فلیدخل من باب السلام علی الاستقامة إلى أن یتجاوز الاساطین».
بی تردید، مسجد الحرام از زمان شهید تاکنون بلکه از زمان شیخ انصاری تا الآن چند بار توسعه یافته[15] و مشخصات آن زمان با وضع فعلی مسجد تناسبی ندارد. یعنی باب بنی شیبه فعلی (باب شماره 26) و باب السلام کنونی (باب شماره 24) که هر دو در کنار و خارج مسعی واقع شدهاند، هیچ کدام باب بنی شیبه و باب السلام سابق نیستند. به عبارتی، باب السلام فعلی بعد از توسعه سعودی، نامگذاری جدید شده و مقابل باب بنی شیبه قدیم نیست و بنای فعلی قسمت قدیمی مسجد که از یادگارهای دوره عثمانی است پس از زمان شهید ثانی (م 965) ساخته شده است. بنابراین طبیعی است که وصف شهید از چگونگی مسجد، با وضع فعلی آن تفاوت داشته باشد.
با این همه تغییراتی که در بنای مسجد الحرام از زمان شهید تاکنون ایجاد شده، باز هم در مناسک های فعلی میبینیم که همان عبارات قدیمی درج شده است. مثلاً در مناسک اکثر مراجع معاصر در آداب ورود به مسجد الحرام، عبارت ذیل وجود دارد:
«هنگام ورود از در بنى شیبه وارد شود و گفتهاند که باب بنى شیبه در حال کنونى مقابل باب السلام است. بنابر این نیکو این است که شخص از باب السلام وارد شده و مستقیماً بیاید تا از ستونها بگذرد.»[16]
ملاحظه میشود تعبیر «در حال کنونی» که در عبارت شهید ثانی (م 965) آمده و شاید پیش از شهید هم وضع این گونه بوده به همان شکل در مناسک های زمان ما نیز درج شده است در حالی که امروزه هرکس این عبارت را بخواند، چنین میفهمد که مراد از آن، باب السلام فعلی مسجد (باب شماره 24) است و کسانی که میخواهند به این مستحب عمل کنند، از باب السلام فعلی داخل میشوند.
متن عبارت برخی از مناسک های مراجع فعلی (دامت إفاضاتهم و أفاض الله علینا من برکات أنفاسهم) چنین است:
ـ «و هنگام ورود، از در بنى شیبه وارد شود و گفتهاند که در بنى شیبه در حال کنونى مقابل باب السلام است. بنابراین، خوب است که از باب السلام وارد شده و مستقیماً بیاید تا از اسطوانات[17] بگذرد.»
ـ «و یقال: إنّ باب بنی شیبه یحاذی الآن باب السلام، و لهذا یُحَبَّذ أن یدخل الشخص من باب السلام ویتوجّه بصورة مستقیمة إلى أن یتجاوز الأُسطوانات.»
ـ «...الدخول من باب بنى شیبه، و هو الآن داخل المسجد الشریف بعد ماجرى علیه التوسیع، و هو مقابل باب السلام على الظاهر.»[18]
آنچه ذکر شد، از باب نمونه بود و غیر از این موارد، برخی تغییرات مکانی دیگر نیز در مناسک های امروزی مدّ نظر قرار نگرفته است مثلاً در مناسک یکی از فقیهان بزرگ معاصر(چاپ 1379 ش/ 1421ق.) در بخش مستحبات مکه میخوانیم:
5. «ینبغی زیارة مکان مولد رسول الله| بمکّة و هو الآن مقابل المسجد الحرام باب العمرة فی زقاق بسوق اللیل یسمّى زقاق المولد، فیصلّی فیه و یدعو الله تعالى...».
9. «إتیان منزل خدیجة‘... و هو الآن مسجد أیضاً فیصلّى فیه و یدعو....
12. إتیان مسجد الأرقم و الصلاة فیه».
در حالی که سالهاست، نه از «زقاق المولد» خبری هست و نه از مسجدی که در محل خانه حضرت خدیجه کبری‘ بوده، اثری مانده است. همچنین مسجد ارقم در توسعه مسجد الحرام (سال 1375ق.) جزو مسجد شده و گفتهاند: «نزدیک دری بوده که اکنون باب ارقم نامیده میشود.»[19]
یکی از خدمات تشکیلات مسؤول و بعثهها به نهاد مرجعیت، میتواند بررسی دقیق مواضعی در مشاعر مقدّسه و اماکن مشرّف باشد که از یک طرف موضوع احکام شرعی، و از سوی دیگر دستخوش تغییر، دگرگونی و توسعهاند. نمونههایی دیگر علاوه بر آنچه ذکر شد:
الف) ذبح کفّاره احرام عمره در حزوره
علامه حلی (أعلی الله مقامه) در باره کفّارات احرام از علی بن بابویه پدر بزرگوار شیخ صدوقU نقل میکند:
«کلّ ما أتیته من الصید فی عمرة أو متعة فعلیک أن تنحر أو تذبح ما یلزمک من الجزاء بمکّة عند الحزورة قبالة الکعبة موضع النحر...».
شبیه این سخن را نیز علامه از ابن برّاج و ابو الصلاح حلبی و ابن ادریسU نقل کرده است.[20] ازرقی میگوید:
«الحزورة; سوق مکّة، و کانت بفناء دار أُمّ هانی ابنة أبى طالب التی کانت عند الحنّاطین فدخلت فی المسجد الحرام».[21]
زبیدی مینویسد:
«...فی روض السهیلی: «هو اسم سوق کانت بمکّة و أُدخلت فی المسجد لمـّا زید فیه»...».[22]
یاقوت حموی هم بیان میکند:
«الحزورة؛ کانت سوق مکّة، و قد دخلت فی المسجد لمّازید فیه».[23]
از این کلام ابن بابویه: «... موضع النحر» نیز فهمیده میشود که حزوره محل قربانی اهل مکه بوده است. چنان که ازرقی و حموی و زبیدی تصریح کردهاند «حزوره» از چند قرن پیش داخل و جزء مسجد الحرام شده و دیگر قربانی کردن در آنجا ممکن نیست. با این وصف، یکی از فقیهان بزرگ معاصر ـ به پیروی از ابن بابویه و فقیهان دیگری که از آنها نام بردیم ـ در مناسک عربی خود (ص 116) نوشتهاند:
«ما یلزم الحاجّ من الفداء فی إحرام الحجّ ینحره أو یذبحه بمنى، و إن کان فی إحرام العمرة فبمکّه بالموضع المعروف بالحزورة».
بی تردید در دوران قدیم و پیش از انقلاب با نبود امکانات و ابزارهای گوناگون، این گونه سهل انگاریها طبیعی بود ولی امروزه دیگر پسندیده نیست.[24]
پاره ای از نمونه هایی که بیان شد موضوع بعضی از احکام مستحب بود و در خصوص جاهایی که موضوع احکام واجباند ـ مانند جمرات ـ موضوع شناسی، اهمیت بیشتری پیدا میکند. بدون شک، اطلاع فقیه از چگونگی وضع جمرات در زمان معصومین^ و تغییر و تحوّل آن تا زمان ما، در استنباط احکام آن تأثیر خواهد داشت. یکی از عالمان معاصر که تقریباً از پنجاه سال پیش تاکنون بارها به حج مشرف شده است میگفت: یکی از مراجع، رمی جمره را از طبقه بالا صحیح نمیدانست به او گفتم: جمره عقبه ـ دهها سال قبل ـ در ته یک درّه واقع شده بود، نه بر سطح فعلی، و شاید اکنون دهها متر بالاتر و مرتفعتر از موضع وسطح قبلیاش باشد.[25] بنابراین، در زمان معصومین^ هم جمره بر سطح فعلی نبوده که گفته شود: رمی قسمت طبقه پایین صحیح و رمی طبقه بالا غیر صحیح است. ایشان میگفت: «آن مرجع، استدلال مرا پذیرفت و رمی از طبقه بالا را کافی دانست».