باب الحوائج

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

باب الحوائج

این وب جهت آشنایی با معارف دینی و سیره ائمه معصومین(ع) و شهداء و ایجاد فرصت برای همه کسانی که تمایل به دانستن مطالب مختلف علمی،پژوهشی،دینی،فرهنگی،اجتماعی،هنری،
تاریخی،سیاسی،طنزو...دارند طراحی گردید لطفاً ازنظرات خود مارا بهره مندنمایید. استفاده از مطالب این وب به شرط ذکر آدرس منبع و اهداء 14صلوات آزاد است.
karbala114.mihanblog.com - hajmahmod33@yahoo.com - 09111495934 - hajmahmod33@gmail.com مدیران وبلاگ : ابواب الحوائج(حضرت ابوالفضل العباس،حضرت علی اصغر،حضرت موسی بن جعفر،حضرت امام جواد)علیهم السلام اجمعین

فرصتی برای تأمین منافع

پنجشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۴۱ ب.ظ

فرصتی برای تأمین منافع

در این نوشته به بررسی مسأله غرامت جنگی در قوانین بین المللی و نحوه اعمال این قوانین طبق قطعنامه ۵۹۸ در مورد جنگ ایران و عراق می پردازیم.

آغاز جنگ؛ شروع ویرانی

۳۱ شهریور ۵۹، با شلیک اولین گلوله توپ توسط صدام حسین و اعلام عدم پذیرش قرار داد ۱۹۷۵ الجزایر، جنگ میان دو کشور مهم حوزه خلیج فارس و خاور میانه آغاز شد. نبردی که طولانی ترین پیکارهای قرن بیستم محسوب می شد و طی آن، خرابیها و هزینه های هنگفتی بر دو طرف تحمیل شد که برای درک بهتر کافی است که بگوییم هزینه جنگ برای دو کشور ایران و عراق با درآمدهای نفتی این دو کشور در سراسر قرن بیستم برابر بوده است.

طبق ادعای مقامات ایرانی، کل هزینه جنگ از ماه سپتامبر سال ۱۹۸۰ تا ماه ژوئن ۱۹۸۲ بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار است. این هزینه برآوردی، درآمدهای نفتی از دست رفته را در بر نمی گیرد، هر چند آسیبهای وارد شده به بخش نفت را شامل می شود. در دومین برآورد، ایران اعلام کرد که تا اواخر سال ۱۹۸۴، هزینه های جنگ تا سقف ۲۰۰ میلیارد دلار افزایش یافته است. در نهایت در تخمین های جدیدتری که توسط سازمان برنامه و بودجه صورت گرفت ضررهای اقتصادی در طول پنج ساله نخست جنگ، ۳۰۹ میلیارد دلار برآورد شد. اگر بر همین مبنای آماری ضررهای جنگ را تا پایان محاسبه کنیم می توانیم چنین ادعا کنیم که مطابق روش آماری ایران، خسارت جنگ تا پایان سال ۱۹۸۶ به ۳۶۹ میلیارد دلار افزایش یافته است. البته اگر بخواهیم برآورد دقیق تری را از هزینه های اقتصادی جنگ برای ایران ارائه کنیم باید موارد زیر را نیز به مبلغ فوق (۳۶۹ میلیارد دلار) اضافه کنیم که عبارتست از:

۱- در بهار سال ۱۹۸۴، عراق حمله به نفت کشها را در شمال خلیج فارس آغاز کرد. بین ماه مارس ۱۹۸۴ تا ژانویه ۱۹۸۷؛ ۱۰۶ فروند نفت کش که نفت ایران را حمل می کردند مورد حمله قرار گرفتند. در نتیجه حق بیمه کشتیهای باری و بدنه کشتیها پنج و حتی ده برابر افزایش یافت تا حدی که کل هزینه کشتی رانی از جزیره خارک از بیست برابر نرخ جهانی (پیش از حمله به نفت کشها) به شصت تا هشتاد برابر (بعد از آغاز حمله) رسید. افزایش حق بیمه و دستمزد خدمه کشتیها موجب شد تا کرایه حمل نفت از جزیره خارک از ۲ دلار به ۳ دلار در هر بشکه افزایش یابد. از طرف دیگر ایران برای تشویق مالکان کشتیها از جاده معروف به اگزوسه ، تخفیف هایی را پیشنهاد کرد که حجم این تحقیقات نیز به ۳ میلیارد دلار می رسد.

۲- همچنین با توجه به حملات مداوم عراق به پالایشگاههای نفت و تأسیسات تولید فرآورده های نفتی و کمبود این محصولات، ایران مجبور شد به وارد کردن این محصولات روی بیاورد که ارزش این واردات در دوره مذکور ۱۴ میلیارد دلار است (برآورد می شود) در مقابل کاهش بالقوه صادرات نیز یکی دیگر از هزینه های اقتصادی جنگی است که گریبانگیر ایران شده بود. البته برآورد کاهش درآمدهای نفتی ایران از زمان آغاز جنگ تا اندازه ای ناممکن به نظر می رسد.

۳- در زمان آغاز جنگ، امکانات بندری در آبادان و خرمشهر نابود شد و این امر باعث شد تا ایران واردات خود را بیشتر از بنادر کوچکتر و با امکانات کمتر انجام دهد. تغییر در بنادری که واردات از طریق آنها صورت می گرفت، به موازات افزایش حق بیمه کشتیها در خلیج فارس قیمت محصولات وارداتی به میزان ۳۰ تا ۵۰ دلار در هر تن افزایش یافت.

از دیگر نکات مهمی که حتماً باید به آن توجه شود این است که افزون بر هزینه هایی چون خسارات وارد شده بر زیرساختها و ضرر از ناحیه درآمد نفت، باید مسائلی مانند تولید ملی و کاهش آن در اثر وقوع جنگ، هزینه های نظامی شدن و هزینه های فرصت را نیز به هزینه جنگ اضافه کرد. طبق این مفروضات و برآوردهای انجام شده هزینه کلی اقتصادی جنگ برای ایران از سال ۱۹۸۰ تا سال ۱۹۸۶ مبلغی معادل ۳/۶۴۴ میلیارد دلار است؛ مبلغی که دربرگیرنده هزینه های تورمی، درآمدها و خدمات هدر داده شده برای صدها نفر از کشته شدگان جنگ، اتلاف منابع طبیعی، تأخیر در اجرای پروژه های عمرانی، هزینه آسیبهای آموزشی و پرورشی برای نسل جوان و ارقامی که در نهایت صرف آسیب دیدگان جنگ می شود که توانایی مشارکت در تولید ملی را ندارند؛ نمی باشد.

آری اگر خسارات واقعی ناشی از تخریب زیرساختهای اقتصادی و نابودی شهرها، اماکن، جاده ها، کارخانجات مرزی، تأسیسات صنعتی و خدماتی و هزینه های ناشی از جنگ و تأمین نیازهای خاص شرایط جنگی به ایران را به حساب بیاوریم مبلغی بیش از هزار میلیارد دلار است.

هشت سال جنگ تحمیلی موجب به شهادت رسیدن بیش از ۲۰۰ هزار نفر از جوانان و نیروی کارآمد و مستعد ایرانی شد و علاوه بر آن خسارات مادی و معنوی ناشی از جانباز شدن حدود ۲۰۰ هزار نفر دیگر از جوانان، دهها هزار اسیر و تعداد زیادی مفقودالاثر که ماحصل آن بی سرپرستی هزاران زن و کودک ایرانی شد، امروز با وجود گذشت سالها از آن جنگ تحمیلی همچنان بر دوش ملت ایران سنگینی می کند. دولت جمهوری اسلامی همچنین سالانه مبلغ هنگفتی بابت معالجه مجروحان شیمیایی پرداخت می کند، از سوی دیگر برای جبران عقب افتادگی و خرابیهای استانهای مرزی در زمان جنگ، سالانه هزینه ها و اعتبارات فوق العاده ای به جامعه ما تحمیل کرده است. البته خسارات ناشی از به شهادت رسیدن بهترین فرزندان ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلی، مجروحان، معلولان، مفقودان و مصدومان ناشی از حملات شیمیایی رژیم عراق با هیچ ارزشی قابل اندازه گیری و جبران نخواهد بود. اما چه کنیم که باید جواب متجاوز را می دادیم و حتی یک وجب از خاک مقدس ایران زمین را به مزدوران دو ابرقدرت شرق و غرب واگذار نمی کردیم و بالاتر از این انگیزه ها، جنگ ما، جنگ عقیده بود و بس . پس از این مقدمه کوتاه تا حدودی عمق تأثیرات جنگ هشت ساله با ملت ایران روشن می شود حال

ببینیم عکس العمل مجامع و سازمانهای بین المللی در این مورد چه بود؟

جنگ تحمیلی همانطور که بر ملت مظلوم ایران تحمیل شده بود مانند بسیاری از نمونه های دیگر نیز تا مدتها با سکوت یا بی تفاوتی مجامع و سازمانهای بین المللی دفاع از حقوق انسان و انسانیت روبه رو بود. اما بالاخره پس از هشت سال فراز و نشیب طول جنگ، شورای امنیت مجبور شد تا حدی به خواسته های ایران تن در دهد و در نهایت قطعنامه ۵۹۸ در شورا به تصویب رسید و پس از مدتی رایزنی و دیپلماسی فعال، ایران و عراق نیز این قطعنامه را پذیرفتند.


مسئولیت دولتها

قطعنامه ۵۹۸ (۱۹۸۷) «شورای امنیت،... مصمم گردید به تمامی اقدامات نظامی بین ایران و عراق خاتمه بخشد، معتقد گردید که می باید یک راه حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پایدار بین ایران و عراق به دست آید...»

عملیات نظامی ظفرآفرین رزمندگان جمهوری اسلامی ایران در چند جبهه، عراق و حامیان آن را به تلاشی مضاعف برای کشاندن ایران به مذاکره واداشت. از طرف دیگر، غرب و در رأس آن آمریکا با قدرت و شدت تمام در صدد پایان دادن به جنگ برآمدند. آمریکا با ملاحظه قدرت برتر ایران چند بار تلاش برای نزدیکی با دولت جمهوری اسلامی ایران- مانند ماجرای مک فارلین- را آ زمایش کرد. از سوی دیگر پایان بخشیدن به منازعه، مورد نظر سایر قدرتها هم بود. از سوی دیگر علاوه بر شرایط برتر نظامی ایران، در عرصه سیاسی نیز جمهوری اسلامی ایران تقریباً یکه و تنها موفق شده بود دو بار تلاش پرحجم عراق برای ریاست جنبش غیرمتعهدها را خنثی سازد و با مانورهای سیاسی و اقدامات تبلیغی و روشنگری، حقیقت متجاوز بودن عراق و واقعیت تساهل و تسامح جامعه جهانی را به افکار عمومی دنیا بقبولاند. لذا تنها یک راه برای خاتمه جنگ وجود داشت آن هم تصویب قطعنامه ای بود که در آن توجهی نسبی به خواسته های جمهوری اسلامی ایران شده باشد و البته این کار ساده ای نبود. به هر حال جمهوری اسلامی ایران با درک شرایط و مقتضیات، ضمن تماس با کشورهای دولت در شورای امنیت، تمام سعی خود را برای اثر گذاردن بر طرح قطعنامه به عمل آورد و سرانجام هر چند نتوانست شورای امنیت را به قبول کامل نظریات خود متقاعد کند، اما برخی عناصر اساسی مورد نظر خود را بدون حضور مستقیم در شورا در قطعنامه گنجاند. از جمله این عناصر که در قطعنامه گنجانده شد بند ششم و هفتم قطعنامه ۵۹۸ بود.

بند ششم: از دبیرکل درخواست می نماید که با مشورت با ایران و عراق، مسأله تفویض اختیار به یک هیأت بی طرف برای تحقیق راجع به مسئولیت منازعه را بررسی نموده، در اسرع وقت به شورای امنیت گزارش دهد.

بند هفتم: ابعاد خسارت وارده در خلال منازعه و نیاز به تلاشهای بازسازی با کمکهای مناسب بین المللی پس از خاتمه درگیری تصدیق می گردد و در این خصوص از دبیرکل درخواست می کند که یک هیأت کارشناسی را برای مطالعه موضوع بازسازی و گزارش به شورای امنیت تعیین نماید.

البته در این دو مورد نیز اشکالاتی وجود داشت، مانند تشکیل هیأت بی طرف تحقیق در باب مسئولیت منازعه؛ اولاً عبارت آن فاقد کلمه «شروع» منازعه است؛ ثانیاً مکانیسمی دقیق برای آن تعیین نشده بود، هرچند که سرانجام با تلاشهای دیپلماتیک ایران در شورای امنیت پس از چند سال رژیم عراق به عنوان متجاوز معرفی گردید. به هر حال این دو بند نقاط برجسته قوت قطعنامه ۵۹۸ نسبت به قطعنامه های پیشین محسوب می شد چرا که بند ۶ قسمت اجرایی قطعنامه، تنها به خاطر جلب نظر جمهوری اسلامی ایران گنجانده شده بود و اگر چه ایرادات این امر (تحقیق در مورد مسئولیت منازعه) ذکر شد، لیکن نمی توان این موضوع را انکار کرد که بند ۶ یکی از عمده ترین و شاخص ترین امتیازات این قطعنامه بوده است. البته این موضوع را در چارچوب اصل کلی «مسئولیت دولتها» بررسی می کنیم تا متوجه آثار و تبعات آن شویم که در نهایت می تواند منجر به پرداخت غرامت از طرف دولت مسئول گردد.


ارزیابی خسارات و پژوهش درباره مسأله بازسازی

اسناد ملل متحد تا حدی راهگشای اخذ این نتیجه گیری می باشند که رژیم عراق و به ویژه صدام می توانند برای ارتکاب تجاوز به ایران، مسئول شناخته شوند اما این مطلب نه در قطعنامه ۵۹۸ و نه بعد از آن مورد توجه مجامع عمومی جهان قرار نگرفت در حالی که این مجازاتها در قطعنامه ۶۸۷ یعنی پس از حمله عراق به کویت در نظر گرفته شد تا رژیم عراق توان جنگ تجاوز کارانه را از دست بدهد. شورای امنیت در واقع با چنین عکس العملی در قبال رژیم عراق، به خوبی نشان داد که تا چه حد، موقعیت قربانی تجاوز در برخورد شورا با متجاوزی واحد، مؤثر است! البته دبیرکل سازمان ملل در گزارشی در ۹ دسامبر ۱۹۹۱ عراق را به عنوان مسئول مخاصمه این جنگ معرفی کرد.

آقای ولایتی وزیر وقت خارجه جمهوری اسلامی ایران در مورد اجرای بند هفتم می گوید: [سرانجام] دبیرکل سازمان ملل معاون سابق خود آقای عبدالرحیم ابی فرح را مأمور تهیه گزارشی از خسارات اساسی وارد بر جمهوری اسلامی ایران طی دوران جنگ تحمیلی کرد. با توجه به ترکیب هیأت متشکل از کارشناسان در زمینه های گوناگون صبح روز جمعه ۱۰ خرداد ۱۳۷۰ وارد تهران شدند و ملاقاتهای کوتاه و فشرده ای با مقامات ایران انجام دادند و پس از آن (به مناطق خسارت دیده) همراه با نمایندگانی از وزارتخانه ها و ارگانهایی که بیشترین خسارات را متحمل شده بودند به مناطق خسارت دیده اعزام شدند. هیأت پس از ملاقاتها و بازدید های مفصل گزارشی را طی سند شماره ۲۲۸۶۳/ S مورخ ۳۱ ژوئیه ۱۹۹۱ در اختیار شورای امنیت گذارد. در این گزارش در اثر حمله عراق ۵ استان کشور صحنه نبرد و ۱۱ استان دیگر مورد حمله واقع شده است. ۵ شهر و ۴ هزار روستا خسارت دیده اند و در نهایت خسارات مستقیم وارد بر جمهوری اسلامی ایران به نظر هیأت بیش از ۲/۹۷ میلیارد دلار تخمین زده شد که البته به نظر ما بیش از این رقم بود.

متعاقب نظر این هیأت و در پس سفر آقای پطروس غالی دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، آقای نیازی مشاور دبیرکل در ۲۱ خرداد ۱۳۷۱ به تهران می آید و اظهار می دارد: «دریافت غرامت موضوع بند ۷ قطعنامه ۵۹۸ نیست، بلکه کمکهای بین المللی در آنجا ذکر شده است.» لذا به نظر می رسد مسائل بند هفتم همچنان مفتوح است. آن قسمت از بند ۷ که مربوط به سازمان ملل بود و می بایست کارشناسانی برای برآورد خسارت می فرستادند انجام شده و تخمین خسارت هم شده است- اگر چه میزان آن از دید ما نه ۲/۹۷ میلیارد دلار که یک تریلیون دلار غرامت برای خسارات مستقیم و غیرمستقیم است- اما موضوع تأمین این خسارتها از طرف کشورهای ثروتمند و داوطلب مانند عربستان و کویت که در زمان تصویب قطعنامه قول همکاری داده بودند انجام شده و از طرفی سازمان ملل نمی تواند هیچ کشوری را ملزم به اعطای کمک مالی به دو کشور خسارت دیده کند. البته نباید از نظر دور داشت که با توجه به معرفی عراق به عنوان آغازگر جنگ، براساس حقوق بین الملل آن کشور را ملزم به پرداخت غرامت می کند. برخی از کارشناسان بر این باورند که درست است که عراق باید غرامت ایران را بپردازد،اما این موضوع مستلزم همکاری شورای امنیت و فراهم شدن شرایط مناسب جهت طرح موضوع است. اما به راستی آیا می توان تنها به همکاری شورای امنیت دل بست؟ شورایی که به صورت (زیرکانه) در قطعنامه ۵۹۸ از زیر بار خواسته مشروع ایران برای مجازات عراق شانه خالی کرده و مسئولیت بین المللی را صرفاً در قالب سنتی آن یعنی مسئولیت مدنی (جبران خسارت) مورد توجه قرار داده است.


دنیا عراق را متجاوز شناخت، اما...

شناخت صدام و عراق به عنوان متجاوز هرچند که سالها در هاله ای از ابهام و سوءبرداشت های مغرضانه یا جاهلانه در سطح افکار عموم بین المللی پنهان شده بود، اما نتوانست چهره خود را مخفی نگه دارد. البته این وضوح و آشکار پیوندی چند گانه با برخی حوادث منطقه ای و فرامنطقه ای داشت. از جمله جنگ دوم خلیج فارس که در آن پس از تهاجم عراق به کویت، نیروهای مدافع از کویت برای اینکه کار خود را قانونی جلوه دهند بارها و بارها تأکید کردند که عراق سابقه کاربرد سلاح های شیمیایی علیه مردم خود و همچنین مردم ایران را داشته است. همچنین آنها بارها تصریح کردند که عراق در سابقه خود تجاوز به ایران و کویت را داشته است. حتی در آن تاریخ مارگارت تاچر اعلام کرد که صدام به عنوان جنایتکار بین المللی باید محاکمه شود. ریگان هم بارها صدام را به عنوان متجاوز تلقی کرده است. در جریان اشغال اخیر عراق هم چه شورای امنیت و چه مقامات آمریکایی مانند بوش، پاول و رامسفلد کلمه تجاوز را در ارتباط با حمله عراق به ایران به کار برده اند. همچنین در اقدامی بی سابقه که تا حدی مورد توجه مطبوعات و رسانه ها نیز قرار گرفت، سخنان وزیر کمک های بین المللی انگلیس بود. این وزیر انگلیسی در گفت وگویی با کوفی عنان خواستار توجه جدی به بازسازی عراق و ضرورت تعیین تکلیف تقاضای غرامت های جنگی مربوط به ایران و دیگر کشورها شده بود. از سوی دیگر جورج بوش رئیس جمهوری آمریکا در یکی از جلسات مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیش از حمله به عراق، عراق را کشوری نامید که هرگز به قطعنامه های سازمان ملل عمل نکرده است و به همین دلیل باید مجازات شود. شاید حمله به عراق امنیت ملی ما را تحت تأثیر قرار داده باشد، اما باید این نکته هم اکنون در دستگاه دیپلماسی ما مورد توجه قرار گیرد که دولت عراق در کنار دیگر قطعنامه های شورای امنیت، باید قطعنامه ۵۹۸ را نیز کاملاً به مرحله اجرا درآورد. لذا همان گونه که ما حمله آمریکا به عراق را محکوم می کنیم باید در این شرایط که دولت جدید عراق آغاز به کار کرده است فعالیت گسترده ای نیز در جهت احقاق حق خود و دریافت غرامت از این کشور آغاز و پیگیری نماییم.

مسئولین چه می گویند؟

چندی پیش عبدالعزیز حکیم رئیس وقت شورای حکومتی عراق گفت: ایران استحقاق دارد برای جنگ تحمیلی غرامت دریافت کند. البته وی راجع به میزان غرامت و چگونگی پرداخت آن اظهار نظر نکرد ولی در عین حال اظهار امیدواری کرد که در آینده بتواند رضایت ایران را فراهم کند. این موضع رئیس شورای حکومتی عراق بسیار امیدوارکننده بود اما از طرفی ببینیم افراد برجسته سیاسی کشور در مورد پرداخت غرامت چه می گویند؟

عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت نیز در یک جلسه پرسش و پاسخ در مورد دریافت غرامت جنگی از عراق- با توجه به بازداشت صدام- اظهار داشت: «طبق اصول بین المللی این مسأله به دولت ها برمی گردد و به اشخاص مربوط نمی شود. طبیعتاً روابط آینده دو کشور تعیین کننده نحوه برخورد ما خواهد بود. مسأله غرامت پس از روی کار آمدن یک دولت دموکراتیک و منتخب مردم در عراق، مورد بحث قرار خواهد گرفت.»

حمیدرضا حاجی بابایی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی تأکید کرد: «دولت و مجلس شورای اسلامی ایران مصمم به اخذ غرامت جنگ تحمیلی از عراق هستند و این کار را در اولین فرصت پس از تشکیل دولت عراق با همکاری مجامع بین المللی انجام خواهند داد.»

با همه این تأکیدها و اصرارها ،موضع گیری بعضی از افراد جای تعجب بلکه افسوس و چه بسا تأمل دقیق تر در پشتوانه های تئوریک و اعتقادی ایشان دارد. مثلاً ۲۶ دی ماه ۱۳۸۱ بهزاد نبوی در اظهار نظری مثل همیشه منحصر به فرد اظهار داشت: «تصور اینکه دولت جدیدی در عراق روی کار بیاید و ما بتوانیم از آن دولت غرامت جنگی بگیریم، تصور باطلی است. هرکس که قدری عمیق تر فکر کند، می داند که این تصور غلط است.» البته این اظهار نظر هر چند در نوع خود یکتاست و ما قصد پاسخگویی به این نظر فوق سیاسی را نداریم اما امیدواریم در این شرایط بتوانیم حقوق حقه خود را کاملاً احیا نماییم.



نکته : محاکمه صدام حسین جنگ تحمیلی دفاع مقدس ایران و عراق

نویسنده: مهدی قمصریان

منبع: روزنامه همشهری 84/4/21

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۰۴
محمدرضا محمودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی