باب الحوائج

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

باب الحوائج

این وب جهت آشنایی با معارف دینی و سیره ائمه معصومین(ع) و شهداء و ایجاد فرصت برای همه کسانی که تمایل به دانستن مطالب مختلف علمی،پژوهشی،دینی،فرهنگی،اجتماعی،هنری،
تاریخی،سیاسی،طنزو...دارند طراحی گردید لطفاً ازنظرات خود مارا بهره مندنمایید. استفاده از مطالب این وب به شرط ذکر آدرس منبع و اهداء 14صلوات آزاد است.
karbala114.mihanblog.com - hajmahmod33@yahoo.com - 09111495934 - hajmahmod33@gmail.com مدیران وبلاگ : ابواب الحوائج(حضرت ابوالفضل العباس،حضرت علی اصغر،حضرت موسی بن جعفر،حضرت امام جواد)علیهم السلام اجمعین

اعمال روز عرفه3

سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۳۵ ق.ظ


تَکْشِفُها وَدَعْوَةٍ تَسْمَعُها وَحَسَنَةٍ تَتَقَبَّلُها وَسَیِّئَةٍ تَتَغَمَّدُها اِنَّکَ

برطرف کنى و دعایى که اجابت کنى و کار نیکى که بپذیرى و گناهانى که بپوشانى که براستى

لَطیفٌ بِما تَشاَّءُ خَبیرٌ وَعَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ اَللَّهُمَّ اِنَّکَ اَقْرَبُ مَنْ

تو بهر چه خواهى دقیق و آگاهى و بر هرچیز توانایى خدایا تو نزدیکترین کسى هستى که

دُعِىَ وَاَسْرَعُ مَنْ اَجابَ وَاَکْرَمُ مَنْ عَفى وَاَوْسَعُ مَنْ اَعْطى وَاَسْمَعُ

خوانندت و از هرکس زودتر اجابت کنى و در گذشت از هرکس بزرگوارترى و در عطابخشى عطایت از همه وسیعتر

مَنْ سُئِلَ یا رَحمنَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَرحیمَهُما لَیْسَ کَمِثْلِکَ مَسْئُولٌ

ودراجابت درخواست ازهمه شنواترى اى بخشاینده دنیا و آخرت و مهربان آن دو براستى کسى که مانند تو از او درخواست شود

وَلا سِواکَ مَاْمُولٌ دَعَوْتُکَ فَاَجَبْتَنى وَسَئَلْتُکَ فَاَعْطَیْتَنى وَرَغِبْتُ

نیست و جز تو آرزو شده اى نیست خواندمت و تو اجابت کردى و درخواست کردم و تو عطا کردى و به درگاه تو میل کردم

اِلَیْکَ فَرَحِمْتَنى وَوَثِقْتُ بِکَ فَنَجَّیْتَنى وَفَزِعْتُ اِلَیْکَ فَکَفَیْتَنى اَللّهُمَّ

و تو مرا مورد مهر خویش قرار دادى و به تو اعتماد کردم و تو نجاتم دادى و به درگاه تو نالیدم و تو کفایتم کردى خدایا

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ وَنَبِیِّکَ وَعَلى الِهِ الطَّیِّبینَ

درود فرست بر محمد بنده و رسول و پیامبرت و بر آل پاک

الطّاهِرینَ اَجْمَعینَ وَتَمِّمْ لَنا نَعْمآئَکَ وَهَنِّئْنا عَطآئَکَ وَاکْتُبْنا لَکَ

و پاکیزه اش همگى و نعمتهاى خود را بر ما کامل گردان و عطایت را بر ما گوارا کن و نام ما را در زمره

شاکِرینَ وَلاِلاَّئِکَ ذ اکِرینَ امینَ امینَ رَبَّ الْع الَمینَ اَللّ هُمَّ ی ا مَنْ

سپاسگزارانت بنویس و هم جزء یادکنندگان نعمتهایت آمین آمین اى پروردگار جهانیان خدایا اى که

مَلَکَ فَقَدَرَوَقَدَرَ فَقَهَرَ وَعُصِىَ فَسَتَرَ وَاسْتُغْفِرَ فَغَفَرَ یا غایَةَ

مالک آمد و توانا، و توانا است و قاهر و نافرمانى شد ولى پوشاند و آمرزشش خواهند و آمرزد اى کمال مطلوب

الطّالِبینَ الرّاغِبینَ وَمُنْتَهى اَمَلِ الرّاجینَ یا مَنْ اَحاطَ بِکُلِّ شَىْءٍ

جویندگان مشتاق و منتهاى آرزوى امیدواران اى که دانشش بهر چیز احاطه دارد

عِلْماً وَوَسِعَ الْمُسْتَقیلینَ رَاْفَةً وَرَحْمَةً وَحِلْماً اَللّهُمَّ اِنّا نَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ

و راءفت و مهر و بردباریش توبه جویان را فرا گرفته خدایا ما رو به درگاه تو آوریم

فى هذِهِ الْعَشِیَّةِ الَّتى شَرَّفْتَها وَعَظَّمْتَها بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَرَسُولِکَ

در این شبى که آنرا شرافت و بزرگى دادى بوسیله محمد پیامبرت و فرستاده ات

وَخِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَاَمینِکَ عَلى وَحْیِکَ الْبَشیرِ النَّذیرِ السِّراجِ

و برگزیده ات از آفریدگان و امین تو بر وحیت آن مژده دهنده و ترساننده و آن چراغ

الْمُنیرِ الَّذى اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَى الْمُسْلِمینَ وَ جَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ

تابناک آنکه بوسیله اش بر مسلمانان نعمت بخشیدى و رحمت عالمیان قرارش دادى

اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ کَما مُحَمَّدٌ اَهْلٌ لِذلِکَ مِنْکَ یا

خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد چنانچه محمد نزد تو شایسته آنست اى خداى

عَظیمُ فَصَلِّ عَلَیْهِ وَعَلى الِهِ الْمُنْتَجَبینَ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ

بزرگ پس درود فرست بر او و بر آل برگزیده پاک و پاکیزه اش

اَجْمَعینَ وَتَغَمَّدْنا بِعَفْوِکَ عَنّا فَاِلَیْکَ عَجَّتِ الاْصْواتُ بِصُنُوفِ

همگى و بپوشان ما را به گذشت خود زیرا صداها با انواع مختلف

اللُّغاتِ فَاجْعَلْ لَنَا اَللّهُمَّ فى هذِهِ الْعَشِیَّةِ نَصیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تَقْسِمُهُ

لغتهاشان (و هرکس به زبانى ناله اش ) بسوى تو بلند است پس اى خدا براى ما قرار ده در این شام بهره اى از هر خیرى که

بَیْنَ عِبادِکَ وَنُورٍ تَهْدى بِهِ وَرَحْمَةٍ تَنْشُرُها وَبَرَکَةٍ تُنْزِلُها وَعافِیَةٍ

میان بندگانت تقسیم فرمایى و نورى که بدان هدایت فرمایى و رحمتى که بگسترى آنرا و برکتى که نازلش کنى و عافیتى

تُجَلِّلُها وَرِزْقٍ تَبْسُطُهُ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اَللَّهُمَّ اَقْلِبْنا فى هذَا

که بپوشانى و روزى و رزقى که پهن کنى اى مهربانترین مهربانان خدایا برگردان ما را در این

الْوَقْتِ مُنْجِحینَ مُفْلِحینَ مَبْرُورینَ غانِمینَ وَلاتَجْعَلْنا مِنَ

هنگام پیروزمند و رستگار و پذیرفته و بهره مند و از ناامیدان قرارمان مده و از

الْقانِطینَ وَلا تُخْلِنا مِنْ رَحْمَتِکَ وَلا تَحْرِمْنا ما نُؤَمِّلُهُ مِنْ فَضْلِکَ

رحمتت دست خالیمان مفرما و محروممان مکن از آنچه از فضل تو آرزومندیم

وَلا تَجْعَلْنا مِنْ رَحْمَتِکَ مَحْرُومینَ وَلا لِفَضْلِ ما نُؤَمِّلُهُ مِنْ عَطآئِکَ

و جزء محرومان رحمتت قرارمان مده و نه ناامیدمان کن از آن زیادى عطایت که

قانِطینَ وَلا تَرُدَّنا خائِبینَ وَلا مِنْ بابِکَ مَطْرُودینَ یا اَجْوَدَ

آرزومندیم و ناکام بازِمان مگردان و از درگاهت مطرود و رانده مان مکن اى بخشنده ترین

الاْجْوَدینَ وَاَکْرَمَ الاْکْرَمینَ اِلَیْکَ اَقْبَلْنا مُوقِنینَ وَلِبَیْتِکَ الْحَرامِ

بخشندگان و کریمترین کریمان ما با یقین به درگاه تو روآوردیم و به آهنگ (زیارت ) خانه محترم تو (کعبه بدینجا)

امّینَ قاصِدینَ فَاَعِنّا عَلى مَناسِکِنا وَاَکْمِلْ لَنا حَجَّنا وَاعْفُ عَنّا

آمدیم پس کمک ده ما را بر انجام مناسک حج و حجمان را کامل گردان و از ما درگذر

وَعافِنا فَقَدْ مَدَدْنا اِلَیْکَ اَیْدِیَنا فَهِىَ بِذِلَّةِ الاِْعْتِرافِ مَوْسُومَةٌ اَللّهُمَّ

و تندرستمان دار زیرا که ما بسوى تو دو دست (نیاز) دراز کرده ایم و آن دستها چنان است که به خوارى اعتراف به گناه نشاندار شده خدایا

فَاَعْطِنا فى هذِهِ الْعَشِیَّةِ ما سَئَلْناکَ وَاکْفِنا مَا اسْتَکْفَیْناکَ فَلا کافِىَ لَنا

در این شام به ما عطا کن آنچه را از تو خواسته ایم و کفایت کن از ما آنچه را از تو کفایت آنرا خواستیم زیرا کفایت کننده اى

سِواکَ وَلا رَبَّ لَنا غَیْرُکَ نافِذٌ فینا حُکْمُکَ مُحیطٌ بِنا عِلْمُکَ عَدْلٌ

جز تو نداریم و پروردگارى غیر از تو براى ما نیست تویى که فرمانت درباره ما نافذ و دانشت به ما احاطه دارد

فینا قَضآؤُکَ اِقْضِ لَنَا الْخَیْرَ وَاجْعَلْنا مِنْ اَهْلِ الْخَیْرِ اَللّهُمَّ اَوْجِبْ لَنا

وحکمى که درباره ما فرمایى ازروى عدالت است خدایا خیر و نیکى براى ما مقرر کن و از اهل خیر قرارمان ده خدایا واجب گردان براى ما

بِجُودِکَ عَظیمَ الاْجْرِ وَکَریمَ الذُّخْرِ وَدَوامَ الْیُسْرِ وَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا

از آن جودى که دارى پاداشى بزرگ و ذخیره اى گرامى و آسایشى همیشگى و بیامرز گناهان ما را

اَجْمَعینَ وَلا تُهْلِکْنا مَعَ الْهالِکینَ وَلا تَصْرِفْ عَنّا رَاْفَتَکَ وَرَحْمَتَکَ

همگى و در زمره هلاک شدگان بدست هلاکتمان مسپار و مهر و راءفتت را از ما باز مگردان

یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اَللّهُمَّ اجْعَلْنا فى هذَا الْوَقْتِ مِمَّنْ سَئَلَکَ فَاَعْطَیْتَهُ

اى مهربانترین مهربانان خدایا قرارمان ده در این وقت از آن کسانى که از تو درخواست کرده و بدیشان عطا فرموده اى

وَشَکَرَکَ فَزِدْتَهُ وَتابَ اِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ وَتَنَصَّلَ اِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِهِ کُلِّها

و شکر تو را بجا آورده و تو نعمتت را بر آنها افزون کرده و بسویت بازگشته و تو پذیرفته اى و از گناهان بسوى

فَغَفَرْتَها لَهُ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ اَللّهُمَّ وَنَقِّنا وَسَدِّدْنا وَاقْبَلْ

تو بیرون آمده و تو همه را آمرزیده اى ، اى صاحب جلالت و بزرگوارى خدایا ما را پاکیزه و (در دین ) محکممان گردان

تَضَرُّعَنا یا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ وَیا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ یا مَنْ لا یَخْفى

وتضرع وزاریمان بپذیر اى بهترین کسى که ازاو درخواست شود واى مهربانترین کسى که از او مِهر خواهند اى که بر او پوشیده نیست

عَلَیْهِ اِغْماضُ الْجُفُونِ وَلا لَحْظُ الْعُیُونِ وَلا مَا اسْتَقَرَّ فِى الْمَکْنُونِ

بهم نهادن پلکهاى چشم و نه بر هم خوردن دیدگان و نه آنچه در مکنون ضمیر مستقر گردیده

وَلا مَا انْطَوَتْ عَلَیْهِ مُضْمَراتُ الْقُلُوبِ اَلا کُلُّ ذلِکَ قَدْ اَحْصاهُ

و نه آنچه در پرده دلها نهفته است آرى تمام آنها را

عِلْمُکَ وَوَسِعَهُ حِلْمُکَ سُبْحانَکَ وَتَعالَیْتَ عَمّا یَقُولُ الظّالِمُونَ عُلُوّاً

دانش تو شماره کرده و بردباریت همه را در برگرفته است منزهى تو و برترى از آنچه ستمکاران گویند برترى

کَبیراً تُسَبِّحُ لَکَ السَّمواتُ السَّبْعُ وَالاْرَضُونَ وَمَنْ فیهِنَّ وَاِنْ مِنْ

بسیارى ، تنزیه کنند تو را آسمانهاى هفتگانه و زمینها و هرکه در آنها است و چیزى نیست

شَىْءٍ اِلاّیُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ فَلَکَالْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَعُلُوُّ الْجَدِّ یا ذَاالْجَلالِ

جز آنکه به ستایش تو تسبیح کند پس تو را است ستایش و بزرگوارى و بلندى رتبه ، اى صاحب جلالت

وَالاِْکْرامِ وَالْفَضْلِ وَالاِْنْعامِ وَالاْیادِى الْجِسامِ وَاَنْتَ الْجَوادُ

و بزرگوارى و فضل و نعمت بخشى و موهبتهاى بزرگ و تویى بخشنده

الْکَریمُ الرَّؤُوفُ الرَّحیمُ اَللَّهُمَّ اَوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلالِ

بزرگوار رؤ وف و مهربان خدایا فراخ گردان بر من از روزى حلال خود

وَعافِنى فى بَدَنى وَدینى وَ امِنْ خَوْفى وَاَعْتِقْ رَقَبَتى مِنَ النّارِ

و عافیتم بخش در تن و هم در دینم و ترسم را امان بخش و از آتش دوزخ آزادم کن

اَللّهُمَّ لا تَمْکُرْ بى وَلا تَسْتَدْرِجْنى وَلا تَخْدَعْنى وَادْرَءْ عَنّى شَرَّ

خدایا مرا به مکر خود دچار مساز و در غفلت تدریجى بسوى نابودى مبر و فریبم مده و شرّ

فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ

تبهکاران جن و انس را از من دور کن

پس سر و دیده خود را بسوى آسمان بلند کرد و از دیده هاى مبارکش آب مى ریخت مانند دو مشک و بصداى بلند گفت :

یا اَسْمَعَ السّامِعینَ یا

اى شنواترین شنوندگان اى

اَبْصَرَ النّاظِرینَ وَیا اَسْرَعَ الْحاسِبینَ وَیا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ صَلِّ عَلى

بیناترین بینایان و اى سریعترین حساب رسان و اى مهربانترین مهربانان درود فرست بر

مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ السّادَةِ الْمَیامینِ وَاَسْئَلُکَ اَللّهُمَّ حاجَتِىَ الَّتى اِنْ

محمد و آل محمد آن آقایان فرخنده و از تو اى خدا درخواست کنم حاجتم را که اگر آنرا به من

اَعْطَیْتَنیها لَمْ یَضُرَّنى ما مَنَعْتَنى وَاِنْ مَنَعْتَنیها لَمْ یَنْفَعْنى ما

عطا کنى دیگر هرچه را از من دریغ کنى زیانم نزند و اگر آنرا از من دریغ دارى دیگر سودم ندهد هرچه

اَعْطَیْتَنى اَسْئَلُکَ فَکاکَ رَقَبَتى مِنَ النّارِ لااِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَحْدَکَ لاشَریکَ

به من عطا کنى و آن این است که از تو خواهم مرا از آتش دوزخ آزاد گردانى معبودى جز تو نیست یگانه اى که

لَکَ لَکَ الْمُلْکُ وَلَکَ الْحَمْدُ وَاَنْتَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ یا رَبُِّ یا رَبُِّ

شریک ندارى از تو است فرمانروایى و از تو است ستایش و تویى که بر هرچیز توانایى اى پروردگار اى پروردگار

پس مکرّر مى گفت یارَبُِّ و کسانى که دور آن حضرت بودند تمام گوش داده بودند به دعاء آن حضرت واکتفا کرده بودند به آمین گفتن پس صداهایشان بلند شد به گریستن با آن حضرت تا غروب کرد آفتاب وبارکردند و روانه جانب مشعرالحرام شدند مؤ لف گوید که کفعمى دعاء عرفه امام حسین علیه السلام را در بلدالا مین تا اینجا نقل فرموده و علاّمه مجلسى در زاد المعاد این دعاى شریف را موافق روایت کفعمى ایراد نموده و لکن سیّد بن طاوُس در اقبال بعد از یا رَبِّ یا رَبِّ این زیادتى را ذکر فرموده :

اِلهى اَنَا الْفَقیرُ فى غِناىَ فَکَیْفَ لا اَکُونُ فَقیراً

خدا من چنانم که در حال توانگرى هم فقیرم پس چگونه فقیر نباشم

فى فَقْرى اِلهى اَنَا الْجاهِلُ فى عِلْمى فَکَیْفَ لا اَکُونُ جَهُولاً فى

در حال تهیدستیم خدایا من نادانم در عین دانشمندى پس چگونه نادان نباشم در عین

جَهْلى اِلهى اِنَّ اخْتِلافَ تَدْبیرِکَ وَسُرْعَةَ طَوآءِ مَقادیرِکَ مَنَعا

نادانى خدایا براستى اختلاف تدبیر تو و سرعت تحول و پیچیدن در تقدیرات تو جلوگیرى کنند

عِبادَکَ الْعارِفینَ بِکَ عَنْ السُّکُونِ اِلى عَطآءٍ وَالْیَاءْسِ مِنْکَ فى بَلاَّءٍ

از بندگان عارف تو که به عطایت دل آرام و مطمئن باشند و در بلاى تو ماءیوس و ناامید شوند

اِلهى مِنّى ما یَلیقُ بِلُؤْمى وَمِنْکَ ما یَلیقُ بِکَرَمِکَ اِلهى وَصَفْتَ

خدایا از من همان سرزند که شایسته پستى من است و از تو انتظار رود آنچه شایسته بزرگوارى تو است خدایا تو

نَفْسَکَ بِاللُّطْفِ وَالرَّاءْفَةِ لى قَبْلَ وُجُودِ ضَعْفى اَفَتَمْنَعُنى مِنْهُما بَعْدَ

خود را به لطف و مهر به من توصیف فرمودى پیش از آنکه ناتوان باشم آیا پس از ناتوانیم لطف و مهرت را از من

وُجُودِ ضَعْفى اِلهى اِنْ ظَهَرَتِ الْمَحاسِنُ مِنّى فَبِفَضْلِکَ وَلَکَ الْمِنَّةُ

دریغ مى دارى خدایا اگر کارهاى نیک از من سرزند به فضل تو بستگى دارد و تو را منّتى است بر من

عَلَىَّ وَاِنْ ظَهَرَتِ الْمَساوى مِنّى فَبِعَدْلِکَ وَلَکَ الْحُجَّةُ عَلَىَّ اِلهى

و اگر کارهاى بد از من روى دهد آن هم بستگى به عدل تو دارد و تو را بر من حجت است خدایا

کَیْفَ تَکِلُنى وَقَدْ تَکَفَّلْتَ لى وَکَیْفَ اُضامُ وَاَنْتَ النّاصِرُ لى اَمْ کَیْفَ

چگونه مرا وامى گذارى در صورتى که کفایتم کردى و چگونه مورد ستم واقع گردم با اینکه تو یاور منى یا چگونه

اَخیبُ وَاَنْتَ الْحَفِىُّ بى ها اَنَا اَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِفَقْرى اِلَیْکَ وَکَیْفَ

ناامید گردم در صورتى که تو نسبت به من مهربانى هم اکنون به درگاه تو توسل جویم بوسیله آن نیازى که به درگاهت دارم و چگونه

اَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِما هُوَ مَحالٌ اَنْ یَصِلَ اِلَیْکَ اَمْ کَیْفَ اَشْکوُ اِلَیْکَ حالى

توسل جویم بوسیله فقرى که محال است پیرامون تو راه یابد یا چگونه از حال خویش به درگاهت شکوه کنم با اینکه حال

وَهُوَ لا یَخْفى عَلَیْکَ اَمْ کَیْفَ اُتَرْجِمُ بِمَقالى وَهُوَ مِنَکَ بَرَزٌ اِلَیْکَ اَمْ

من بر تو پنهان نیست یا چگونه با زبان (قال ) ترجمه حال خود کنم در صورتى که آنهم از پیش تو بُرُوز کرده به نزد خودت یا

کَیْفَ تُخَیِّبُ امالى وَهِىَ قَدْ وَفَدَتْ اِلَیْکَ اَمْ کَیْفَ لا تُحْسِنُ اَحْوالى

چگونه آرزوهایم به نومیدى گراید با اینکه به آستان تو وارد شده یا چگونه احوالم را نیکو نکنى

وَبِکَ قامَتْ اِلهى ما اَلْطَفَکَ بى مَعَ عَظیمِ جَهْلى وَما اَرْحَمَکَ بى مَعَ

با اینکه احوال من به تو قائم است خدایا چه اندازه به من لطف دارى با این نادانى عظیم من و چقدر به من مهر دارى

قَبیحِ فِعْلى اِلهى ما اَقْرَبَکَ مِنّى وَاَبْعَدَنى عَنْکَ وَما اَرْاَفَکَ بى فَمَا

با این کردار زشت من خدایا چقدر تو به من نزدیکى و در مقابل چقدر من از تو دورم و با اینهمه که تو نسبت به من مهربانى

الَّذى یَحْجُبُنى عَنْکَ اِلهى عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الاَّْثارِ وَتَنقُّلاتِ

پس آن چیست که مرا از تو محجوب دارد خدایا آن طورى که من از روى اختلاف آثار و تغییر و تحول

الاْطْوارِ اَنَّ مُرادَکَ مِنّى اَنْ تَتَعَرَّفَ اِلَىَّ فى کُلِّشَىْءٍ حَتّى لا اَجْهَلَکَ

اطوار بدست آورده ام مقصود تو از من آنست که خود را در هرچیزى (جداگانه ) به من بشناسانى تا من

فى شَىْءٍ اِلهى کُلَّما اَخْرَسَنى لُؤْمى اَنْطَقَنى کَرَمُکَ وَکُلَّما ایَسَتْنى

در هیچ چیزى نسبت به تو جاهل نباشم خدایا هر اندازه پستى من زبانم را لال مى کند کرم تو آنرا گویا مى کند و هراندازه

اَوْصافى اَطْمَعَتْنى مِنَنُکَاِلهى مَنْ کانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِىَ فَکَیْفَ

اوصاف من مرا ماءیوس مى کند نعمتهاى تو به طمعم اندازد خدایا آنکس که کارهاى خوبش کار بد باشد

لا تَکُونُ مَساویهِ مَساوِىَ وَمَنْ کانَتْ حَقایِقُهُ دَعاوِىَ فَکَیْفَ لا

پس چگونه کار بدش بد نباشد و آنکس که حقیقت گویى هایش ادعایى بیش نباشد پس چگونه

تَکُونُ دَعاویهِ دَعاوِىَ اِلهى حُکْمُکَ النّافِذُوَمَشِیَّتُکَ الْقاهِرَةُ لَمْ

ادعاهایش ادعا نباشد خدایا فرمان نافذت و مشیت قاهرت براى هیچ گوینده اى فرصت

یَتْرُکا لِذى مَقالٍ مَقالاً وَلا لِذى حالٍ حالاً اِلهى کَمْ مِنْ طاعَةٍ بَنَیْتُها

گفتار نگذارد و براى هیچ صاحب حالى حس و حال به جاى ننهد خدایا چه بسیار طاعتى که (پیش خود) پایه گذارى کردم

وَحالَةٍ شَیَّدْتُها هَدَمَ اعْتِمادى عَلَیْها عَدْلُکَ بَلْ اَقالَنى مِنْها فَضْلُکَ

و چه بسیار حالتى که بنیادش کردم ولى (یاد) عدل تو اعتمادى را که بر آنها داشتم یکسره فروریخت بلکه فضل تو نیز اعتمادم را بهم زد

اِلهى اِنَّکَ تَعْلَمُ اَنّى وَاِنْ لَمْ تَدُمِ الطّاعَةُ مِنّى فِعْلاً جَزْماً فَقَدْ دامَتْ

خدایا تو مى دانى که اگر چه طاعت تو در من بصورت کارى مثبت ادامه ندارد ولى

مَحَبَّةً وَعَزْماً اِلهى کَیْفَ اَعْزِمُ وَاَنْتَ الْقاهِرُ وَکَیْفَ لا اَعْزِمُ وَاَنْتَ

دوستى و تصمیم بر انجام آن در من ادامه دارد خدایا چگونه تصمیم گیرم در صورتى که تحت قهر توام و چگونه تصمیم نگیرم با اینکه

الاْمِرُ اِلهى تَرَدُّدى فِى الاْثارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزارِ فَاجْمَعْنى عَلَیْکَ

تو دستورم دهى خدایا تفکر (یا گردش ) من در آثار تو راه مرا به دیدارت دور سازد پس کردار مرا با خودت

بِخِدْمَةٍ تُوصِلُنى اِلَیْکَ کَیْفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْکَ بِما هُوَ فى وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ

بوسیله خدمتى که مرا به تو برساند چگونه استدلال شود بر وجود تو به چیزى که خود آن موجود در هستیش نیازمند

اِلَیْکَ اَیَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَیْسَ لَکَ حَتّى یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ

به تو است و آیا اساساً براى ما سواى تو ظهورى هست که در تو نباشد تا آن وسیله ظهور تو

لَکَ مَتى غِبْتَ حَتّى تَحْتاجَ اِلى دَلیلٍ یَدُلُّ عَلیْکَ وَمَتى بَعُدْتَ حَتّى

گردد تو کِى پنهان شده اى تا محتاج بدلیلى باشیم که به تو راهنمائى کند و چه وقت دور مانده اى تا

تَکُونَ الاْثارُ هِىَ الَّتى تُوصِلُ اِلَیْکَ عَمِیَتْ عَیْنٌ لا تَراکَ عَلَیْها

آثار تو ما را به تو واصل گرداند کور باد آن چشمى که تو را نبیند که مراقب

رَقیباً وَخَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصیباً اِلهى اَمَرْتَ

او هستى و زیان کار باد سوداى آن بنده که از محبت خویش به او بهره اى ندادى خدایا فرمان دادى

بِالرُّجُوعِ اِلَى الاْثارِ فَارْجِعْنى اِلَیْکَ بِکِسْوَةِ الاْنْوارِ وَهِدایَةِ

که به آثار تو رجوع کنم پس بازم گردان بسوى خود (پس از مراجعه به آثار) به پوششى از انوار و راهنمایى

الاِْسْتِبصارِ حَتّى اَرْجِعَ اِلَیْکَ مِنْها کَما دَخَلْتُ اِلَیْکَ مِنْها مَصُونَ

و از بینش جوئى تا بازگردم بسویت پس از دیدن آثار هم چنانکه آمدم بسویت از آنها که نهادم

السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ اِلَیْها وَمَرْفُوعَ الْهِمَّةِ عَنِ الاِْعْتِمادِ عَلَیْها اِنَّکَ عَلى

از نظر به آنها مصون مانده و همتم را از اعتماد بدانها برداشته باشم که براستى تو بر هر

کُلِّشَىٍْ قَدیرٌ اِلهى هذا ذُلّى ظاهِرٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَهذا حالى لا یَخْفى

چیز توانائى خدایا این خوارى من است که پیش رویت عیان و آشکار است و این حال (تباه ) من است

عَلَیْکَ مِنْکَ اَطْلُبُ الْوُصُولَ اِلَیْکَ وَبِکَ اَسْتَدِلُّ عَلَیْکَ فَاهْدِنى

که بر تو پوشیده نیست از تو خواهم که مرا به خود برسانى و بوسیله ذات تو بر تو دلیل مى جویم

بِنُورِکَ اِلَیْکَ وَاَقِمْنى بِصِدْقِ الْعُبُودِیَّةِ بَیْنَ یَدَیْکَ اِلهى عَلِّمْنى مِنْ

پس به نور خود مرا بر ذاتت راهنمائى فرما و به یادآر مرا با بندگى صادقانه در پیش رویت خدایا بیاموز به من

عِلْمِکَ الْمَخْزُونِ وَصُنّى بِسِتْرِکَ الْمَصُونِ اِلهى حَقِّقْنى بِحَقائِقِ اَهْلِ

از دانش مخزونت و محفوظم دار به پرده مصونت خدایا مرا به حقائق نزدیکان درگاهت

الْقُرْبِ وَاسْلُکْ بى مَسْلَکَ اَهْلِ الْجَذْبِ اِلهى اَغْنِنى بِتَدْبیرِکَ لى

بیاراى و به راه اهل جذبه و شوقت ببر خدایا بى نیاز کن مرا به تدبیر خودت در باره ام

عَنْ تَدْبیرى وَبِاخْتِیارِکَ عَنِ اخْتِیارى وَاَوْقِفْنى عَلى مَراکِزِ

از تدبیر خودم و به اختیار خودت از اختیار خودم و بر جاهاى

اضْطِرارى اِلهى اَخْرِجْنى مِنْ ذُلِّ نَفْسى وَطَهِّرْنى مِنْ شَکّى

بیچارگى و درماندگیم مرا واقف گردان خدایا مرا از خوارى نفسم نجات ده و پاکم کن از شک

وَشِرْکى قَبْلَ حُلُولِ رَمْسى بِکَ اَنْتَصِرُ فَانْصُرْنى وَعَلَیْکَ اَتَوَکَّلُ فَلا

و شرک خودم پیش از آنکه داخل گورم گردم به تو یارى جویم پس تو هم یاریم کن و بر تو توکل کنم پس

تَکِلْنى وَاِیّاکَ اَسْئَلُ فَلا تُخَیِّبْنى وَفى فَضْلِکَ اَرْغَبُ فَلا تَحْرِمْنى

مرا وامگذار و از تو درخواست کنم پس ناامیدم مگردان و در فضل تو رغبت کرده ام پس محرومم مفرما

وَبِجَنابِکَ اَنْتَسِبُ فَلا تُبْعِدْنى وَبِبابِکَ اَقِفُ فَلا تَطْرُدْنى اِلهى

و به حضرت تو خود را بسته ام پس دورم مکن و به درگاه تو ایستاده ام پس طردم مکن خدایا

تَقَدَّسَ رِضاکَ اَنْ یَکُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْکَ فَکَیْفَ یَکُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنّى

مبرّا است خوشنودى تو از اینکه علت و سببى از جانب تو داشته باشد پس چگونه ممکن است من سبب آن گردم

اِلهى اَنْتَ الْغَنِىُّ بِذاتِکَ اَنْ یَصِلَ اِلَیْکَ النَّفْعُ مِنْکَ فَکَیْفَ لا تَکُونُ

خدایا تو به ذات خود بى نیازى از اینکه سودى از جانب خودت به تو برسد پس چگونه از من بى نیاز نباشى

غَنِیّاً عَنّى اِلهى اِنَّ الْقَضآءَ وَالْقَدَرَ یُمَنّینى وَاِنَّ الْهَوى بِوَثائِقِ

خدایا براستى قضا و قدر مرا آرزومند مى کنند و از آن سو هواى نفس مرا به بندهاى

الشَّهْوَةِ اَسَرَنى فَکُنْ اَنْتَ النَّصیرَ لى حَتّى تَنْصُرَنى وَتُبَصِّرَنى

شهوت اسیر کرده پس تو یاور من باش تا پیروزم کنى و بینایم کنى

وَاَغْنِنى بِفَضْلِکَ حَتّى اَسْتَغْنِىَ بِکَ عَنْ طَلَبى اَنْتَ الَّذى اَشْرَقْتَ

و بوسیله فضل خویش بى نیازم گردانى تا بوسیله تو از طلب کردن بى نیاز شوم توئى که تاباندى

الاْنْوارَ فى قُلُوبِ اَوْلِیآئِکَ حَتّى عَرَفُوکَ وَوَحَّدُوکَ وَاَنْتَ الَّذى

انوار (معرفت ) را در دل اولیائت تا اینکه تو را شناختند و یگانه ات دانستند و توئى که

اَزَلْتَ الاْغْیارَ عَنْ قُلُوبِ اَحِبّائِکَ حَتّى لَمْ یُحِبُّوا سِواکَ وَلَمْ یَلْجَئُوا

اغیار و بیگانگان را از دل دوستانت براندى تا اینکه کسى را جز تو دوست نداشته و به غیر تو پناهنده و ملتجى

اِلى غَیْرِکَ اَنْتَ الْمُوْنِسُ لَهُمْ حَیْثُ اَوْحَشَتْهُمُ الْعَوالِمُ وَاَنْتَ الَّذى

نشوند و توئى مونس ایشان در آنجا که عوالم وجود آنها را به وحشت اندازد و توئى که

هَدَیْتَهُمْ حَیْثُ اسْتَبانَتْ لَهُمُ الْمَعالِمُ ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ وَمَا الَّذى

راهنمائیشان کنى آنگاه که نشانه ها برایشان آشکار گردد چه دارد آنکس که تو را گم کرده ؟ و چه ندارد

فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ لَقَدْ خابَ مَنْ رَضِىَ دُونَکَ بَدَلاً وَلَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغى

آنکس که تو را یافته است براستى محروم است آنکس که بجاى تو بدیگرى راضى شود و بطور حتم زیانکار است کسى که

عَنْکَ مُتَحَوِّلاً کَیْفَ یُرْجى سِواکَ وَاَنْتَ ما قَطَعْتَ الاِْحْسانَ وَکَیْفَ

از تو به دیگرى روى کند چسان مى شود بغیر تو امیدوار بود در صورتى که تو احسانت را قطع نکردى و چگونه

یُطْلَبُ مِنْ غَیْرِکَ وَاَنْتَ ما بَدَّلْتَ عادَةَ الاِْمْتِنانِ یا مَنْ اَذاقَ اَحِبّآئَهُ

از غیر تو مى توان طلب کرد با اینکه تو تغییر نداده اى شیوه عطابخشیت را اى خدائى که به دوستانت

حَلاوَةَ الْمُؤ انَسَةِ فَقامُوا بَیْنَ یَدَیْهِ مُتَمَلِّقینَ وَیا مَنْ اَلْبَسَ اَوْلِیائَهُ

شیرینى همدمى خود را چشاندى و آنها در برابرت به چاپلوسى برخاستند و اى خدائى که پوشاندى براولیاء خودت

مَلابِسَ هَیْبَتِهِ فَقامُوا بَیْنَ یَدَیْهِ مُسْتَغْفِرینَ اَنْتَ الذّاکِرُ قَبْلَ

خلعتهاى هیبت خود را پس آنها در برابرت به آمرزش خواهى بپاخواستند توئى که یاد کنى پیش از آنکه

الذّاکِرینَ وَاَنْتَ الْبادى بِالاِْحْسانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعابِدینَ وَاَنْتَ

یاد کنندگان یادت کنند و توئى آغازنده به احسان قبل از آنکه پرستش کنندگان بسویت توجه کنند و توئى

الْجَوادُ بِالْعَطآءِ قَبْلَ طَلَبِ الطّالِبینَ وَاَنْتَ الْوَهّابُ ثُمَّ لِما وَهَبْتَ لَنا

بخشنده عطا پیش از آنکه خواهندگان از تو خواهند و توئى پربخشش و سپس همان را که به ما بخشیده اى از ما

مِنَ الْمُسْتَقْرِضینَ اِلهى اُطْلُبْنى بِرَحْمَتِکَ حَتّى اَصِلَ اِلَیْکَ

به قرض مى خواهى خدایا مرا بوسیله رحمتت بطلب تا من به نعمت وصالت نائل گردم

وَاجْذِبْنى بِمَنِّکَ حَتّى اُقْبِلَ عَلَیْکَ اِلهى اِنَّ رَجآئى لا یَنْقَطِعُ عَنْکَ

و بوسیله نعمتت مرا جذب کن تا به تو رو کنم خدایا براستى امید من از تو قطع نگردد و اگرچه

وَاِنْ عَصَیْتُکَ کَما اَنَّ خَوْفى لا یُزایِلُنى وَاِنْ اَطَعْتُکَ فَقَدْ دَفَعَتْنِى

نافرمانیت کنم چنانکه ترسم و از تو زائل نشود و گرچه فرمانت برم همانا جهانیان مرا بسوى تو رانده اند

الْعَوالِمُ اِلَیْکَ وَقَدْ اَوْقَعَنى عِلْمى بِکَرَمِکَ عَلَیْکَ اِلهى کَیْفَ اَخیبُ

و آن علمى که به کرم تو دارم مرا به درگاه تو آورده خدایا چگونه نومید شوم

وَاَنْتَ اَمَلى اَمْ کَیْفَ اُهانُ وَعَلَیْکَ مُتَّکَلى اِلهى کَیْفَ اَسْتَعِزُّ وَفِى

و تو آرزوى منى و چگونه پست و خوار شوم با اینکه اعتمادم بر تو است خدایا چگونه عزت جویم با اینکه در

الذِّلَّةِ اَرْکَزْتَنى اَمْکَیْفَ لا اَسْتَعِزُّ وَاِلَیْکَ نَسَبْتَنى اِلهى کَیْفَ لا اَفْتَقِرُ

خوارى جایم دادى و چگونه عزت نجویم با اینکه به خود مُنْتَسِبَم کردى خدایا چگونه نیازمند نباشم

وَاَنْتَ الَّذى فِى الْفُقَرآءِ اَقَمْتَنى اَمْ کَیْفَ اَفْتَقِرُ وَاَنْتَ الَّذى بِجُودِکَ

با اینکه تو در نیازمندانم جاى دادى یا چگونه نیازمند باشم و توئى که به جود و بخششت

اَغْنَیْتَنى وَاَنْتَ الَّذى لا اِلهَ غَیْرُکَ تَعَرَّفْتَ لِکُلِّ شَىْءٍ فَما جَهِلَکَ

بى نیازم کردى و توئى که معبودى جز تو نیست شناساندى خود را به هر چیزو هیچ چیزى نیست که تو را نشناسد

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۲۳
محمدرضا محمودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی