باب الحوائج

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

باب الحوائج

این وب جهت آشنایی با معارف دینی و سیره ائمه معصومین(ع) و شهداء و ایجاد فرصت برای همه کسانی که تمایل به دانستن مطالب مختلف علمی،پژوهشی،دینی،فرهنگی،اجتماعی،هنری،
تاریخی،سیاسی،طنزو...دارند طراحی گردید لطفاً ازنظرات خود مارا بهره مندنمایید. استفاده از مطالب این وب به شرط ذکر آدرس منبع و اهداء 14صلوات آزاد است.
karbala114.mihanblog.com - hajmahmod33@yahoo.com - 09111495934 - hajmahmod33@gmail.com مدیران وبلاگ : ابواب الحوائج(حضرت ابوالفضل العباس،حضرت علی اصغر،حضرت موسی بن جعفر،حضرت امام جواد)علیهم السلام اجمعین

آنان که در تجهیز صدام کوشیدند

شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۰۰ ب.ظ

آنان که در تجهیز صدام کوشیدند

به راستی چه کسانی در تجهیز و تسلیح صدام، این دیکتاتور مخوف قرن 20 نقش داشته‌اند؟

هنگامی که مراحل پایانی عملیات کربلای 5 با رمز یا زهرا(س) انجام گرفت، بسیاری از کارشناسان نظامی ایران بر این باور بودند که مهندسی و ماشین نظامی عراق تا سال‌های سال، دیگر قادر به ایستایی نخواهد بود. اما هنوز یک سال از این عملیات در شلمچه نگذشته بود که آمار‌ها و ارقام و هم چنین توان نظامی حزب بعث، چیزی خلاف این نظر را آشکار می‌ساخت. به راستی چه کسانی در تجهیز و تسلیح صدام، این دیکتاتور مخوف قرن 20 نقش داشته‌اند؟ برای آن که عمق همیاری با دیکتاتور سیاه عراق آشکار شود به این آمار می‌توان استناد کرد.

در آوریل 1988( اردیبهشت 1367) یک نشریه ایتالیایی به نام «اسپرسو» درباره موازنه نابرابر نظامی ایران و عراق، آماری را منتشر ساخت. این آمار چنین بود. ارتش ایران: 665 هزار نفر - عراق: 800 هزار نفر/ تانک ایران: 1050 دستگاه - عراق: 7000 دستگاه / توپخانه ایران: 600 قبضه - عراق: 5600 قبضه / هواپیما ایران: 200 فروند - عراق: 500 فروند

این آمار در حالی منتشر ‌شد که هنوز به پایان جنگ ایران و عراق 3 ماه باقی مانده بود. دنیای غرب بر این باور بود که تنها عامل باز دارنده قوای با ایمان و بسیجی ایران، تسلیحات روز و مدرن شرق و غرب است. در حقیقت نخستین درگیری مشترک بلوک شرق و غرب با یک کشور پس از سقوط هیتلر در آلمان، میجی در ژاپن و موسولینی در ایتالیا، در نقطه مرزی ایران و عراق ظهور یافت.

مجله سیاست دفاعی در شماره چهارم خود، در گزارشی از کمک‌های بلوک شرق و غرب به عراق، چنین آورده است: «نیرو‌های مسلح ارتش عراق در نتیجه فروش عظیم تسلیحاتی توسط اتحاد شوروی و قدرت‌های عربی، در مدتی کمتر از دو سال سیستم‌های تسلیحاتی خود را به بیشتر از 40 درصد افزایش دادند. در آستانه بازپس‌گیری «فاو» در آوریل 1988، یعنی اردیبهشت 1367، ارتش عراق حدود 5 هزار دستگاه تانک، 4500 نفربر زرهی، 5500 عراده توپ، 420 فروند هلی‌کوپتر و 720 هواپیمای جنگنده و بمب‌افکن آماده برای عملیات در اختیار داشت. این خیل عظیم سیستم‌های تسلیحاتی، با حداقل 300 فروند موشک زمین به زمین اسکاد بی‌، ساخت شوروی تجدید ساختار شده توسط آلمان‌ها و مقادیر زیادی مهمات شیمیایی تولید به اتکای فن‌آوری صادراتی آمریکایی ـ اروپایی تکمیل می‌شد.

