من علیّ اصغرم خواهم که در میدان بمیرم
حضرت علی اصغر علیه السلام
من علیّ اصغرم خواهم که در میدان بمیرم
در رهت بابا شوم کشته لب خندان بمیرم
می روم میدان میان دست مولایم امامم
تا خورد تیری گلویم با لب عطشان بمیرم
می روم میدان که آنجا جان فدا سازم حسینم
بعد اکبر فدیه گردم خود در آن میدان بمیرم
می روم میدان که شاید هدیه ای گردم ز مامم
هدیه را یزدان پذیرد سرور دوران بمیرم
می روم میدان که سازم دشمن دین را هراسان
خوار و رسوایش نمایم بلبل بستان بمیرم
می روم میدان که آنجا خانه عشق است و مستان
مست از جام شرابش گردم و مستان بمیرم
می روم میدان کنار عاشقان با عشق منّان
جمله خوبان را ببینم پاک و با ایمان بمیرم
می روم درسی دهم مه بر همه تا روز محشر
تا شوم استاد دوران طالب قرآن بمیرم
کودک شش ماه ام گر لیک سرباز حسینم
با سلاح تشنگی ام جنگم و میزان بمیرم
می روم میدان که آنجا یاری مولا نمایم
تا شوم غمخوار بابم شاهد یزدان بمیرم
محمودی (شاهد) 22/05/1365