کلید اصلاح تمامی امور !
منظور از صلاح امور چیست؟
در وهله اول آنچه به نظر می رسد این است که مراد از اصلاح امور، امور اخروی انسان است و کارهای دنیوی او از این مقوله خارج است، اما باید توجه داشت این تصور اشتباه است مقصود از اصلاح، دنیا و آخرت انسان است.
ثمرات نماز
ضمرة بن حبیب مىگوید: از پیامبر خدا (صلی الله علیه) راجع به نماز پرسیده شد، فرمود: نماز از شرایع دین است و خوشنودى خداوند در آن است و آن شیوه پیامبران است، و براى نمازگزار است: محبّت فرشتگان و هدایت و ایمان و نور معرفت و برکت در روزى و راحتى در بدن و دورى شیطان و اسلحه بر کافران و اجابت دعا و قبولى اعمال، و آن توشه مۆمن از دنیا به آخرت است و میان او و فرشته مرگ شفیع مىشود و باعث انس در قبر است و بسترى در کنار اوست و پاسخى بر نکیر و منکر است، و نماز بنده در محشر تاجى بر سر او و نورى بر صورت او و لباسى بر بدن او، و پوششى میان او و آتش و حجّتى میان او و پروردگار، و نجات بدن او از آتش و عبور از صراط و کلیدى براى بهشت و مهریهاى براى حوریان و قیمتى براى بهشت است، و بنده به وسیله نماز به بالاترین درجه مىرسد، چون نماز هم تسبیح و هم تهلیل (گفتن لا اله الّا اللَّه) و هم تحمید (گفتن الحمد للَّه) و هم تکبیر (گفتن اللَّه اکبر) و هم تمجید و تقدیس (خدا) و هم سخن و دعوت است. (الخصال / ترجمه جعفرى/ج2/ 293 )
همانا نماز، گناهان را چونان برگهاى پاییزى فرو مىریزد، و غل و زنجیر گناهان را از گردنها مىگشاید( نهج البلاغه/ دشتی) و از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت هست که فرمودند: هر که دو رکعت نماز گزارد و در نماز حضور قلب داشته باشد و متوجه باشد که چه مىگوید، از نماز که فارغ شود براى او گناهى نیامرزیده نماند. ( مکارم الأخلاق / ترجمه میرباقرى / ج2/ 73)
تمامی موارد یاد شده از ثمرات دنیوی و اخروی نماز است البته نمازی که بتوان به معنای واقعی آن را نماز خواند. این نماز است که هم دنیا و هم آخرت آدمی را دگرگون ساخته و موجبات سعادت انسان را فراهم می سازد.
چرا اصلاح امور به نماز بستگی دارد؟
نماز بهترین جلوه و ظهور بندگی انسان است و در روایات متعدد بدان تأکید شده است، امام صادق علیه السّلام فرمود: نخستین چیزى که در روز قیامت بنده براى آن مورد حسابکشى قرار میگیرد و بآن رسیدگى میکنند نماز است، اگر نماز پذیرفته شد سایر اعمالش نیز بتفضّل [از او] پذیرفته مىشود، و هر گاه نماز مقبول نیفتاد و به بنده باز گردانده شد باقى اعمالش نیز مردود و باز گردانده خواهد شد. ( من لا یحضره الفقیه / ترجمه غفارى، على اکبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر / ج1 / 310) از این رو نماز است که میزان قبولی سایر اعمال عبادی قرار می گیرد. اما نماز چه ویژگی داشته که از چنین جایگاهی در میان سایر اعمال برخوردار است.
نماز نوعی تمرین بندگی است اگر این تمرینات به طور دائم و مرتب دنبال شده و درست و دقیق انجام گرد مطمئنا ثمرات قابل توجهی با خود به همراه خواهد داشت. نماز آتشی که بر خرمن دل و جان آدمی افتاده را خاموش ساخته و چون آبی پاک کننده زشتی ها و ناپاکی ها را از او دور می سازد. از طریق امام صادق علیه السّلام نقل شده که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: وقت هیچ نمازى فرا نمىرسد، مگر اینکه منادیى [یا فرشتهاى] در پیشگاه خدا ندا مىکند: اى مردم، بپاخیزید به سوى خاموش کردن آتشهایى که بر پشت خویش شعلهور ساختهاید، و آنها را با نمازتان فرو نشانید. ( ادب حضور (ترجمه فلاح السائل ص277 )
معانی باطنیه که روح نماز است
انسان در نماز از دنیای مادی خویش فارغ شده و رو به سوی عبودت می گذارد و در این بین تمام رسوم عبودیت را مورد تمرین و ممارست قرار می دهد چرا که در نماز مواردی باید مورد دقت و توجه قرار گیرد. از این موارد با عنوان معانی باطنیه نماز یاد می شود. معانی باطنیه نماز را می توان هفت مورد نام برد: اخلاص و نیت قربت و خلو از ریا، خشوع ظواهر و جوارح، فهم معانی که بیان می شود، حضور قلب، تعظیم، خوف و اضطراب از عظمت خداوند، امید به رحمت خداوندی، حیائی که از تصور گناهان و قصور و بی قدری خود حاصل شده .
همانا نماز، گناهان را چونان برگهاى پاییزى فرو مىریزد، و غل و زنجیر گناهان را از گردنها مىگشاید( نهج البلاغه/ دشتی) و از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت هست که فرمودند: هر که دو رکعت نماز گزارد و در نماز حضور قلب داشته باشد و متوجه باشد که چه مىگوید، از نماز که فارغ شود براى او گناهى نیامرزیده نماند
اصلاح نماز یعنی اِعمال معانی باطنیه
نماز یکی از اعمال عبادی است که انجام آن بر انسان واجب گردیده و فرد ناگزیر در هر شرایطی باید کمر همت به انجام آن بندد و چه نیکوست آن را با آداب و شرایط حقیقی خود به نحود احسنت به انجام رساند بنابراین با رفع نقص ها و کاستی های نماز، که همان عدم توجه به معانی باطنیه آن است می توان گفت اصول و پایه بسیاری از اعمال انسان نیز مورد بهبود قرار گرفته و اصلاح می شود. چرا که بنده روزانه پنج مرتبه به درگاه حق روی می کند و همین نشان از تمرین و ممارست در بندگی دارد و اگر در این تمرین قواعد و قوانین به درستی رعایت شود لاجرم سایر اعمال نیر مطلوب واقع شده و بنده را به سرمنزل حقیقی اش یعنی وصال به حضرت حق رهنمون می سازد. از همین روست که در روایت داریم: معاویة بن وهب از امام صادق علیه السّلام پرسید: بالاترین و برترین چیزى که بندگان بدان وسیله به پروردگارشان تقرّب میجویند و نیز دوست داشتنىترین و خوشایندترین آنها نزد خداوند عزّ و جلّ چیست؟ آن حضرت فرمود: من چیزى را بعد از معرفت به خدا نمىشناسم که بهتر از این نماز باشد، مگر نمىبینى بنده صالح خدا عیسى بن مریم علیه السّلام گفته: پروردگارم مرا (تا زندهام) به نماز سفارش و امر فرموده است». (من لا یحضره الفقیه / ترجمه غفارى، على اکبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر / ج1)
نخواهم این جهان و آن جهان را
مرا این بس که دانم رمز جان را
سجودی ده که از سوز و سرورش
به وجد آرم زمین و آسمـــان را
« اقبال لاهوری»