حکومت بغداد با کسب این مقادیر عظیم از جنگ افزار‌های مدرن متعارف و غیر متعارف، توانست استعداد نیرو‌های زمینی ارتش خود را از 27 لشگر در سال 1986 یعنی 1365، به 50 لشکر در سال 1988 یعنی 1368، به دو برابر افزایش دهد. این امر نمایان گر رشد واقعی در ساختار نیرو و توانایی‌های عملیاتی صدام حسین بود و در جهت تغییر موازنه استراتژیک کلی منطقه خلیج‌فارس گام مهمی به شمار می‌رفت». به راستی این همه هم یاری و هم راهی با یک کشور برای چه هدفی دنبال می‌شد؟ در حالی که بیش از 80 کشور به صورت رسمی و غیر رسمی عراق را یاری می‌دادند. جمهوری اسلامی ایران حتی از داشتن حق خرید سیم خاردار که یک وسیله غیر نظامی به شمار می‌رود، محروم بود. این در حالی بود که کشور‌های مهم دنیا چون آمریکا، انگلیس، فرانسه، شوروی و آلمان، رسماً خود را وقف خدمت به عراق کرده بودند. این خدمات جدای از سرازیر شدن پول‌های نفت کوتوله‌های خلیج‌نشین عرب بود.

در طول سال‌های جنگ، کشور‌های عربی منطقه با نام نهادن صدام به عنوان «سردار و فاتح قادسیه»، «افتخار عرب» و «صلاح‌الدین ایوبی زمان» میلیارد‌ها دلار کمک بلا عوض به حکومت صدام و رژیم صدام نمودند. یکی از فرماندهان جنگ در همین رابطه می‌گوید: «در بسیاری از عملیات‌ها نظیر خیبر، والفجر 8 و کربلای 5، حقیقتاً ماشین نظامی عراق از هم پاشیده شد؛ اما به چند ماه نمی‌کشید که صدام پس از هر کدام از این عملیات‌ها، با امکانات بیشتر و جدیدتر وارد منطقه می‌شد. این مسأله حاصل نمی‌شد جز با پول عرب‌های منطقه و حمایت‌های غرب و شرق». روال حمایت غرب و شرق از صدام، تنها به دوران جنگ عراق و ایران محدود نشد و پس از پایان جنگ هم این روند ادامه یافت. عراق افتخار ژاندارمی منطقه، یعنی همان عنوان«مترسک» و «سگ ‌هار دست‌آموز» را برای حکومت غرب کسب کرده بود. در این میان بر اساس اسناد معتبر، انگلیس و آمریکا بیشترین نقش را در تجهیز صدام پس از جنگ ایران و عراق داشته‌اند.

در کتاب «غرب چگونه عراق را مسلح ساخت»، در فصل 16 چنین آمده است: «… در شرایطی که سرانجام ایران رسماً پذیرش قطعنامه پذیرش 598 را به سازمان ملل اعلام کرده بود، وزارت بازرگانی آمریکا به روال سابق، هم‌چنان با صدور تکنولوژی پیشرفته آمریکا به کارخانه‌ها و تأسیسات اسلحه سازی عراق موافقت می‌کرد. مروری بر پروانه‌های صادر شده از سوی این وزارت خانه در هشت ماهه پس از کشتار «حلبچه»، حاکی از تحویل مداوم تجهیزات کشتِ ویروس، قارچ و تک یافته‌‌ای به آژانس انرژی اتمی عراق، تحویل دنده‌های الکترونیکی و ابزار‌های ماشینی دکاره به مرکز تولید موشکی «سعد ـ 16»، کارخانه تولید بمب «بدر»، کارخانه صنایع موشکی صدام، ‌کارخانه‌های الکترونیک دفاعی منصور و صلاح الدین و مجتمع تسلیحاتی عظیم «تاجی» است.»

در همان سال‌ها، انگلیس و آمریکا به خوبی دریافته بودند که کشور جنگ افروز عراق چگونه می‌تواند سرمایه داران و کارخانه‌های اسلحه ساز آن‌ها را از خطر ورشکستگی نجات دهد و حکومت‌های عرب منطقه را از ترس صدام مجبور به خرید تسلیحات از آنها سازد. وزارت بازرگانی آمریکا در همین رابطه اعلام داشت: «با پایان یافتن جنگ عراق و ایران، اکنون عراق بازار خوبی برای تاجران آمریکایی است.» آن چه که بیشتر باعث رونق صنایع کشتار جمعی آمریکا می‌شد، انتقال آن به حکومت بعثی عراق بود. سلاح های کشتار جمعی علاوه بر بالا بردن قدرت تخریبی قوای نظامی عراق، حکومت‌های منطقه را نیز بیش از پیش در هراس از این سگ‌ هار فرو می‌برد. از این رو شرکت‌های آمریکایی به معامله‌ای عظیم دست زدند.

بر اساس منابع موجود، در ماه ژوییه 1988 یعنی اوایل مرداد 1367 هجری شمسی و دقیقاً 3 روز پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران، شرکت نفتی «بچتل» که کارگزار آن «جرج‌ شولتز» سمتِ وزیر خارجه آمریکا را بر عهده داشت، قرار دادی به مبلغ یک میلیارد دلار با وزارت صنعت و صنایع نظامی ژنرال «حسین کامل» ـ داماد صدام ـ در بغداد منعقد ساخت. به موجب این قرار داد، بچتل طراحی و ساخت یک مجتمع پتروشیمی نزدیک «المسیب» در جنوب بغداد را به عهده گرفت. حسین کامل و ژنرال «عامر السعدی» در نظر داشتند. در مجتمع مزبور با نام P.C.2 گاز خردل و اکسید اتیلن تولید کنند. اکسید اتیلن در تولید سوخت موشک مورد استفاده قرار می‌گرفت. انگلستان نیز از قافله دنیای غرب عقب نماند و برای یافتن جای پا در عراق و تجهیز حکومت خونخوار بعثی به سلاح های پیشرفته، تقلا و کوشش خود را پس از پایان جنگ آغاز نمود.

پس از پایان جنگ، حکومت سلطنتی انگلستان بر آن بود تا به هر شیوه‌ای وارد بازار اسلحه عراق شود. دقیقاً چند ماه پس از پایان جنگ ایران و عراق، «آلن کلارک» وزیر دفاع انگلستان، معاون خود «دیوید هیتی» را به سوی بغداد روانه ساخت. «هیتی» کاری نداشت جز آن که مواضع لندن را برای عراقی‌ها آشکار سازد. عراقی‌ها خوب می‌دانستند که بریتانیا در طول جنگ با ایران، چگونه بعثی‌ها را یاری دادند. صدام حسین، عاشق و شیدای کار آمدی محتاطانه و توانایی‌های پنهانی و احتیاط کاری‌های انگلیسی‌ها بود. آقای «هیتی» معاون وزیر دفاع بریتانیا چنین می‌گوید: «تمام تلاش‌مان را به خرج دادیم تا رابطه را گرم نگه داریم. طی جنگ هشت ساله صدام علیه رژیم تهران، به طور متوسط هر سال 40 خلبان نظامی عراقی در پایگاه نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا، آموزش می‌دیدند و شرکت‌های خصوصی نظیر هواپیمایی C.S.I هم بر این دوره‌ها نظارت داشتند.»

لندن نه تنها در جنایات صدام شریک بود، بلکه خود را در کنار او در برابر ایران می‌دید. از همین رو از نخستین روز‌های جنگ ایران و عراق، سیگنال‌هایی مثبت برای همکاری با عراق را روانه ساخت. صدام به خوبی این سیگنال‌ها را می‌شناخت. او دست‌آموز سرویس‌های جاسوسی خود آنها بود. در سال 1983 یعنی دو سال پس از آغاز جنگ علیه ایران، آمریکا طرح خصمانه‌ای را برای در تنگنا قرار دادن ایران تهیه کرد. این طرح که با نام «استانچ» یک تحریم تسلیحاتی کامل را علیه ایران در بر می‌گرفت، قوای ایرانی را به مرور زمان دچار ضعف نظامی می‌نمود. لندن به خوبی می‌توانست نقش روباه صفتانه خود را ایفا کند. این همان سیاست مکارانه لندن بود که نه خود را در برابر ایران قرار می‌داد و نه عراق را از خود دور می‌ساخت. صدام نیز به هم این سیاست رضایت کامل داشت. بدین روی لندن، به تهران اجازه داد تا در خیابان ویکتوریا دفتر خریدی باز کند. تهران در این دفتر می‌توانست روابط تجاری خود را با دلالان و تجار اسلحه و امکانات مورد نیازش در جنگ بر قرار سازد. این دفتر درست و در همه لحظات، تحت نظارت جاسوسان و مراقبان پلیس مخفی بریتانیا بود. اسکاتلند یارد شبانه روز تمامی مکالمات و گفتار‌های این دفتر را شنود می‌کرد.

اکنون آشکار شده است که حکومت بریتانیا از طریق M.I.5 سازمان اطلاعاتی خود تمامی حرکات ایرانی‌‌ها را ثبت و در اسرع وقت، کلیه اطلاعات و اسناد مهم مربوط به خرید اسلحه‌های اروپایی و امکانات غربی را مستقیماً به برادر ناتنی صدام و رییس سازمان اطلاعاتی عراق؛ «برزان التکریتی» می‌فروخته است.

این روابط خاص و پنهانی و فروش اطلاعات محرمانه به هم این جا ختم نمی شد. از خدمات بسیار ارزشمند بریتانیا به حکومت دیکتاتور عراق در طول جنگ، آن بود که «برزان» و فرماندهان سرویس خدمات هوایی ویژه (S.A.S) در انگلستان را به هم دیگر نزدیک نمود. این سازمان در یک قرارداد محرمانه، متعهد شد تا واحد‌های ویژه هوابرد عراق را در پایگاه فوق سری جزیره‌ای در رود دجله آموزش دهد. گذر تاریخ بسیاری از برگ‌های دفتر سیاه و کارنامه پر جنایت دنیای غرب، به ویژه آمریکا و انگلیس را تورق خواهد کرد. هنگامی که صدام در برابر دوربین‌های رسانه‌های دنیا ایستاد و گفت:‌«تنها در فاو ده‌ها هزار جوان عراقی را به کام آتش حمله ایرانی‌ها فرستادم و سپر گوشتی‌عرب‌ها ساختم تا خیالشان از ایرانی‌های مجوس! در امان باشد»، هیچ کسی نمی‌دانست که چه کسی صدام را تشویق و حمایت می‌کند تا جوانان بیگناه عراق را به کام مرگ فرستد. امروز همه دنیا به خوبی دریافته‌اند که حامیان و دست پروردگان صدام چه کسانی بودند.

هنگامی که سخنان صدام پس از اشغال کویت در رسانه‌ها پخش شد، مردم دنیا به دنبال پاسخ پرسش ذهن خود بودند. صدام چنین گفت: «شیوخ خلیجی درباره آن به اصطلاح کمک‌هایشان به حکومت‌ ما در طول جنگ با ایران، خیلی سر و صدا می‌کنند. ما هیچ دینی به این یهودیان خلیجی نداریم و جنگ را تنها با کمک خودمان به پایان بردیم و با مدد بازوان توانای مردان‌مان و فداکردن افرادمان». وقتی خبر‌گزاری آمریکایی آسوشیتدپرس در گزارش خود از ریاض واکنش «ملک فهد» پادشاه عربستان به سخنان صدام را انعکاس داد، مردم دنیا پاسخ خود را یافتند. «ملک فهد» چنین گفته بود: «اقدامات تجاوز کارانه رهبر عراق در اشغال کشور کویت و سخنان اخیر او، نشان گر ناسپاسی نسبت به حمایت‌های نظامی عربستان و کشور‌های عرب برادر در خلیج فارس از او در طول جنگ هشت ساله‌اش علیه ایران است. اگر عراق می‌گوید: در آن هشت سال جنگ، افراد خود را فدا کرده‌ است، ما نیز با پول، سلاح های پیشرفته و همکاری بین‌المللی در این فداکاری سهیم بوده‌ایم. چگونه صدام می‌تواند همه این‌ها را فراموش کند و سعی در از بین بردن حقایق نماید؟»

وقتی عمر یاقوت، سفیر کویت در عربستان گفت:‌ «صدام فردی دروغ‌گو و کافر است.ایران صدام را خوب شناخته و در مورد حمله عراق به کویت، بار‌ها به ما اخطار داده بود، اما ما در این مورد گوش شنوایی نداشتیم»، همه کارشناسان هشدار‌های حضرت امام خمینی(ره) به رهبران عرب را به یاد آوردند که آنچه، آن پیر روشن ضمیر، از صدام و روابط او با دنیای کفر می‌دید، دیگران نمی دیدند.

امروز اگر چه صفحات تاریخ مکتوب قرن با تمام نامردی‌ها و بی مهری‌ها و دروغ‌ها نگاشته شده است، اما تاریخ حقیقی توسط غریب‌ترین مردان انقلاب و مظلومان مقتدر سرزمین‌مان در حافظه‌ها و سینه‌های توده‌‌های محروم عالم نگاشته شده است. صدام رفتنی بود و رفت و سیاهه سوابقش امروز بر همه آشکار شده است. دور نیست تا آفتاب حقیقت از پس ابر برون آید و آنچه که تا کنون نادیدنی بوده است، به دیده آید. دینای غرب در روشنایی حقیقت، چه کاری جز واژگونه خفتن در پس تاریکخانه وجودش خواهد داشت؟

نکته : صدام حسین جنگ تحمیلی دفاع مقدس حزب بعث عراق

منبع: خبرگزاری مهر  1383/6/24

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۰۶
محمدرضا محمودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی