زندگی نامه حضرت مسلم علیه السلام7
فرزندان مسلم بن عقیل
قبلا گفتیم که تنى چند از فرزندان مسلم در واقعه عاشورا در رکاب سالار شهیدان جنگیدند و به شهادت رسیدند. دو فرزند کوچک دیگر او که در کاروان اسراى اهلبیتبودند، به دستور عبیدالله زیاد، زندانى شدند. در زندان به آن دو کودک، سخت مىگرفتند. یک سال در زندان ماندند. عاقبت، خود را به پیرمردى که متصدى زندانشان بود، معرفى کردند. پیرمرد که از علاقهمندان به اهلبیت پیامبر بود به شدت متاسف شد و در زندان را به روى آنان گشود. آن دو کودک از زندان گریختند. شب، خود را به منزلى رسانده و مهمان پیرزنى شدند که خود را علاقهمند به خاندان رسول معرفى مىکرد.
داماد نابکار آن زن، که از هواداران ابنزیاد بود و براى دریافت جایزه براى پیدا کردن این دو زندانى فرارى، بسیار گشته و خسته شده بود، آن شب عبورش به خانه زن افتاد و پس از سخنهاى بسیار، تصمیم گرفت که شب را همان جا بخوابد. نیمه شب، متوجه حضور آن دو کودک در خانه شد،برخاست و جستجو کرد. وقتى شناخت که آن دو فرارى اززندان،همین هایند، با بىرحمى تمام، دستهایشان را بست و سحرگاه به همراه غلامش آن دو کودک را برداشت و به کنار فرات برد. نه غلام و نه پسر آن مرد،هیچ یک حاضر نشدند فرمان او را در کشتن این دو کودک بىگناه مسلمبن عقیل اجرا کنند و خود را به آب زدند و شناکنان از چنگ او گریختند. اما این دو فرزند معصوم ماندند و آن سنگدل زرپرست و دنیا زده.
کودکان برخاستند و به درگاه خدا چهار رکعت نماز خواندند و با پروردگار مناجات کردند و گفتند:«یاحى یا حکیم. یا احکم الحاکمین. احکم بیننا و بینه بالحق» آن جلاد، سر آن کودکان را برید و بدنشان را در فرات انداخت و سرهاى مطهرشان را براى گرفتن جایزه نزد عبیدالله زیاد برد. 64 آرى،وقتى دنیا و ثروت، چشم دنیاخواهان را کور کند، براى درهم و دینار و مقام و قدرت، غیرانسانىترین کارها را هم انجام مىدهند.
سلام خدا و فرشتگان و پاکان بر روح بلند «مسلم بن عقیل» باد، که شرط وفا و جوانمردى را ادا نمود و جان خویش را فداى رهبر و مولایش سیدالشهدا«ع» کرد.
و... درود بر همه ادامه دهندگان راه او، که راه «حق» و «آزادى» است.
منابع:
1-ابن شهر آشوب،مناقب آلابى طالب، چهار جلد، انتشارات علامه، تهران.
2-ابن اثیر، الکامل، انتشارات دار صادر، بیروت 1396ق.
3-ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، ترجمه رسولى محلاتى، انتشارات صدوق، قمر 1390
4-خوارزمى، مقتل الحسین(ع)، مکتبة المفید، قم 1383.
5-السماوى، محمد، ابصار العین فى انصار الحسین، مکتبة بصیرتى، قم.
6-قمى، شیخ عباس، منتهى الامال، انتشارات جاویدان، تهران.
7-قمى، شیخ عباس، نفس المهموم، ترجمه شعرانى، انتشارات اسلامیه، تهران 1374.
8- مفید، ابوعبدالله، محمدبن محمدبن نعمان، ارشاد، دو جلد، کنگره شیخ مفید، قم 1413 ق.
9-طبرى، محمدبن جریر ، تاریخ طبرى، شش جلد، انتشارات لیدن.
10-المقرم، عبدالرزاق، الشهید مسلم بن عقیل، بىتا، بىنا.
11-المقرم، مقتل الحسین(ع)، مکتبة بصیرتى، قم 1367.
12-مجلسى، محمد باقر،بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت1403.
پی نوشت :
1. اشاره استبه سخن پیامبر اسلام(ص) در فتح مکه -سال 8 هجرى که فرمودند: «اگر همه مردم از نسل ابوطالب بودند، همه شجاع مىبودند.»
2. در بحار، ج8، طبع قدیم،در مورد وقایع صفین و در بعضى از کتب تاریخ از جمله در «فتوح الشام» واقدى از حضور مسلمبن عقیل در فتوحات مصر و آفریقا و ارض صعید و فتح شهرى به نام «بهنساء» که در زمان خلیفه دوم انجام شده،سخن به میان آمده است و از شجاعتها و رزمآوریهاى مسلم در آن جنگها فراوان نقل شده است، ولى چون خیلى قابل اعتماد نیست از نقل آنها خوددارى مىشود.
3. تنقیح المقال، مامقانى، ج3، ص214. 4. تاریخ طبرى، ج6، ص238; مقرم، مقتل الحسین، ص258.
5. شیخ عباس قمى، نفس المهموم، ص36. 6. شیخ مفید، ارشاد، ج2، ص39.
7. شیخ مفید، ارشاد، ص204.
8. آغاز سفر در نیمه ماه رمضان و رسیدن به کوفه در 25 شوال بود. (مقتل الحسین مقرم، ص166).
9. شیخ مفید،ارشاد، ج2، ص205. بعضى هم نقل مىکنند که به خانه «مسلمبن عوسجه» وارد شد.
10. تاریخ طبرى،ج6، ص199.
11. در کتابهاى تاریخ، دوازده هزار، هجدههزار، بیست و پنجهزار تا چهل هزار نفر هم نقل شده است.
12. مقرم، مقتل الحسین،ص168. 13. نفس المهموم، ص39. 14. کامل ابن اثیر، ج4، ص23.
15. شیخ مفید، ارشاد، ج2، ص45. 16. مقرم، مقتل الحسین، ص172. 17. همان، ص173.
18. شیخ مفید،ارشاد، ج2، ص45. 19. مقتل الحسین،مقرم ص175. 20. شیخ مفید، ارشاد، ج2، ص46.
21. برادر رضاعى (شیرى) امام حسین -علیه السلام.
22. ابن شهر آشوب، مناقب آلابىطالب، ج4، ص92. 23. شیخ مفید، ارشاد، ج2، ص47.
24. همان. 25. مقرم، مقتل الحسین، ص178.
26. این جمله، شعار مسلمانان صدر اسلام به هنگام جهاد بود;یعنى «اى یارى شده و نصرت یافته! بمیران و جانش را بگیر....»
27. کامل ابناثیر، ج4،ص30. 28. خوارزمى، مقتل الحسین، ج1، ص206.
29. بحارالانوار،ج44، ص349. 30. اعیان الشیعه، ده جلد، ج4، ص554; ابصار العین،ص57.
31. خوارزمى، مقتل الحسین،ج1، ص207. 32. بحار الانوار، ج44، ص350.
33. شیخ مفید، ارشاد،ج2، ص55. 34. شیخ عباس قمى، نفس المهموم، ص50.
35. کامل ابناثیر، ج4، ص31. 36. همان، ص32.
37. یکى از مهرههاى کثیف و سرسپرده به ابنزیاد. 38. کامل ابن اثیر، ج4، ص32.
39. بحارالانوار، ج44، ص352. 40. نفس المهموم،ص51.
41. شیخ مفید،ارشاد ج2، ص56. 42. بحارالانوار، ج44،ص354; نفس المهموم، ص57.
43. رجز، شعرهاى حماسى و شعارهایى بود که رزمندگان در میدان نبرد مىخواندند.