باب الحوائج

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

باب الحوائج

این وب جهت آشنایی با معارف دینی و سیره ائمه معصومین(ع) و شهداء و ایجاد فرصت برای همه کسانی که تمایل به دانستن مطالب مختلف علمی،پژوهشی،دینی،فرهنگی،اجتماعی،هنری،
تاریخی،سیاسی،طنزو...دارند طراحی گردید لطفاً ازنظرات خود مارا بهره مندنمایید. استفاده از مطالب این وب به شرط ذکر آدرس منبع و اهداء 14صلوات آزاد است.
karbala114.mihanblog.com - hajmahmod33@yahoo.com - 09111495934 - hajmahmod33@gmail.com مدیران وبلاگ : ابواب الحوائج(حضرت ابوالفضل العباس،حضرت علی اصغر،حضرت موسی بن جعفر،حضرت امام جواد)علیهم السلام اجمعین

رسالت آموزشى امام على (علیه السلام)

جمعه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۵۴ ق.ظ
امام علی

امام على (علیه السلام) از گاه رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و حتى پیش از آن تا آنگاه که در مسجد کوفه به شهادت رسید به عنوان کسى که بار رسالت و هدایت مردم را پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر دوش داشت و خود را موظف به ارشاد خلق مى‌دانست، دمى از آموزش و پرورش مردم باز نماند و همواره بر این امر تأکید داشت.

وظائف دانشمندان، دانشجویان

امام على (علیه السلام) در خلال سخنانى به کمیل بن زیاد نخعى چونان استادى که دانشجوى برجسته خویش را به شیوه‌اى خصوصى در مراتب عالى حکمت آموزش مى‌دهد نکاتى را یادآور شده است که به حق باید گفت از رساترین نظرات در مسائل آموزش و پرورش است:

«مردم سه گروه‌اند، دانشمند خداشناس و دانش‌آموزى پویا در راه رستگارى، و نابخردانى بسان پشگان که هر بانگى نادانسته را پاسخ گویند و به سوى هر بادى گرایند، نه از نور دانش‌پرتو و نه در پناهگاهى استوار پهلو گیرند. اى کمیل، دانش نکوتر از دارایى است، که دانش تو را پاس دارد و تو دارایى را، مال را بخشش بکاهد، دانش را بخشودن بیفزاید و مالدار با از بین رفتن مال از بین رود. اى کمیل پسر زیاد، شناخت دانش چونان دینى است که باید بدان گرایید، آدمى در زندگى دانش مى ‌آموزد تا از پس مرگ براى خویش نیکى اندوزد. دانش فرمانده است و مال فرمانبردار. اى کمیل مال‌اندوزان در زندگى مرده‌اند و دانشمندان زندگان جاویداند، تن‌هایشان ناپیدا و نشانه‌هایشان در دل‌ها پیدا است. هان که این سینه را دانشى است انباشته، چه مى‌شد که فراگیرندگانى برایش مى‌یافتم، آرى تیزهوشى یافته‌ام که او را امین نمى‌یابم، دین را دست آویز دنیا کرده، به نعمت‌هاى خدا بر بندگانش برترى مى‌جوید، و با برهان دانش بر خدا دوستان بزرگى مى‌فروشد، یا آنکه خداوندان دانش را پیرو است اما در شناخت نکته‌هاى باریک او را بینشى نیست، با نخستین شبهه‌اى که در دلش راه یابد فروماند، بدان که درک دانش نه این را شاید و آن را، یا آنکه سخت پایبند لذت است و راهوار شهوترانى و گردآورى دارایى، که هیچ یک را پاسدارى از دین نشاید. (نهج البلاغه، ص 387 و 388)

«آگاه باشد که فقیه کامل و جامع کسى است که مردم را از بخشایش الهى مأیوس نگرداند، و از عذاب الهى در امان ندارد و مردم را اجازه ارتکاب به معصیت ندهد، و قرآن را در گرایش به غیر قرآن واننهد و نیاش بدون دانش را خیرى نیست و خواندن قرآن را بدون تدبر و درک در معانى آن فایدتى نیست»

مۆمنان دانشمند و دانشمندان مۆ من

امام به یکى از یاران خود به نام همام آنجا که از پرهیزگاران سخن مى‌گوید، از جمله نشانه‌هاى آنان یادآور مى شود که «و از نشانه‌هاى پرهیزگار این است که او را در کار دین نیرومند و استوار و هوشیار و در جستجو دانش حریص‌وار و با بهره دانش بردبار، و در توانگرى میانه‌رو و در نیایش افتاده و در تنگدستى آراسته و در سخن صبور و خواستار روزى روا و شادمان در راهبرى باشد». (نهج البلاغه، 226)

وظایف استاد و دانشجو و نیز اهمیت پرسش و پاسخ

امام على (علیه السلام) به جابر بن عبدالله انصارى گفت: «دنیا بر چهار اصل استوار است: دانشمندى که از دانش خویش مایه گذارد. و نادانى که از آموختن سر باز نزند و ... پس اگر دانشمند دانش خویش را تباه کند نادان نیز از آموختن سر باز زند». (نهج البلاغه ، 421)

علم

امام على (علیه السلام) همچنین درباره پرسش و پاسخ از سوى استاد یا دانشجو نکته‌اى بسیار ظریف و اخلاقى را یادآور مى‌شود که امروزه بى‌توجهى به آن خواه از سوى استادان جوان و ناآزموده یا دانشجویان بى‌توجه به مبانى اخلاقى در زمینه تعلم و تعلیم مشکلاتى به وجود مى‌آورد که ناشى از کاستى‌هاى اخلاقى است: «براى دانستن بپرس نه براى آزردن (از سوى استاد و دانشجو) که نادان فراگیرنده بسان دانشمند است و دانشمندى که مراعات انصاف نکند چون نادانى است که در پرسش چون و چرا کند». (نهج البلاغه ، 419 تا 427)

حضرت على (علیه السلام) پرسش و پاسخ را براى دامنه معلومات بسیار ضرورى دانسته و گفته‌اند: «هر که چیزى را نمى داند نباید از فرا گرفتن آن شرم دارد و هر که چیزى را نداند که از او پرسند نباید خجالت کشد از اینکه بگوید نمى دانم و خدا داناترین است».

 

گزارشات تاریخی

در منابع تاریخی و روایی گزارشاتی می‌توان به دست آورد که دیدگاه مولا علی (علیه السلام) نسبت به علوم مختلف را بیان می‌دارد که در ذیل به چهار مورد اشاره می‌گردد.

1ـ آموزش علم نجوم

«اى مردم از آموختن دانش نجوم بپرهیزید، مگر آنچه که راه دریا و خشکى را نشان دهد، و راهبرى کند، در غیر این صورت این دانش کار به غیب‌گویى، (کهانة ) مى‌کشاند و منجم غیب‌گو چونان کاهن است و کاهن چون ساحر (جادوگر) و جادوگر بسان کافر و جایگاه کافر در آتش است و در راهى که به نام خدا است به راه مى‌افتید». (نهج البلاغه، 57)

امام على (علیه السلام) در تقسیم‌بندى علوم؛ علم فقه را براى یادگیرى علوم دینى، طب را براى بیماری‌هاى بدن، نحو را براى دانش‌هاى زبانى و نجوم را براى شناخت زمان معرفى کرده است.

دانش فرمانده است و مال فرمانبردار. اى کمیل مال‌اندوزان در زندگى مرده‌اند و دانشمندان زندگان جاویداند، تن‌هایشان ناپیدا و نشانه‌هایشان در دل‌ها پیدا است. هان که این سینه را دانشى است انباشته، چه مى‌شد که فراگیرندگانى برایش مى‌یافتم

2ـ در وصف فقیه

«آگاه باشد که فقیه کامل و جامع کسى است که مردم را از بخشایش الهى مأیوس نگرداند، و از عذاب الهى در امان ندارد و مردم را اجازه ارتکاب به معصیت ندهد، و قرآن را در گرایش به غیر قرآن واننهد و نیاش بدون دانش را خیرى نیست و خواندن قرآن را بدون تدبر و درک در معانى آن فایدتى نیست». (سبط بن جوزی، ص 131)

3ـ واضع نحو عربى

غالب نویسندگان تاریخ علم، ابوالاسود دوئلى از اصحاب و شاگردان را واضع علم نحو مى‌دانند که نخستین بار به اشاره آن حضرت به نقطه و اعراب‌گذارى مصاحف (قرآن‌ها) پرداخته و اساس عربیت (صرف و نحو) را که على (علیه السلام) خود مى‌خواست بنویسد بر ابوالاسود املاء کرد. ابن جوزى، المنتظم، ص 95 و 96)

4ـ آموزش خط

امام على (علیه السلام) از کودکى نوشتن را آموخته بود. از سفارش ایشان به نویسنده خود عبیدالله بن رافع چنین برمى آید که به رموز خطاطى و خوانا و زیبانویسى نیک واقف بوده است:

«دوات خود را لیقه (تکه پارچه یا نخى که مرکب را نگاهدارد) بینداز، و نوک قلم تا آنجا که قط میزنى دراز گیر و میانه سطرها را گشاده گردان و حروف را نزدیک و همسان نویس که این روش زیبا نوشتن را شاید». (نهج البلاغه، ص 418)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۱۵
محمدرضا محمودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی