آن طریقش کن عبادت گوئیا می بینی اش

گر نمی بینی بدان بیند ترا آنهم عمیق

هست هربنده زفطرت برخداآنهم عشیق(1)
که خداهم هست بربنده هماآنهم شفیق(2)
آن طریقش کن عبادت گوئیا می بینی اش
گر نمی بینی بدان بیند ترا آنهم عمیق
گرچه ما باحضرتش گه قهر و گه در آشتی
لیک او با ما همیشه هر کجا آنهم رفیق
خود شنیدم مستحب است در قنوت هر نماز
یک دو انگشتر قشنگ و پرجلا آنهم عقیق
گر خدا خواهی و حوری و بهشت و جام می
قلب خود را پاک کن از هر بلا آنهم رقیق
ای خدا آیا شود یکبار دیگر از کرم زائر شوم
بر تو و آن کنج خانه با صفا آنهم شقیق(3)
گر شهادت را نصیب من کنی شاهد شوم
شامل حالم شود رحمت خدا آنهم عتیق(4)
محمودی(شاهد) 1376/9/15
(1)=عاشق (2)= مهربان ودلسوز (3)= نیمه شکافته (4)= کریم،بنده آزادشده،دیرینه