باب الحوائج

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

توکل به خدا و توسل به خاندان اهل بیت علیهم السلام مایه نجات بشر است

باب الحوائج

این وب جهت آشنایی با معارف دینی و سیره ائمه معصومین(ع) و شهداء و ایجاد فرصت برای همه کسانی که تمایل به دانستن مطالب مختلف علمی،پژوهشی،دینی،فرهنگی،اجتماعی،هنری،
تاریخی،سیاسی،طنزو...دارند طراحی گردید لطفاً ازنظرات خود مارا بهره مندنمایید. استفاده از مطالب این وب به شرط ذکر آدرس منبع و اهداء 14صلوات آزاد است.
karbala114.mihanblog.com - hajmahmod33@yahoo.com - 09111495934 - hajmahmod33@gmail.com مدیران وبلاگ : ابواب الحوائج(حضرت ابوالفضل العباس،حضرت علی اصغر،حضرت موسی بن جعفر،حضرت امام جواد)علیهم السلام اجمعین

علت تعبیرات مختلف از عذاب روز قیامت چیست؟

چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۱:۰۶ ق.ظ



تعابیر متعدد و مختلف از عذاب در آیات الهی، به اقتضای فصاحت قرآن و رساندن مطلب به غایت بلاغت برای تأثیر بیشتر در نفوس مردم صورت گرفته است.


عذاب

در این مقاله به دو شبهه که در مورد آیات قرآن کریم وارد کرده اند پاسخ می گوییم:

1 ـ آیا آیه‌ی دوم سوره فتح که به پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: گناهان (ذنوب) قبل و بعد تو را می‌بخشم، دلیل بر این نیست که ایشان نیز گناه داشته‌اند؟

معنای «ذنب» گناه نیست. بلکه به معنای «دنباله و تبعات بد» است. گناه به نافرمانی امر خداوند و معصیت در مقابل او اطلاق می‌گردد، اما «ذنب» به هر عملی که بتواند آثار بدی به دنبال آورد گفته می‌شود.

لذا اگر چه هر گناهی چون آثار و عواقب بدی در دنیا و آخرت به دنبال دارد ذنب است، اما هر ذنبی، یعنی هر فعلی که بتواند آثار ناخوشایندی به دنبال داشته باشد،‌ نیست. و بسیار اتفاق می‌افتد که یک عمل درست و خوب نیز آثار و عواقب ناخوشایندی به دنبال داشته باشد. مثل این که مأموری مجرمی را دستگیر می‌کند و یا یک قاضی به عدالت وی را محکوم می‌کند، اما او پس از آزادی به قصد انتقام، نقشه‌ی ترور وی را می‌کشد.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) چه قبل از هجرت و چه پس از آن، کارهای بسیاری داشتند که می‌توانست موجب بغض، کینه‌توزی و انتقام مردم عرب قرار گیرد که از جمله بی‌اعتبار کردن بت و بت‌پرستی، ساقط کردن حکومت کفر و طواغیت، مقاومت کامل در جنگ‌هایی که بر او تحمیل می‌کردند، کوتاه کردن دست صاحبان زر و زور و تزویر از اجحاف به مردم و ...، در ضمن تهمت‌هایی نیز به ایشان می‌زدند که می‌توانست دنباله و عواقب سویی داشته باشد، مثل ساحر، مجنون و ... . به اینها «ذنب» گفته می‌شد.

مغفرت نیز به معنای «پوشاندن» است که به فارسی بخشش معنا شده است. چرا که بخشش نیز همان پوشاندن گناه یا ذنب به معنی فوق است.

لذا خداوند متعال فرمود: همه‌ی ذنوب گذشته و آینده‌ی تو را پوشش می‌دهم. یعنی نمی‌گذارم عواقب سوء آن عملکردها [که به حق بوده است] یا آن تهمت‌ها و ...، به تو بچسبد و دامنگیر تو شود.

و حق تعالی برای تحقق این وعده‌ی خود، فتح مکه و امان دادن به مخالفین را که موجب تلطیف قلوب شد، نصیب ایشان نمود. بدیهی است که اگر کسی گناه کند، بخشنده در مقابل جایزه نمی‌دهد. اما خداوند هم فتح مکه را داد و هم در آیه بعد وعده‌ی یک نصرت کامل را بیان نمود.

در مورد عذاب یوم ظله در تفاسیر چنین آمده است: بعد از هفت روز که سراسر سرزمین شان را گرمای مفرط و سوزان فرا گرفته بود و به هیچ وجه نسیمی نمی وزید، به ناگاه قطعه ابری در آسمان شان ظاهر شد و نسیمی به وزیدن در گرفت. با مشاهده این قطعه ابر از خانه هایشان شتابان بیرون رفتند و سوی آن شتافتند که در این هنگام صاعقه ای مرگبار همراه با صدایی هولناک از آن برخاست و دنبالش آتشی فراوان از آن بر آنان فرو ریخت و نهایتاً زمین را به لرزه درآورد و همگی را هلاک ساخت

و اما شبهه ای دیگر:

یک شبهه که بعضی در آیات قرآن وارد می کند این است که چرا در آیات مختلف قرآن عذابها به یک شکل بیان نشده اند، مثلا عنوان می کنند که آیات 78 سوره اعراف، 13 و 16 و 17 سوره فصلت، 67 و 94 سوره هود، 5 سوره حاقه، 189 شعراء، 44 ذاریات و ... انواع مختلف عذاب ها را برای اقوام عاد و ثمود و مدین بیان نموده که مشخص نیست کدامشان صحیح است. به عنوان نمونه، عذاب قوم ثمود در مقاطع مختلف "رجفه"،"طاغیه"،"صاعقه" و "صیحه" اعلام شده است.

حتی اگر فرض کنیم که تمام انواع عذاب با هم بوده است، چه دلیلی دارد که این موضوع به نحوی در آیات مختلف بیان شود که بوی تناقض از آنها به مشام آید؟

 

پاسخ:

پیش از پرداختن به پاسخ ناگزیر از بیان مقدمه ای هستیم.

هدف قرآن آموزش تاریخ، داستان، رمان‏نویسى، و ... نیست گرچه برای رسیدن به هدفش به نحوی از همه این ها بهره می برد. قرآن کتاب هدایت، انسان سازی و تربیت است که دارای مواعظ و نصایح و انذار و تبشیر و ... می باشد.

قرآن کریم

از این رو می بینیم قرآن در نقل تاریخ یا داستان، تاریخ و جزئیات داستان را نقل نمى‏کند و در نقل داستان ها هم برای بهره برداری تربیتی و اخلاقی قطعه ای از آن را در جایی و قطعه ای دیگر از آن را در جای مناسبی دیگر بیان می کند؛ "زیرا روش کلام خداى تعالى در آن جا که قصه‏ها را بیان مى‏کند بر این است که به نکات برجسته و مهمى که در ایفاى غرض مۆثر است، اکتفاء ‏کند، و به جزئیات و تفصیل داستان نمى‏پردازد. بنابر این از اول تا به آخر داستان را حکایت نمى‏کند". [1]

با توجه به این مقدمه اکنون به پاسخ پرسش می پردازیم.

اصطلاحات صاعقه، رجفه، طاغیه، صیحه، یوم الظله، هر چند تعابیر متعدد و در ظاهر متفاوتی هستند،اما با اندک توجه و تأمل در مفاهیم عنوان های یاد شده در آیات و تفاسیر که به عنوان عذاب برای یک قوم آمده اند؛ به دست می آید که هیچ گونه تناقضی بینشان وجود ندارد؛ مثلاً برای قوم ثمود در آیه 78 سوره مبارکه اعراف، رجفه [2]؛ (زلزله) بیان شده است اما در آیات 13 و 17 سوره فصلت و آیه 44 سوره ذاریات به صاعقه (عذاب نابود کننده، قطعه ای از آتش که براثر تصادم با ابرها جهیده می شود و با هر چه برخورد کند آتش می زند، صدای هولناک و مرگ)[3] تعبیر شده است و از طرفی، در آیه 5 سوره حاقّه عذابشان، طاغیه (همان صاعقه [4] یا چیزی که از حد طبیعی خود گذشته باشد) آمده است و در آیه 67 سوره هود هم عنوان صیحه (به معنای عذاب)[5] ذکر شده است.

همچنین برای قوم مدین در آیه 94 سوره هود عذاب صیحه و در آیه 91 اعراف رجفه بیان شده است و در آیه 189 سوره شعراء عذاب یوم ظله (سایبانی از ابر صاعقه خیز) آمده است.

گناه به نافرمانی امر خداوند و معصیت در مقابل او اطلاق می‌گردد، اما «ذنب» به هر عملی که بتواند آثار بدی به دنبال آورد گفته می‌شود

در مورد عذاب یوم ظله در تفاسیر چنین آمده است:

بعد از هفت روز که سراسر سرزمین شان را گرمای مفرط و سوزان فرا گرفته بود و به هیچ وجه نسیمی نمی وزید، به ناگاه قطعه ابری در آسمان شان ظاهر شد و نسیمی به وزیدن در گرفت. با مشاهده این قطعه ابر از خانه هایشان شتابان بیرون رفتند و سوی آن شتافتند که در این هنگام صاعقه ای مرگبار همراه با صدایی هولناک از آن برخاست و دنبالش آتشی فراوان از آن بر آنان فرو ریخت و نهایتاً زمین را به لرزه درآورد و همگی را هلاک ساخت. [6]

طاغیه از طرفی، همان طور که ذکر شد به خود صاعقه گفته می شود و از طرف دیگر، به معنای موجودی که از حد خود تجاوز کند هم، آمده است که دراین صورت علاوه بر صاعقه با زلزله هم سازگار است و صیحه هم، باز همان طور که بیان شد به معنای عذاب است و عذاب در معنای صاعقه هم بیان شده است.

علاوه بر این هر کدام از زلزله و طاغیه خود مصداق عذاب های شدید طبیعی هستند. [7]

با توجه به آن چه بیان شد و تأمل در مفاهیم ذکرشده برای اصطلاحات به کار رفته که هر کدام در موارد جداگانه به عنوان عذاب برای قوم ثمود و مدین ذکر شده اند و همچنین، توجه به ارتباطی که بینشان وجود دارد، معلوم می شود که هیچ گونه تناقض و تضادی بینشان نیست؛ بلکه آنها لازم و ملزوم و در بردارنده معانی یک دیگر هستند.

اما تعابیر متعدد و مختلف از عذاب به اقتضای فصاحت قرآن و رساندن مطلب به غایت بلاغت برای تأثیر بیشتر در نفوس مردم صورت گرفته است.

 

پی نوشت ها:

[1] تفسیر المیزان ج ‏13، ص 403

[2] ابن منظور، لسان العرب، ج 5، ص 153

[3] ابن منظور، محمد بن مکرم‏، لسان العرب، ج 7، ص 348

[4] لسان العرب، ج 8، ص 170.

[5] لسان العرب، ج 7، ص 440

[6] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 15، ص 339 و 340

[7] تفسیرنمونه،ج 20 ص،243 و 244.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۱۳
محمدرضا محمودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی