باب الحوائج

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

باب الحوائج

این وب جهت آشنایی با معارف دینی و سیره ائمه معصومین(ع) و شهداء و ایجاد فرصت برای همه کسانی که تمایل به دانستن مطالب مختلف علمی،پژوهشی،دینی،فرهنگی،اجتماعی،هنری،
تاریخی،سیاسی،طنزو...دارند طراحی گردید لطفاً ازنظرات خود مارا بهره مندنمایید. استفاده از مطالب این وب به شرط ذکر آدرس منبع و اهداء 14صلوات آزاد است.
karbala114.mihanblog.com - hajmahmod33@yahoo.com - 09111495934 - hajmahmod33@gmail.com مدیران وبلاگ : ابواب الحوائج(حضرت ابوالفضل العباس،حضرت علی اصغر،حضرت موسی بن جعفر،حضرت امام جواد)علیهم السلام اجمعین

یهودیان مدینه3

سه شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۱۶ ب.ظ

بنوقریظه و بنی‌نضیر ریشة عرب داشتند و همان است که اشاره گردید، آنان از قبیلة جذام به شمار می‌آمدند.[lxx] همچنان‌که این عوامل انگیزة ورود گروه‌های عرب دیگری بوده است که به یهودیت درآمدند و در پایان به یثرب هجرت کردند.

به‌نظر می‌رسد سهل‌انگاری یهود یثرب و سرپیچی آنان از بعضی از احکام و دستورات تلمود[lxxi] به همراه آشفتگی و ناآرامی وضعیت در شام، به علّت دستیابی رومیان بر آن سرزمین و پراکنده ساختن عبری‌ها، همه موجب‌گردید که سرزمین یثرب مرکزی برای جذب یهود گردیده و آنان به بنی اسرائیلی‌هایی که در حجاز سکونت داشتند، پناهنده شوند.[lxxii]

هجرت‌های اخیر یهودیان به یثرب، غالباً به صورت هجرت‌های محدود و یا به شکل خانوادگی بوده است؛ از این‌رو، هریک به دیگر قبایل یهودی پناهنده شده و با آنان هم مسکن می‌شدند. از آن‌ها می‌توان به بنی‌قصیص و بنی ناغصه و بنی هدل و بنی‌عمرو و بنو‌معاویه و بنو زعوراء و بنی زید اللات و بنی حجر و بنی ثعلبه و ساکنین زهره و بنی مرایه اشاره نمود.[lxxiii]

این‌گروه از قبایل عرب، یهودی شده به شمار می‌آمدند؛ زیرا نام‌های آن‌ها عربی بوده است. شاید قبایل یادشده در اصل یهودی بوده اند، لیکن تغییر نام و سنت‌های آنان با جریانی که بر بنی‌قینقاع اتفاق افتاده بود، یکی باشد. بنابراین، به این باور می‌رسیم که این قبایل،  ملّیت یهودی داشته‌اند.[lxxiv]

اطلاعاتی که از یهود مدینه در دست داریم، آن چنان نیست که ما را به آمار تقریبی آنان برساند، لیکن با این وضعیت، ما  نباید متونی را که در این زمینه وجود دارد و تا حدّی می‌تواند ما را با آمار تقریبی یهودیان در مدینه آشنا کند، نادیده بگیریم.

در مورد افراد بنی‌قینقاع ملاحظه می‌کنیم که افراد بالغ آن‌ها از مردان به حدود هفتصد می‌رسیده است.[lxxv] با توجه به عدم آگاهی ما از تعداد زنان و فرزندان آن‌ها، چنین در نظر می‌گیریم که تمامی آن هفتصد نفر ازدواج کرده و به‌طور تقریبی برای هر زن و مرد، دو فرزند در نظر می‌گیریم. در این صورت می‌توان گفت که تعداد افراد بنی‌قینقاع به حدود دو هزار و هشتصد نفر می‌رسیده است.

همچنین آگاهی‌های ما از بنی قریظه در حدّی نیست که بتوانیم آمار دقیق آنان را روشن سازیم. روایات متعددی وجود دارد که آنان ششصد یا هفتصد نفر بوده اند.[lxxvi] اغلب در بارة آنان گفته شده: تعداد بنی قریظه میان هشتصد تا نهصد نفر بوده است.[lxxvii] تفاوت میان گفته ها اندک بوده و میانگین آن هفتصد و پنجاه نفر است چنانکه واقدی نیز تعداد آنان را در این حد دانسته است.[lxxviii]

طبق قاعدة پیشین، برای دستیابی به تعداد زنان و فرزندان آن‌ها، چنین برآورد می‌کنیم که افراد بنوقریظه سه هزار نفر بوده‌اند.

اما در مورد تعداد مردان بالغ بنی‌نضیر، که یکی از قبایل سه‌گانة بزرگ یهود درمدینه به شمار می‌آمدند، آمار دقیق نداریم، لیکن ابن الحاج، متنی را اشاره کرده که می‌توان به‌صورت تقریبی، از تعداد زنان وفرزندان بنی‌نضیر اطلاعاتی به‌دست آورد. نامبرده ضمن سخن دربارة تبعید آنان از مدینه، آورده است: «آن‌ها به خیبر سپس شام و حیره حرکت کردند و زنان و کودکان و جز این‌ها را بر ششصد شتر سوار کرده بودند.»[lxxix] این گفته، ما را بر این باور می‌رساند که تعداد آنان نزدیک به تعداد افراد بنی‌قینقاع بوده است.

چنین مشهور است که تبعید بنی‌نضیر پیش از حادثة خندق اتفاق افتاده است و در آن هنگام تعداد مسلمانان بالغ بر سه هزار مرد بوده است.[lxxx] هنگامی که پیامبر | آنان را در محاصره قرار داد، عبدالله بن اُبیّ  به بنی‌قینقاع پیغام داد که آمادگی دارد با دو هزار نفر از مردان خود به قلعه‌های آنان وارد شوند و در کنار آنان قرار‌گیرند.[lxxxi] به‌نظر می رسد که عبدالله بن اُبی قصد آن داشته با این حرکت، توازنی میان دو نیرو به‌وجود آورد تا با قدرت مسلمانان، که به سه هزار مرد جنگی می‌رسید، برابری نمایند.

اما دربارة سایر یهودیان، آگاهی‌های دیگری نداریم جز آن‌که آن‌ها بیست و چند قبیله بوده‌اند.[lxxxii] بهتر است این سخن را بپذیریم که امت یهود در یثرب تنها در سه اجتماع قبیله‌ای بزرگ بوده که شامل بنی‌قینقاع، بنی‌نضیر وبنو‌قریظه می‌شده است. البته دور از گمان نیست‌که در معرض قرار دادن این تعداد از قبایل یهود، آن هم با این شمار فراوان، قصد آن داشته‌اند که خود را در گروه‌های گوناگون بروز دهند و گستردگی و نفوذ قبایل خود را تنها به بنی‌قریظه، بنی‌قینقاع و یا بنی‌نضیرکه به فرمان پیامبر خدا    | از مدینه اخراج گردیدند، محدود جلوه ندهند. از این رو، چنین نتیجه‌گیری می‌شود که درآن هنگام در مدینه یهودیان زیادی بودند و شمار فراوانی از آنان به اسلام گرویدند و پیوندی با جامعة مدینه به‌وجود آوردند که از آن پس، بخشی از نیرو و بنیان آن شناخته شدند. این حقیقتی دور از گمان نیست؛ به‌ویژه آن‌که در پیمانی که پیامبر خدا| پس از هجرت در مدینه نوشتند، از نام تعدادی از یهود، که به تیره‌های اوس و خزرج منسوب بودند، یاد کرده  است و آن‌ها را در میان امت، به همراه مؤمنان به شمار آورده‌اند.[lxxxiii] یهودیان در یثرب در یک منطقه فرود نیامدند بلکه به‌صورت پراکنده سکنی گزیدند.

سمهودی به نقل از ابن زباله اشاره به سکونتگاه یهود در مدینه کرده و گفته است‌که همة آنان در زهره، که بزرگترین دهکدة مدینه به شمار می‌آمده، سکونت اختیار کرده بودند.

بنی‌نضیر در وادی مذینیب، واقع در منطقة عالیه فرود آمدند و سکونتگاه‌هایی در آن برای خود ساختند. آن‌ها نخستین افرادی بودند که در عالیه، اقدام به حفر چندین چاه کردند و ثروتی از این راه به‌دست آوردند.[lxxxiv] سپس برخی از قبایل عرب بر آن‌ها فرود آمده و با یکدیگر همکاری کردند و قلعه‌ها و خانه‌هایی را در آن بنا نمودند و به ثروت‌هایی دست یافتند.[lxxxv] آنچه که سمهودی از بنای قلعه‌ها و خانه‌ها در بنی‌نضیر یاد کرده، در حقیقت پس از فرود آمدن برخی قبایل عرب بر آن ها بود و سبک آن ساختمان‌ها، نشان از روش ساخت وساز عرب‌ها دارد.[lxxxvi] به ویژه آن‌که اغلب قبایل عرب، که به بنی‌نضیر وارد شدند، مردمی از یمن؛ همانند بنی جزماء بودند که به جزمی شهرت داشتند[lxxxvii] و بنی انیف و مربد ازبلی و بنی معاویة بن حارث بن بهثة بن سلیم از قیس عیلان[lxxxviii]، و بنی ناغصه[lxxxix] به شمار می‌آمدند. بعید به‌نظر نمی‌رسد که عرب‌های مهاجر یاد شده، از یمن سبک ساختمان‌سازی خویش را به یثرب آورده و یا از روش عمومی آن پیروی کرده باشند.

همچنین آمده است که عمالیق نخستین گروهی بودند که در مدینه به کشاورزی پرداخته و نخلستان‌هایی به‌وجود آوردند و خانه‌ها و قلعه‌هایی را در آن، پیش از فرود آمدن یهودیان در شهر یثرب، به‌وجود آوردند.[xc] از این مطلب می‌توان فهمید که عرب‌ها در مدینه، پیش از آمدن یهودیان،  دارای آگاهی‌هایی در مورد بنای خانه‌ها و قلعه‌ها داشته‌اند وچنین نیست که برخی مبنای قلعه‌ها در مدینه و سایر شهرهای حجاز را تنها به یهودیان نسبت داده‌اند. آنان چنین ادعا کرده‌اند که سرزمین‌های یادشده از سوی بسیاری از این عرب‌ها  برای سکونت برگزیده نشده بود؛ زیرا بیشترگروه‌های عرب در مکانی فرود می‌آمدند و سپس به مناطق دیگر کوچ می‌کردند.[xci] منطقة عالیه با شهروندان عرب ویهودش، چنان از متراکم شد که ناچار به توسعه به سوی غرب و جنوب غربی قبا گرفت. گروه‌هایی از آنان؛ مانند بنی‌قصیص و بنی ناغصه، با بنی انیف پیش از فرود آمدن اوس و خزرج بر آن‌ها، در قبا سکونت می‌کردند.[xcii] بنی‌قریظه در خانه‌های خود، در عالیه، واقع در وادی مهزور فرود آمدند.[xciii] برادران آن‌ها بنی‌هدل و بنی عمرو نیز با آنان همراه بودند.[xciv] بنی زعوراء در مجاورت مشربه امّ ابراهیم[xcv] که دارای قلعه‌ای بودند، فرود آمدند.[xcvi] اما بنی قینقاع که بنی زیداللات نیز میان آن‌ها به شمار می‌آیند سکونتگاه خود را در پایان پل بطحان (جسر بطحان) در ادامة عالیه قرار دادند. در آنجا بازاری از بازارهای مدینه قرار داشت.  بنی‌قینقاع پس از پل، در سمت راست شخصی که از مدینه به سوی عالیه رهسپار بود، پس از گذشتن از پل، دو قلعه از آنِ خویش داشتند.[xcvii] خانه‌های آنان تا قبا امتداد داشت.[xcviii] همچنان‌که مردمانی از یهود در «شوط» و «عنابس» و «والج» و «زباله» تا «عین فاطمه» سکونت اختیار کرده بودند.[xcix] مردم ساکن در شوط قلعه‌ای به‌نام «شرعبی» در اختیار داشتند. این قلعه در جنوب «ذباب» بود و از آن پس، در اختیار بنی‌جشم بن حارث بن خزرج اصفر، براران بنی عبدالأشهل[c] قرار داشت. ساکنین «والج» نیز در کنار قناة، اُطمی (قلعه‌ای) از آنِ خویش داشتند.[ci] یهودیان، صاحبان ثروت و مقام بودند؛ زیرا که حاصلخیزترین زمین‌های مدینه را در اختیار داشتند. این وضعیت زمینه را برای آنان فراهم ساخته بود که روح برتری و تکبّر را بر دیگر عرب‌ها، که در کنار آنان می‌زیستند و هم پیمانشان بودند، داشته باشند.[cii] اوس و خزرج پس از به‌دست آوردن قدرت در مدینه و ایجاد رابطه با عموزادگان خویش در شام، به‌عنوان پشتیبانان خود بر ضدّ قدرت یهود، اقدام به خوار و ذلیل کردن یهودیان نمودند.[ciii] از این رو، مالک بن عجلان، پس از کشته شدن پادشاه یهود «فطیون» خود برای جلب همیاری، رو به سوی شام نهاد.[civ] به‌نظر می‌رسد این حادثه نزدیک به زمان هجرت بوده است. گواه ما بر این سخن آن است  روایاتی که اشاره به شاهدان جنگ احد ندارد،  فرزندان مالک بن عجلان را در جنگ بدر نام برده‌اند.[cv]

غسانیان در شام به سرعت پاسخ تقاضای اوس و خزرج را داده و در این راستا لشکری به فرماندهی ابوجبیله به یثرب گسیل داشتند[cvi] که این سپاه در دامنة کوه احد فرود آمد و نیرویی را به سوی یهود فرستاد و سیصد و پنجاه نفر از افراد جنگجو و مبارز آنان را به قتل رسانیدند.[cvii]

با چیره شدن بر بزرگان و سرکردگان یهود، قدرت آنان رو به ضعف نهاد و نفوذشان از میان رفت تا آنجا که یهودیان خود هم ‌پیمانان اوس و خزرج شدند![cviii]

یهودیان بعد از آن‌که از به‌کار بردن زور بر ضدّ اوس و خزرج نا امید شدند، حیله‌گری و توطئه‌های خود را بر ضدّ دو قبیلة یاد شده آغاز نمودند و آنچه خواستند در این زمینه به مرحلة اجرا درآوردند که در نتیجة این توطئه‌ها، جنگ‌های گسترده‌ای میان
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۱۹
محمدرضا محمودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی