صفت مشترک منافق و شیطان
یکی از صفات رذیله متعلق به قوه عاقله مکر و حیله کردن است و مراد از آن جستن راههاى پنهاناست براى اذیت رساندن به مردم. براى مکر، مراتب بىنهایت است و اقسام بىغایت، بعضى از آنها چندان مخفی نیستند. ولى بعضى چنان پوشیده و پنهان است که زیرکان به آن بر نمىخورند.
مکر در لغت به معنای تدبیر برای ضرر رساندن(1) یا حیله گری در نهان آمده؛(2) یعنی منصرف کردن غیر، از تصمیم خودش به وسیله ی نیرنگ.(3)
مکر زدن به خدا از نگاه قرآنی
مکر غیر خداوند در قرآن کریم در برابر حق است که گاهی در برابر خداوند بیان شده، گاهی در برابر پیامبران و گاهی در برابر مۆمنان؛ اما سۆال اینست که آیا مکر زدن به خداوند امکان دارد؟ و اگر ممکن است، منظور از آن چیست؟
جواب اینست که منظور از مکر و حیله زدن به خدا نمی تواند به صورت واقعی باشد؛ چون در معنای مکر قید مخفی بودن و ضرر رساندن لحاظ شده؛ درحالیکه چیزی برای خداوند مخفی نیست و کسی نمی تواند به خدا ضرر برساند؛ لذا خدعه و مکری که به خدا نسبت داده شده، به چند معنا قابیل توجیه است(4)
1. این تعبیر به اعتبار رفتار منافقان آمده، به این صورت که عمل و رفتار آنان طورى است که اگر کسى باطن قضیه و واقع را نداند، گول می خورد؛ با اینکه در حقیقت احدی نمی تواند خدا را گول بزند.(5)
2. مراد حقیقی از این تعبیر، مکر با پیامبر است؛ زیرا همانطور که اطاعت رسول خدا(ص) اطاعت خداست، نیرنگ با آن حضرت نیز نیرنگ با خداست (6)
مراتب مکر
مکر داراى مراتبى است و درجات زیادى دارد. چون ممکن است مکر ظاهر و ممکن است مخفى باشد. مثلا بعضى از مکرها هستند که دقت زیادى در مخفى نگاهداشتن آنها نشده و یا اصولا در خود مکر و نوع آن و برنامه ریزى آن دقت زیادى اعمال نگردیده و لذا خفاء است، به طورى که نمى شود آن را فهمید. حتى تیز هوشان و هوشمندان هم به این زودى به آن مکر پى نمى برند. و از طرفى از جهت موارد و مواضع هم مکر داراى انواعى است ، مثلا بعضى از حیله ها موجب ظهور حالت محبت ، صداقت و اطمینان شخص مى شود که البته شخص حیله گر پس از این مرحله در صدد سوء استفاده بر مى آید. و بعضى از مکرها هم موجب مى شود صفات امانت دارى و دیانت در شخص ظاهر شود و در نزد مردم این صفات در او جلوه کند تا مردم به او اطمینان کنند. مثلا اموال خودشان را روى این اطمینان به عنوان امانت تحویل او بدهند. و نیز مکر موجب مى شود که مردم شخصى را که مکار است به عنوان فردى ورع و متقى و عادل بدانند و از این زمینه هاى کاذب ، شخص مکار سوء استفاده خواهند نمود.
گناه مکر
مکر از صفات شیطان است و از مهلکات بزرگ مى باشد. معصیت و گناه مکر از معصیت و آزاررسانى علنى به اشخاص بیشتر است. علت این موضوع هم روشن مى باشد. زیرا کسى که آگاه باشد که دیگرى قصد ایذا او را دارد، احتیاط مى کند و از خود محافظت مى نماید و بالاخره آماده براى دفاع مى شود. به خلاف کسى که با مکر و خدعه به او ضربه اى وارد کنند. یعنى هر ضربه اى را که این شخص مى خورد با توجه به عقیده اى که نسبت به مکار دارد و او را مشفق و مهربان مى داند ضربه ها را محبت مى داند و درصدد دفاع و انتقام بر نمى آید تا نابود شود. یا اینکه اصولا متوجه نمى شود که از چه کسى و چگونه ضربه خورده است .
برخى روایات در مورد مکر
پیامبر بزرگوار اسلام صلى الله علیه و آله مى فرماید: لیس منا من ماکر مسلما (7) کسى که به مسلمانى خدعه و بزند از ما نیست . حضرت امیرالمۆ منین على علیه السلام نیز فرموده اند: لولا ان المکر و الخدیعه فى النار لکنت امکر الناس (8)اگر این چنین نبود که مکر و خدعه (جایگاهش ) در آتش است هر آینه من مکارترین مردم بودم .
در روایتى است که کان امیر المومین علیه السلام کثیرا ما یتنفس الصعداء و یقول واویلاه یمکرون بى و یعلمون انى بمکر هم عالم و اعرف منهم بوجوه المکر و لیکنى اعلم ان المکر و الخدیعه فى النار فاصبر على مکر هم و لا ارتکب مثل ما ارتکبوا (9)
مکر از صفات شیطان است و از مهلکات بزرگ مى باشد. معصیت و گناه مکر از معصیت و آزاررسانى علنى به اشخاص بیشتر است . علت این موضوع هم روشن مى باشد. زیرا کسى که آگاه باشد که دیگرى قصد ایذا او را دارد، احتیاط مى کند و از خود محافظت مى نماید و بالاخره آماده براى دفاع مى شود. به خلاف کسى که با مکر و خدعه به او ضربه اى وارد کنند
حضرت على علیه السلام بسیارى از اوقات، نفس عمیقى مى کشید و مى فرمود: واویلا مکر و حیله به کار مى برند و در مورد من حال آنکه مى دانند من کاملا به مکر آنها آگاهم و از آنها به مکر و حیله و انواع آشناترم . ولى من مى دانم مکر و خدعه جایگاهش در آتش است پس صبر مى کنم بر مکر اینها و مثل آنچه را که آنها مرتکب شده اند مرتکب نمى شوم .
طریقه رهایی از مکر و حیله
و طریقه خلاصى از این صفتخبیثه آن است که متذکر بدى عاقبت و سوء خاتمت آن گردد و تامل کند که صاحب آن در آتش سوزان همنشین شیطان است.و بداند کههمچنان که آیات و اخبار به آن ناطق، و تجربه و اعتبار بر آن گواه صادق است، هر مکر و حیله عاقبتبه صاحب آن راجع مىشود. «من حفر لاخیه بئرا وقع فیها» ، (10) در کارهایى که قصد آنها را دارد تروى داشته باشد (یعنى قبل از انجام کار فکر کند) تا اینکه در کارهایش خدعه و کلک و نیرنگ وارد نشود. اصولا قبل از گفتار یا قبل از اقدام تفکر و اندیشه ضرورى است.
کلام آخر:
صد بار بدى کردى و دیدى ثمرش را خوبى چه بدى داشت که یک بار نکردى
پی نوشت ها:
1- مصطفوى، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم ج11، ص143.
2- ابن منظور، لسان العرب، ج5، ص183.
3- راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص772.
4- تفسیر تسنیم، ج2، ص253 – 254.
5- مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج1، ص134.
6- تفسیر تسنیم، ج2، ص254.
7- کافى ج 2 ص 337 - ثواب الاعمال ص 271.
8- کافى ج 2 ص 336 - ثواب الاعمال ص 271.
9- حیاه الامام الحسین (شریف القریشى ) ج 1 ص 422- جامع السعادات، ج 1، ص 203
10- بحار الانوار، ج 77، ص 284.