باب الحوائج

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

باب الحوائج

این وب جهت آشنایی با معارف دینی و سیره ائمه معصومین(ع) و شهداء و ایجاد فرصت برای همه کسانی که تمایل به دانستن مطالب مختلف علمی،پژوهشی،دینی،فرهنگی،اجتماعی،هنری،
تاریخی،سیاسی،طنزو...دارند طراحی گردید لطفاً ازنظرات خود مارا بهره مندنمایید. استفاده از مطالب این وب به شرط ذکر آدرس منبع و اهداء 14صلوات آزاد است.
karbala114.mihanblog.com - hajmahmod33@yahoo.com - 09111495934 - hajmahmod33@gmail.com مدیران وبلاگ : ابواب الحوائج(حضرت ابوالفضل العباس،حضرت علی اصغر،حضرت موسی بن جعفر،حضرت امام جواد)علیهم السلام اجمعین

رابطه با زن متاهل باعث قتل 3 عضو خانواده شد


نماینده دادستان تهران صبح دیروز در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده در جایگاه شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران حاضر شد و کیفرخواست را علیه متهم خواند. او گفت: متهم به نام مسعود سه عضو خانواده‌ای را به اسامی سعید، میلاد و شراره با ضربات چاقو به قتل رسانده‌ است. او در مراحل مختلف بازجویی به قتل اعتراف کرده و گفت: درخواست مجازات متهم براساس خواسته اولیای‌دم را دارم.

متهم که مرد ۳۷‌ساله‌ای است و پیش از این به قتل سه عضو خانواده‌ای اعتراف کرده ‌بود در جلسه دادگاه مدعی شد مرد دیگری هم در این قتل‌ها دست داشته ‌است.

در ادامه مادر سعید به عنوان ولی‌دم پسر و نوه‌اش در جایگاه حاضر شد و درخواست کرد متهم در ملأ عام قصاص شود. سپس مادر شراره نیز به عنوان ولی دم دخترش درخواست صدور حکم قصاص کرد و گفت تفاضل دیه را هم می‌پردازد.

در این هنگام قاضی عزیزمحمدی-رییس دادگاه- از متهم خواست در جایگاه حاضر شود. این مرد فقط اتهام قتل شراره را قبول کرد و گفت: مرد دیگری به نام محمود هم در آن خانه بود و میلاد کودک ۱۰‌ساله را او به قتل رساند به سعید هم او ضربه زد، البته من هم ضرباتی زدم اما محمود ضربات اصلی را وارد کرد.

او درباره وقایع شب حادثه گفت: روز حادثه شراره با من تماس گرفت و من را به خانه‌اش دعوت کرد. مدتی بود که با هم رابطه داشتیم چون با نیسان کار می‌کردم به همسرم گفتم باری را باید به شمال ببرم و شب به خانه نمی‌آیم. او خواست همراهم بیاید اما قبول نکردم و گفتم صاحب‌ بار خودش هست. به خانه شراره رفتم و فهمیدم با شوهرش دعوا کرده است. گلایه‌هایی داشت اما موضوع جدی نبود.

 

چند ساعت بعد سعید آمد. ما همشهری بودیم و او من را می‌شناخت، به من گفت چرا تنها آمدی و همسرت را نیاوردی؟ حرفی نزدم با هم در خانه بودیم که محمود آمد او را هم شراره دعوت کرده‌ بود شب با هم تخته بازی کردیم و خوش‌گذراندیم بعد همگی خوابیدیم.

 

شراره پیش من آمد و ما با هم رابطه برقرار کردیم. وقتی سعید متوجه این موضوع شد به سمت من حمله کرد، من دو ضربه به او زدم یکی به دستش و یکی هم به سینه‌اش خورد.

 

بعد فرزندش جلو آمد محمود در حمایت از من چاقو کشید و سعید و پسرش را زد. شراره پرسید حالا باید چه کار کنیم؟ اینطور پلیس ما را بازداشت می‌کند. من گفتم این کار تو بوده‌است و تو مقصر هستی جروبحث کردیم و من با ضربات چاقو شراره را زدم، به محمود گفتم حالا سه جنازه روی دستمان است تصمیم گرفتیم اجساد را در کمد بگذاریم و خانه را تمیز کنیم محمود همه خون‌ها را پاک و مبل‌ها را جابه‌جا کرد. جسدها را در کمد گذاشتیم و هردو از خانه خارج شدیم.

متهم ادامه داد: من و محمود با هم از خانه خارج شدیم. در راه محمود به من گفت اگر بازداشت شدیم تو قتل‌ها را گردن بگیر اینها فامیل من هستند و می‌توانم برایت رضایت بگیرم، وقتی بازداشت شدیم من به این امید که می‌توانم رضایت بگیرم اعتراف کردم اما حالا می‌بینم اشتباه کردم و از همان ابتدا باید واقعیت را می‌گفتم.

در این هنگام قاضی عزیزمحمدی خطاب به متهم گفت: در بازجویی‌های اولیه خودت به قتل سعید اعتراف کردی و گفتی ضارب بودی و تنها کسی که چاقو را زده ‌است تو بودی.

 

او به نحوه بازداشت متهم اشاره کرد و گفت: یکی از همسایه‌ها تو را دیده است که با شیرینی وارد خانه مقتولان شدی و چند ساعتی هم آنجا بودی همین هم سرنخی بود برای اینکه بازداشت شوی، همچنین مادرسعید گفته که تو با عروسش در ارتباط بودی بنابراین پلیس اطمینان حاصل کرد تو مرتکب قتل شدی و بازداشتت کرد بعد هم اقرار کردی.

 

چندین‌بار با دست‌خط خودت نحوه قتل‌ها را توضیح دادی و بیان کردی بعد از اینکه سعید همسرش را در بستر تو دید به سمتت حمله کرد و تو او را کشتی و بعد هم پسر ۱۰‌ساله‌اش را به قتل رساندی چون شراره از دیدن قتل فرزندش ناراحت شده‌ بود به سمت تو حمله کرد و این‌بار او را هم زدی و به قتل رساندی.

اگر شخص دیگری در این پرونده بود چرا در مراحل قبل در موردش صحبت نکردی و حالا آن را مطرح می‌کنی؟ تو که چندین‌بار سعی داشتی تحقیقات ماموران را منحرف کنی چرا آن موقع موضوع قتل توسط فرد دیگری را مطرح نکردی.
متهم گفت قبول دارم اشتباه کردم. باید زودتر می‌گفتم اما محمود به من وعده داده ‌بود رضایت می‌گیرد.

سپس قاضی از متهم خواست تا با صداقت صحبت کند و از او درباره سرقت طلاهای شراره توضیح خواست. متهم گفت: این پیشنهاد محمود بود، او گفت اگر طلاهای شراره را بدزدیم همه فکر می‌کنند قتل‌ها به خاطر سرقت بوده‌ است به همین دلیل هم این‌کار را کردیم بعد هم طلاها را در ماشین من جاسازی کردیم.

سپس ادامه رسیدگی به پرونده که مربوط به رابطه نامشروع متهم می‌شد به صورت غیرعلنی ادامه پیدا کرد.
بعد از گفته‌های متهم وکیل مدافع او در جایگاه حاضر شد و از موکل خود دفاع کرد در پایان هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند./روزنامه شرق

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۲۲
محمدرضا محمودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی