امام رضا(ع)-مناجات
هنوز حال و هوایی که داشتم دارم
هنوز طبع گدایی که داشتم دارم
برای گمشدگان یک چراغ روشن کن
نیاز به راهنمایی که داشتم دارم
بساط شاه و گدا در کنار هم پهن است
کنار جایِ تو جایی که داشتم دارم
همان گدای قدیمی که داشتی داری
همان امام رضایی که داشتم دارم
حرم نگو، عتبات است، تو حسین منی
هنوز کرب و بلایی که داشتم دارم
&&&&&&&&&&&
امام رضا(ع)-مدح
و مناجات
دل اگر دیده به دلدار
نبندد چه کند
دیده گر از کَرَمت
بار نبندد چه کند
تا دلِ سوخته را
مثل تو دلداری هست
دل اگر دیده ز اغیار
نبندد چه کند
دارد آن خاک، قدومت
که ندارد کعبه
زائرت حِرز به دیدار
نبندد چه کند
دل ز هر کس، به خدا
حُجبِ نگاهت بِبَرد
مِهرت آئینه به رخسار
نبندد چه کند
دلبری چون تو که
دل هاست گرفتار غمش
چشم، بر چشم گرفتار
نبندد چه کند
کیست شایستۀ مدح
قدِ سَروِ تو رضا
دل دخیلِ قدم یار
نبندد چه کند
سائلت وقت عبور تو
ز بازارِ نظر
راه، با چشم خریدار
نبندد چه کند
تو رضایی و خدا روحِ رضامندیِ تو
می سِزَد سجده به اسماء خداوندیِ تو
ای همه عالم امکان
شده سرگردانت
وی سرِ خوان ولای
تو همه مهمانت
همه افلاک به زیر
قَدَمت ریگِ رَهَند
همۀ کون و مکان ریزه
خور دستانت
پِلک مستانه چو بر
هم بِنَهی شب گردد
دیده چون باز کنی
روز شود حیرانت
سایه بر سر فِکَن
ای دودۀ زهرا و علی
دودمان تو نظر دوخته
بر چشمانت
پارۀ جان پدر! کوثر
ثانیِ رسول!
مادرت مَحوِ ز بر
داشتنِ قرآنت
چون به توحید گشودی
لب شیرینت را
((مَلک از هر سخنت بُرد دُر غلتانت))
انبیا کارگزار ره
نورانیِ تو
پاسبانان مقرّب همگی
دربانت
تو رضایی و خدا روحِ رضامندیِ تو
می سِزَد سجده به اسماء خداوندیِ تو
&&&&&&&&&
امام رضا(ع)-مناجات
باز هم در به در شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام
کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها
باز از دوریت افتاده به کارم گره ها
ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم
پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم
برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم
زود ما را برسانید به مشهد به حرم
مست از آنیم که از باده به خم آمده ایم
ما سفارش شده ایم، از ره قم آمده ایم
یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست
پس از این فاصله تا طوس دویدن زیباست
پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست
بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست
پیچش قافله ی ما که به سوی نور است
رگه ای در دل فیروزه ی نیشابور است
&&&&&&&&&&&&&&&&&
امام رضا(ع)-مدح
و مناجات
ای حرم، گوشهای
از ایوانت
ای بـهشت خـدا خراسـانت
ای تمام وجود، سفرۀ
جـود
ملک و جن و انس،
مهمانت
دین و ایمان ما ولایت توست
هر چـه داریم از عنایت توست
درد جان را طبیب
کیست؟ تویی
فقــرا را حبیـب
کـیست؟ تویی
پــدر و مــادرم
بــه قربــانت
آشنـای غـریب کـیست؟
تویی
که به زوّار خود سلام کند؟
پیش پـای گـدا قیام کند؟
ای ولایت کمـال ایمانم!
کل توحید و کل و
قرآنم!
"اکرمو الضیف" را شما گفتید
در بـه رویـم نبنـد،
مهمانم
تـو رئـوف همـه رئوفـانی
هیچ کس را ز در نمیرانی
به حـریم مطهـرت
سـوگنـد!
به قم و صحن خواهرت
سوگند!
به حسین و به عمهات
سوگند!
به جـواد و بـه مادرت
سوگند!
دست حاجت به دامن تو زدم
تـو بـه رویم نیاوری که بدم
مظهـر رحـمت خداونـدی
آرزوی هــر آرزومنـــدی
دشمنت هم اگـر ز
در آید
به خدا در بر او
نمیبندی
همه را زائرت خطاب کنی
کی گنـهکار را جواب کنی
کاهم و کوه معصیت
بارم
روسیـاهم بـدم گنهکارم
آبـروی مـرا مبـر
مـولا!
به همه گفتهام رضا
دارم
گر چه بیقیمتم اگر چه بدم
هیچ کس جز شما نمیخردم
ای دو عـالم حریـم
محترمت
من و لطف و عنایت
و کرمت
بس کـه آقــا و مهربان
استی
دل آلــودهام شــده
حـرمت
جز تو الفت به کس نمیگیرم
دل خـود از تو پس نمیگیرم
خوشترین ذکر من
حکایت توست
مدح تـو، وصف تـو،
روایت توست
کس نگویـد که مـن
فقیـر استم
همـه دارایـیام
ولایـت تــوست
اگـر آلــودهام اگـر پستم
به شما خانواده دل بستم
تو به چشمان بستهام
نوری
تو به انس فقیر،
مسـروری
در میــان ائمـۀ
اطهار
بـه امـام رئوف،
مشهوری
تو به افتاده بال میبخشی
تو نکرده سؤال، میبخشی
دل ما هـر چـه هست
خانۀ توست
کوه غمهـای مـا
بـه شانۀ توست
چشم «میثم» به دست
لطف شما
نفـس او پــر از
ترانــۀ تــوست
گر چـه بـار گنــاه آوردم
بـه حـریمت پناه آوردم
&&&&&&&&&&
امام
رضا(ع)-مناجات
تا یوسف اشکم سر بازار
نیاید
کالای مرا هیچ خریدار
نیاید
در سوز جگر مصلحت ماست
که ما را
غیر از جگر سوخته در
کار نیاید
خارم من و در سینۀ
من عشق شکفته است
تا خلق نگویند گل از
خار نیاید
بیمار فراقم من و وصل
است دوایم
تدبیر به کار من بیمار
نیاید
یک عمر به درگاه رضا
رفتم و حاشاک
بر دیدن این دلشده
یک بار نیامد
ای حجت هشتم که خدا
خوانده رضایت!
مدح تو جز از ایزد
دادار نیاید
خود را به تو بستم
که منم نوکر کویت
از نوکریم گر که تو
را عار نیاید
ما عافیت از چشم تو
داریم که گوید
بیمار به دلجویی بیمار
نیاید
نومیدی و درگاه تو،
بی سابقه باشد
هر کار ز تو آید و
این کار نیاید
آخر به کجا روی کند
ای همه رحمت
گر در بر تو شخص گرفتار
نیاید
دیدم همه جا بر در
و دیوار حریمت
جایی ننوشته است گنهکار
نیاید
جاروکش درگاه توام
همچو "مؤید"
زین بیش از این بندۀ
دربار نیاید
&&&&&&&&&&
امام رضا(ع)-مناجات
من ندیدم که کریمی به کرم فکر
کند
به چه مقدار به زائر بدهم فکر
کند
از شما خواستن عشق است، ضرر خواهد
کرد
هر که در وقت گدایی به رقم فکر
کند
بهتر این است که زائر اگر آمد
به حرم
دو قدم عشق بورزد سه قدم فکر
کند
به کف صحن به گنبد به غم گوهرشاد
زیر این قبه به هستی به عدم
فکر کند
به دو گلدسته دو تا ساق به دوش
گنبد
به رواقی که شده پیش تو خم فکر
کند
به چرا سال گذشته دو سه بار
و امسال-
فقط این بار... به این قسمت کم
فکر کند
به خودش... نه به کسانی که به
یادش آمد
چون که در آینه کاری حرم فکر
کند
موقع دست به سینه شدن و عرض
سلام
کربلایی شده هر کس به علم فکر
کند
چون که از باب جواد تو کسی داخل
شد
خنده دار است که دیگر به قسم
فکر کند
دیر وقتی ست که تا در حرمت دم
بدهد
جای دم حضرت عیسی به دو دم فکر
کند
بهترین نوع زیارت شده این که
امشب-
هم کسی گریه کند پبش تو هم فکر
کند
&&&&&&&&&&
امام رضا(ع)-مناجات
گریه غوغا می کند، دل های ویران بیشتر
صحن را پر کرده امشب بوی
باران بیشتر
هر چه کردم تا ضریحت را ببوسم لحظه ای
بست بر من راه را این بیشتر، آن بیشتر
یا تو داری می کشی شعر مرا سمت جنون
یا دل من می زند خود را به توفان بیشتر
خوب جایی آمدی شاعر مگر نشنیده ای
می شود هر مشکل آسان با کریمان بیشتر
از شما پنهان نباشد از خدا پنهان که نیست
من خدا را دیده ام سمت خراسان بیشتر
بسته هر کس جایی از جغرافیا دل را و من
بسته ام سمت شمال شرق ایران بیشتر
بند بندم بیقرار اصفهان تا مشهد است
انس دارد روح من با این بیابان بیشتر
شب میان پنج صحن و هفت
ایوان طلا
ماه جولان می دهد در این شبستان بیشتر
پنجره فولاد یعنی بارش یکریز نور
هر چه این جا درد می بینید درمان بیشتر
علّتش را من نمی دانم
ولی در این حرم
بوی عطر کربلا جاری ست در جان بیشتر
دارم امشب می روم اما دلم پیش شماست
ای گرفتار تو دل های پریشان بیشتر
این که ما را دوست می دارید یا نه با شماست
ما شما را دوست می داریم از جان بیشتر