باب الحوائج

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

باب الحوائج

این وب جهت آشنایی با معارف دینی و سیره ائمه معصومین(ع) و شهداء و ایجاد فرصت برای همه کسانی که تمایل به دانستن مطالب مختلف علمی،پژوهشی،دینی،فرهنگی،اجتماعی،هنری،
تاریخی،سیاسی،طنزو...دارند طراحی گردید لطفاً ازنظرات خود مارا بهره مندنمایید. استفاده از مطالب این وب به شرط ذکر آدرس منبع و اهداء 14صلوات آزاد است.
karbala114.mihanblog.com - hajmahmod33@yahoo.com - 09111495934 - hajmahmod33@gmail.com مدیران وبلاگ : ابواب الحوائج(حضرت ابوالفضل العباس،حضرت علی اصغر،حضرت موسی بن جعفر،حضرت امام جواد)علیهم السلام اجمعین

بوعلی سینا و شاگردش بهمنیار

پنجشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۵۰ ب.ظ


بوعلی سینا و شاگردش بهمنیار

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

بوعلى در حواس و در فکر انسان فوق العاده اى بوده و شعاع چشمش از دیگران بیشتر و شنوایى گوشش تیز تیز بود. به طورى که مردم درباره او افسانه ها ساخته اند.

مثلا مى گویند هنگامى که در اصفهان بود، صداى چکش مسگرهاى کاشان را مى شنید.

شاگردش بهمنیار به او گفت : شما از افرادى هستید که اگر ادعاى پیغمبرى بکنید، مردم مى پذیرند و واقعا از خلوص نیت ایمان مى آورند.

بوعلى گفت : این حرفها چیست ؟ تو نمى فهمى ؟

بهمنیار گفت : نه . مطلب حتما از همین قرار است . بوعلى خواست عملا به او نشان بدهد که مطلب چنین نیست . در یک زمستان که با یکدیگر در مسافرت بودند و برف زیادى هم آمده بود، مقارن طلوع صبح که مؤذن اذان مى گفت ، بوعلى بیدار بود و بهمنیار را صدا کرد.

بهمنیار گفت : بله .

بوعلى گفت : برخیز.

بهمنیار گفت : چه کار دارید؟

بوعلى گفت : خیلى تشنه ام . یک ظرف آب به من بده تا رفع تشنگى کنم .

بهمنیار شروع کرد استدلال کردن که استاد، خودتان طبیب هستید. بهتر مى دانید معده وقتى در حال التهاب باشد، اگر انسان آب سرد بخورد معده سرد مى شود و ایجاد مریضى مى کند.

بوعلى گفت : من طبیبم و شما شاگرد هستید. من تشنه ام شما براى من آب بیاورید، چکار دارید.

باز شروع کرد به استدلال کردن و بهانه آوردن که درست است که شما استاد هستید و لکن من خیر شما را مى خواهم من اگر خیر شما را رعایت کنم ، بهتر از این است که امر شما را اطاعت کنم . پس از آنکه بوعلى براى او اثبات کرد که برخاستن براى او سخت است .

گفت : من تشنه نیستم . خواستم شما را امتحان کنم . آیا یادت هست به من مى گفتى : چرا ادعاى پیغمبرى نمى کنى ؟ اگر ادعاى پیغمبرى بکنى مردم مى پذیرند. شما که شاگرد من هستى و چندین سال است پیش من درس خوانده اى ، مى گویم ، آب بیاور، نمى آورى و دلیل براى من مى آورى ، در حالى که این شخص مؤذن پس از گذشت چند صد سال از وفات پیغمبر اکرم (ص ) بستر گرم خودش را رها کرده و بالاى مأذنه به آن بلندى رفته است تا آن که نداى ((اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله )) را به عالم برساند. او پیغمبر است ، نه من که بوعلى سینا هستم .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۲۱
محمدرضا محمودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی